بــهطــــور ســـنتی، شبهنظامیان حوثی در درجه دوم توجه جمهوری اسلامی ایران بودهاند، کشوری که تمایل دارد بیشتر با حزبالله لبنان و دیگر گروههای شبهنظامی که در ایدئولوژی ضد آمریکایی با آنها اشتراک نظر دارند، همکاری نزدیکتری داشته باشد. اما ایران به شدت خواهان افزایش قدرت خود در دریای سرخ است تا بتواند مانع از توقیف نفتکشهایش توسط نیروی دریایی آمریکا شود، زیرا نفتکشهای ایرانی تحت تحریمهای غرب قرار دارند و حوثیها ثابت کردهاند که میتوانند در سراسر پهنه آبی دریای سرخ اعمال قدرت کنند. آنها همچنین ثابت کردهاند که میتوانند توجهها را به خود جلب کرده و به سه رقیب اصلی منطقهای ایران یعنی اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی آسیب بزنند. حوثیها به سرعت در حال تبدیل شدن به بخش مرکزی «محور مقاومت» تهران هستند.
در واقع، آنها به زودی میتوانند محوریترین عضو آن باشند. برای ارتش یمن، این مشارکت عمیقتر در زمان مناسب صورت میگیرد. این گروه یمنی پیشتر خود را به تنها نیروی سیاسی و نظامی بیرقیب در صنعا، پایتخت یمن تبدیل کرده است. با حمایتهای معنوی و مادی بیشتر، چه خارجی و چه داخلی، حوثیها میتوانند کل یمن را به تصرف خود درآورده و به یک بازیگر تمامعیار دولتی تبدیل شوند. در واقع، حملات به کشتیهای اسرائیلی در دریای سرخ بخشی از ماموریت دولتسازی حوثیهاست. حوثیها با اعلام اینکه حملاتشان در دفاع از فلسطینیها انجام میشود، سعی در تقویت محبوبیت خود در میان مردم یمن (و جهان عرب و اسلام) دارند. با متوقف کردن تجارت جهانی، این گروه امیدوار است بتواند فقیرترین کشور جهان عرب را به یک نیروی نظامی قدرتمند تبدیل کند.
متاسفانه، واشنگتن راه آسانی برای خنثی کردن طرحهای حوثیها یا ایرانیها ندارد. استراتژی فعلی ایالات متحده - پرتاب موشک به انبارهای تسلیحات و تاسیسات آموزشی حوثیها - ممکن است به طور موقت توانایی این شبهنظامیان را در حمله به کشتیها مختل کند؛ اما این حملات، ناخواسته در جهت برنامه حوثیها در مبارزه با امپریالسیم است و به تقویت جایگاه سیاسی ایران در خاورمیانه کمک میکند؛ بنابراین واشنگتن باید حملات را متوقف کند. در عوض باید برای توقف جنگ در غزه تلاش کند. ایالات متحده همچنین باید تلاش کند تا توافقات دیپلماتیک منطقه و چارچوب امنیتی خود را تقویت کند. در غیراین صورت، مشارکت حوثیها و ایران و همچنین اهرم فشار تهران در منطقه قویتر خواهد شد.
سرنشینان یک قایق
قبل از سرنگونی علی عبدالله صالح - حاکم قدیمی یمن - در جریان اعتراضات بهار عربی در سال 2011، حوثیها گروهی قوی و محلی از شورشیان بودند. آنها کمپینی علیه فساد صالح به راه انداختند و به داشتن مواضع ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی معروف بودند. اما پایگاه آنها عمدتا محدود به جمعیت شیعه زیدی کشور در شمال بود. حوثیها و صالح بعدا یک اتحاد تاکتیکی تشکیل دادند و صالح در تصرف صنعا در سال 2014 به حوثیها کمک کرد. با این حال، هنگامی که یمن وارد جنگ شد، حوثیها به یک نیروی نظامی بسیار باانگیزه تبدیل شدند و بخشهای زیادی از یمن را تصرف کردند. امروز، حوثیها دوسوم از جمعیت 34 میلیونی یمن و یکسوم خاک این کشور را کنترل میکنند – سرزمینهایی که حوثیها زیر بمباران 8 ساله ائتلاف تحت رهبری سعودی و اماراتی تصرف کردند. این گروه از این جنگ 8 ساله جان سالم به در برد و بهرغم یک بحران انسانی وخیم و صدهاهزار تلفات غیرنظامی، همچنان به حیات خود قویتر از گذشته ادامه داده است.
