سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز چهارشنبه چهارم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که صبح دردناک اسرائیل؛ در مرگبارترین روز جنگ غزه برای صهیونیستها، تاکید رهبر انقلاب بر قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی، افزایش چشمگیر ذخایر ارزی به روایت رئیس کل بانک مرکزی و سند راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران در بیستمین نشست مجمع عمومی با حضور احزاب اصلاحطلب و اعضای حقیقی این تشکل به تصویب رسید و متن آن در اختیار رسانهها قرار گرفت. انتشار متن این راهبرد، بحثها و گمانههای بسیاری را بهویژه در محافل سیاسی و رسانهای ایجاد کرد.
روزنامههای اصلاحطلب به یک نتیجه واحد درباره آیا این راهبرد انتخاباتی نرسیده و برخی آن را نشانه مشارکت و برخی دیگر آن را دلیلی بر تحریم انتخابات خواندهاند؛ روزنامه هممیهن که مواضع اصلاحطلبان رادیکال را منتشر میکند این راهبرد را سیاست سکوت منجر به تحریم خوانده و نوشته است:
ینکه این سند از لحاظ محتوایی چقدر عقلایی است و چه نقدهایی به آن هست، و نیز چقدر از یک تشکل سیاسی ریشهدار که برای امر انتخابات به وجود آمده این موضعگیری قابل قبول است، یک سوی ماجراست اما از آن جهت که موضعی بههرحال گرفته شده و تشکلها را از سردرگمی فعالیت و تصمیم اصلاحطلبان رها میسازد، قابل تقدیر است. بر همین اساس با وجود همه نقایصی که در این سند وجود دارد، به نظر میرسد در انتخابات اسفندماه تا به این لحظه تصمیم «سکوت انتخاباتی» و عدم حضور فعال مدنظر جبهه اصلاحطلبان است البته باید دید که چقدر به آن پایبندی وجود دارد و چه سرنوشتی در انتظار اصلاحطلبان است و آیا این سند خود تاییدی بر انشعاب در جبهه اصلاحات نیست؟
این روزنامه به نقل از حمیدرضا جلاییپور به نقد این سند راهبردی پرداخته و مینویسد:
ود جبهه قاعدتاً نمیپذیرد که خروجی این راهبرد عملاً «صبر و انتظار» است. ولی متاسفانه به نظرم عملاً چنین معنایی دارد. در پرهیز جبهه از تشویق به ثبتنام نامزدهای اصلاحطلب و انتشار برنامه هم همین دیده میشد. گویی فرض شده که مجلس از آن حامیان اندکسالاری است و چون از ما دعوت نمیکنند ما هم ثبتنام نمیکنیم، نه اینکه بخواهیم در میدان انتخابات برای آزادی بیشتر و تأثیر بیشتر تلاش کنیم. گویی جبهه برای خود اصلاحطلبان نقش و عاملیتی در اصلاحگری قائل نیست و انتظار دارد رقابت و مشارکت و تاثیر مجلس را اقتدارگرایان و سایر نیروها دفعتاً افزایش بدهند و اگر فرضاً افزایش دادند تازه جبهه از آن استفاده کند و نه اینکه خود جبهه بهعنوان ذینفع افزایش مشارکت و رقابت و تاثیر مجلس در این مسیر مداخله و تلاش جمعی و خلاق و تدریجیگرا کند، آنهم در این شرایط جنگی منطقه و در سالی که احتمالاً ترامپ برمیگردد و مخاطرات ملی بیشتر خواهد بود.
با وجود آنکه در سند راهبردی جبهه اصلاحات هیچ نشانی از مشارکت در انتخابات دیده نمیشود اما روزنامه آرمان ملی آن را «نه به تحریم» خوانده است، به نظر میرسد نویسنده این مطلب حتی یک بار به صورت کامل متن این بیانیه شبه انتخاباتی را نخوانده باشد! در بخشی از این گزارش آمده است:
اصلاحطلبان هیچگاه اقدامی بر خلاف مصالح ملی انجام نمیدهند بهویژه اکنون که دشمنان زیادی در انتظار بهانهای برای فشار بر کشور هستند. جریان اصلاحطلب در سالهای اخیر نشان داده که منافع و مصالح ملی را در اولویت خود قرار داده است. بخشی از سکوتها یا حتی فعالیتهای اعضای این جریان در چارچوب توجه به اولویت منافع و مصالح ملی انجام شد است. از امروز باید شاهد هجمههای سنگین به اصلاحطلبان برای عدم اشاره به تحریم بود!
بند آخر سند راهبردی جبهه اصلاحات حکایت از آن دارد که قاعدتاً به نام اصلاحطلبان لیستی منتشر نمیشود ولی چند حزب و تعدادی از نیروها و چهرههای مؤثر این جریان احتمالاً در قالب ائتلاف نیروهای میانهرو در حوزههایی که امکان معرفی نامزد باکیفیت دارند، لیست خواهند داد و تشکیل یک اقلیت باکیفیت را هدف میگیرند، این لیست به معنای مشارکت جبهه اصلاحات(به عنوان نهاد سیاست گذاری اصلاحطلبان) در انتخابات نیست.
همچنین بند آخر سند فعلی نشان میدهد که تصمیم استانها هم منوط به رای دوسوم شده که عملاً حصولش بسیار سخت است. مشابه سال 1400 که همین حدنصاب دوسوم منجر به نتیجهگیری اقلیت جبهه و تفوقاش بر اکثریت مشارکتگرا (که فقط دو رای از دوسوم کمتر داشت) شد.
همین دو نکته کافی است تا نتیجهگیری کنیم که خروجی سند راهبردی جبهه اصلاحات چیزی جز تحریم انتخابات نیست، گفته شده است که سند راهبردی جبهه اصلاحات با مشاوره مصطفی تاجزاده از زندان اوین تدیون شده و همین مسئله باعث بروز اختلاف میان اصلاحطلبان شده است. تاجزاده عملا در زندان به عنوان لیدر طیف اصلاح طلبان ساختاری و تحریمی عمل کرده و نکته قابل توجه اینکه دیدگاههای وی از سوی لایه های رادیکال جبهه اصلاحات نیز جدی گرفته می شود و عملا تاج زاده بهنماد کادرسازی، تولید ادبیات و بلندگوی بیرونی رادیکال جبهه اصلاحات تبدیل شده است!