حوثیها تا حدی این جنگ را به لطف ایران پیروز شدهاند که به شبهنظامیان کمک کرد تا سلاحهای پیچیدهای را تولید کنند و به این گروه یاد دادند که چگونه از آنها استفاده کنند. حوثیها نیز به نوبه خود، به پیشبرد منافع ایران در سراسر منطقه کمک کردند. به عنوان مثال، این گروه چند حمله علیه تاسیسات نفتی عربستان و امارات انجام داد. این حملات ریاض را بر آن داشت تا تنشها را کاهش دهد که منجر به آتشبس با حوثیها و نزدیکی ایران و عربستان با وساطت چین در سال 2023 شد. حوثیها قطعا دستنشانده ایران نیستند. توصیفات رسانهای که آنها را به عنوان نیروی نیابتی ایران نشان میدهد، توصیف درست و کاملی از ماهیت این گروه یمنی نیست. به گفته مقامات امنیتی ایالات متحده، برای مثال، ایران به این گروه توصیه کرد که صنعا را تصرف نکنند، اما در سال 2014 حوثیها به هر حال این کار را انجام دادند.
همچنین با توجه به بازدهی سیاسی قابلتوجهی که از حمایت از فلسطینیها به دست میآید، حوثیها ممکن است بدون توجه به نظرات ایران حملات خود را به دریای سرخ آغاز کرده باشند. به طور مشابه، روایت «نیروی نیابتی»، نقش ایران را بیش از حد بیان میکند و محدودیتهای جمهوری اسلامی را به عنوان حامی حوثیها نادیده میگیرد. فرماندهان و تحلیلگران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در مناظرات داخلی خود خاطرنشان میکنند که نهادهای سیاسی و مبارزاتی متعددی در سراسر خاورمیانه به تهران میآیند و خواهان دریافت حمایت از ایران میشوند؛ در حالی که دولت جمهوری اسلامی ایران قادر به پاسخگویی به بسیاری از این درخواستها نیست. ایران تنها زمانی روابط خود را با حوثیها تعمیق کرد که این گروه ثابت کرد که یک نیروی موثر در میدان نبرد است که حتی باعث تعجب ایرانیها شد.
اما اگر حوثیها دستنشانده ایران نباشند، دستکم میتوان آنها را شریک و همپیمان ایران به حساب آورد. همان طور که حملات حوثیها بر وادار کردن سعودیها به آتشبس موثر بود، به همان میزان حملات آنها به شهرها و بنادر اسرائیل، به تقسیم نیروهای اسرائیل کمک میکند و به حماس (یکی دیگر از متحدان ایران) فضای تنفسی میدهد. حوثیها با گشودن یک جبهه جدید، هزینه هرگونه حمله اسرائیل به حزبالله لبنان و همچنین هزینه بمباران سپاه و نیروهای متحد ایران در سوریه را افزایش میدهند. برخلاف حماس، حزبالله یا گروههای مختلف در سوریه، فاصله جغرافیایی بین اسرائیل و قلمرو حوثیها، حملات انتقامجویانه را برای اسرائیل دشوار میکند.
حوثیها همچنین در زمینه نیازهای غیرنظامی به ایران کمک کردهاند. تهران در تلاش است تا یک محاصره اقتصادی واقعی را علیه اسرائیل تحمیل کند و حوثیها محور اصلی آن هستند. بدیهی است که این گروه طی سه ماه گذشته مانع عبور محمولههای دریای سرخ به سمت بنادر اسرائیل شده است. یمنیها همچنین علیه بندر ایلات اسرائیل حملات پهپادی و موشکی انجام دادهاند. این حملات تا حد زیادی رهگیری شدهاند، با این حال نگرانیهای امنیتی باعث شده که بسیاری از فعالیتهای بندر ایلات حدود 85درصد کاهش یابد.
مقامات تهران امیدوارند حوثیها بتوانند حتی بیشتر به ایران کمک کنند. این کشور در یک بنبست دریایی چند ساله با ایالات متحده گرفتار شده است که در آن واشنگتن به طور معمول نفت ایران را به بهانه تحریمهای یکجانبه در آبهای بینالمللی مصادره میکند. تهران همچنین مجبور شده است با نیروهای اسرائیلی که به کشتیهای ایرانی در دریای سرخ حمله کردهاند، مبارزه کند.
حوثیها میتوانند به ایران در مقابله با عملیات دریایی آمریکا و اسرائیل کمک کنند. ایران با مشارکت با حوثیها برای مقابله به مثل علیه کشتیهای آمریکایی و اسرائیلی، میتواند هر دوی آنها را از توقیف محمولههای نفتی و تسلیحاتی خود باز دارد. در واقع، چنین هماهنگی در حال حاضر هم در حال انجام است. برای ایران، مشارکت با حوثیها خطراتی نیز دارد. بنبست تنشآمیز بین حوثیها و ایالات متحده، منطقه را به سمت لبه پرتگاه سوق داده است و شاهینهایی (جنگطلبان) در واشنگتن هستند که از دولت بایدن میخواهند به نیروها و پایگاههای سپاه ضربه بزند. با این حال، پس از دههها جنگ در سراسر خاورمیانه، این لفاظیها و حملات علیه ایران بازدارنده نیست؛ چون تهران معتقد است، امتیاز دادن به واشنگتن، تنها تشدید فشار بیشتر ایالات متحده را به دنبال خواهد داشت. همانطور که آیتالله خامنهای، رهبر ایران در سال 2019 اعلام کردند، «هر وقت مقاومت کردیم، به نتیجه مثبت رسیدیم.» ایران آماده است تا بدون توجه به خطرات، با حوثیها در دریای سرخ پیشروی کند.
چالش دشوار مقابله با انصارالله
مشارکت انصارالله و ایران یکطرفه نیست. یمنیها نیز چیزهای زیادی به دست میآورند. تلاش ایران برای ارتقای تواناییهای دریاییاش با آرمانهای نظامی حوثیها همسو میشود و به این گروه یک مزیت حیاتی برای دستیابی به پشتیبانی فناوری و مقرونبهصرفهتر برای نیروهای چابک خود در تنگه بابالمندب میدهد. حوثیها در استفاده از ظرفیتهای بالستیک و پهپادهای در حال گسترش ایران مهارت نشان دادهاند و ایران پیشبینی میکند که این گروه به طور مشابه در افزایش تواناییهای دریاییاش موثر باشد. یک ارتش قویتر حوثی به این گروه در داخل یمن هم کمک خواهد کرد. هر چه حوثیها بتوانند کشتیها و قلمرو اسرائیل را هدف قرار دهند، جایگاه خود را در میان مردم یمن افزایش خواهند داد. آرمان فلسطین در میان مردم یمن بسیار محبوب است و از این رو حوثیها با قرار دادن خود به عنوان متحد قدرتمند فلسطین، از جمله در مناطق خارج از کنترل حوثیها، اعتبار پیدا میکنند.
این امر به این گروه کمک میکند تا نفوذ خود را گسترش دهد و میتواند به حوثیها در تصرف و متحد کردن بقیه کشور کمک کند. به همین دلیل است که حوثیها بارها ویدئوهای ویرایششدهای از عملیاتهای خود در حمایت از فلسطین منتشر کردهاند. این راهبرد منعکسکننده شیوه عمل جمهوری اسلامی در دهه 1980 است. مردم ایران با ایالات متحده و اسرائیل دشمنی داشتند و بنابراین، پس از پیروزی در انقلاب ایران، تئوکراتهای ایران از لفاظیهای ضد آمریکایی و طرفدار فلسطین - در طول جنگ با عراق - برای تحکیم قدرت استفاده کردند. ایران همچنین از این تکنیکها برای تبدیل شدن به یک بازیگر منطقهای بهره برد و از نارضایتیهای گستردهتر نسبت به دشمنان خود برای ایجاد اتحاد با گروههای مسلح غیردولتی محلی استفاده کرد. حوثیها نیز بر این باورند که عملیاتهای ضد اسرائیلی، به محبوبیت و به رسمیت شناخته شدن آنها بهویژه در جهان عرب کمک خواهد کرد.
رهبران این گروه ادعا میکنند که آنها با حملات دریایی در واقع دارند بر اسرائیل و ایالات متحده برای موافقت با آتشبس، که اراده جامعه بینالمللی است، فشار وارد میکنند. برای واشنگتن، راههای خوبی برای تضعیف استراتژی حوثیها وجود ندارد. حملات تلافیجویانه ایالات متحده بعید است که این گروه را متوقف کند. در واقع، این حملات نظامی ممکن است حوثیها را تقویت کرده و موضع ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی آنها را در داخل تقویت کند. حملات ایالات متحده همچنین میتواند به تشدید تنش منجر شود که منطقه را فرا گرفته و باعث یک بحران اقتصادی جهانی شود. به همین دلایل، برخی از متحدان ایالات متحده، مانند فرانسه، در تایید مشارکت خود در این حملات تردید داشتند. عربستان سعودی هم – به عنوان یکی از شرکای اصلی منطقهای واشنگتن - به طور کلی از پیوستن به آن خودداری کرده است. ایالات متحده از چین خواست تا در ابتکار امنیتی این کشور مشارکت کند؛ اما با وجود اینکه چین به شدت به دریای سرخ برای تجارت متکی است، به ائتلاف دریایی آمریکا نپیوست. با توجه به رقابت چین و آمریکا، چین نمیخواهد حملات دریای سرخ را که واشنگتن را از توجه و تمرکز در شرق آسیا منحرف میکند، مهار کند. از سوی دیگر چین نفوذ قابلتوجهی بر محور مقاومت چندجانبه ایران ندارد.
در نهایت، بهترین راه برای ایالات متحده برای ایجاد ثبات در دریای سرخ از طریق دیپلماسی است. اگر واشنگتن بتواند اسرائیل را برای توقف بمباران غیرنظامیان فلسطینی و تسهیل کمکهای بشردوستانه به غزه تحت فشار قرار دهد، بهانه عملیات حوثیها را تضعیف خواهد کرد. ایالات متحده همچنین ممکن است بتواند با استفاده از زیرساختهای دیپلماتیک موجود در منطقه - مجموعهای از کانالهای ارتباطی غیررسمی و رسمی بین طرفهای رقیب (مانند مذاکراتی که از طریق عمان انجام میشود) تنشها را برای تقویت آتشبس سعودی و حوثیها کاهش دهد. واشنگتن همچنین باید برای حفظ توافق ریاض با تهران تلاش کند. ایالات متحده باید تلاش کند تا درگیری فزاینده خود با ایران را نیز مهار کند؛ یعنی با بازنگری و بهروز کردن تفاهم نانوشته خود با جمهوری اسلامی ایران قبل از حمله هفتم اکتبر. طبق آن توافق غیررسمی، ایران در ازای دریافت برخی امتیازات مالی، پیشرفتهای هستهای خود را محدود کرد و شرکای منطقهای خود را مهار کرد.
از آنجا که دریای سرخ به یک منطقه بالقوه برای درگیری بلندمدت جهانی تبدیل میشود، ایران و ایالات متحده باید قوانین تعاملات بین خود را برای جلوگیری از درگیریهای مستقیم هر چه زودتر برقرار کنند. اینها گامهای کوتاهمدت برای مدیریت مناقشهای منطقهای است که برای حفظ ثبات تا انتخابات ریاست جمهوری آینده ایالات متحده طراحی شدهاند؛ وگرنه هر کسی که در انتخابات آتی برنده شود؛ به یک سیاست فعال و جامع نیاز دارد که اهمیت محوری آرمان فلسطین را در خاورمیانه به رسمیت بشناسد و به مشارکت حوثیها و ایران در دریای سرخ که بازی را تغییر میدهد، بپردازد. اما حتی این سیاست نیز باید مبتنی بر دیپلماسی باشد تا حملات نظامی. تهران میخواهد دوباره حوثیها و واشنگتن را به چرخه غرور و تحقیر بکشاند، جایی که ایالات متحده قدرتمند برای مجازات شبهنظامیان حوثی وارد عمل شده و بعد از سالها جنگ فرسایشی دست از پا درازتر مجبور به عقبنشینی شود. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی و حوثیها برای واشنگتن تله کار گذاشتهاند و مقامات آمریکایی نباید وارد این تله شوند.