از جمله آموزههای بسیار پسندیدۀ دین مبین اسلام، مهلت دادن به بدهکار است. اگر سررسید قرض شخص بدهکار فرارسید و آن فرد توانایی بازپرداخت قرض خود را نداشت، شایسته است که طلبکار به او مهلت مناسبی بدهد، تا او بتواند در زمان مناسبی ادای دِین کند.
وَإِنْ کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَیْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[1]؛ «اگر [شخصِ بدهکار،] تنگدست بود پس [بر شما لازم است] او را تا هنگام قدرت [پرداخت بدهی] مهلت دهید، و بخشیدنِ [همۀ وام] اگر ثوابش را بدانید برای شما بهتر است.»
خداوند متعال چشمههای رحمت و سعادت خویش را به روی انسانها گشوده است؛ تا از این رهگذر، انسانها حیات تازهای یابند و نفسی تازه کنند. پرورش آمال و افکار نیک، جز در سایۀ تعظیم بر این اصول اخلاقی و معارف الهی میسر نمیگردد. مدارا با مردم که یکی از مهمترین مصادیق آن، مدارا با بدهکار میباشد؛ ترسیم روش اولیا الهی است. ملاطفت و همدردی با دیگران و خود را شریک اندوه و غم و گرفتاری دیگران دانستن، نمونهای از الگوهای هدایتی است که خداوند و معصومین: همواره بشر را بدان دستور دادهاند.
روایت حمادبنعثمان، جلوهای از مدارا و ملاطفت با دیگران است. همانگونه که پیامبر اکرم(ص) و ائمه: به این خصائص نیک و ارزشمند عمل میکردند، شایسته است ما نیز با رعایت این امور باعث زینت آنان باشیم.
«حَمَّادِبْنِعُثْمَانَ قَالَ: دَخَلَ عَلَی أَبِیعَبْدِاللَّهِ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَشَکا إِلَیهِ رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمْیلْبَثْ أَنْ جَاءَ الْمَشْکوُّ؛ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ: مَا لِأَخِیک فُلَانٍ یشْکوک؛ فَقَالَ لَهُ: یشْکونِی أَنِ اسْتَقْضَیتُ حَقِّی. قَالَ: فَجَلَسَ مُغْضَباً، فَقَالَ: کأَنَّکَ إِذَا اسْتَقْضَیتَ حَقَّک لَمْ تُسِئْ؟! أَرَأَیتَک مَاحَکاهُ اللَّهُ تَعَالَی فَقَالَ: )وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ( إِنَّمَا خَافُوا أَنْ یجُورَ اللَّهُ عَلَیهِمْ. لَا وَاللَّهِ! مَاخَافُوا إِلَّا الِاسْتِقْضَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ سُوءَ الْحِسَابِ؛ فَمَنِ اسْتَقْضَی فَقَدْ أَسَاءَ([2])؛ حمادبنعثمان گوید: مردی نزد امام صادق(ص) آمد و از یکی از یاران حضرت شکایت کرد. لحظهای نگذشته بود که آن شخص [که از او شکایت شده بود] آمد. امام فرمودند: فلان شخص از تو شکایت دارد. آن مرد گفت: از من شکایت دارد، برای اینکه من حق خودم را از او مطالبه کردهام. راوی گوید: امام در حالت نگرانی و غضب فرو رفته، سپس نشستند و فرمودند: آیا میپنداری چون حقّ خود را خواستهای، گناه نکردهای؟! آیا سخن خداوند را شنیدهای که میفرماید: «مؤمن از حسابرسی خدا وحشت دارد.» آیا آنان از ظلم خداوند بر خود میترسند؟ نه، به خدا قسم! آنها از این نمیترسند، بلکه از حسابکشی خدا میترسند. از اینرو خداوند نام آن را بدی حساب گذارده است. بلی! هرکه از برادر دینیاش حسابرسی کند، به او بدی نموده است.»
نگاه دین به انسان و روابط اجتماعی او، نگاهی کامل و فراتر از درک و شعور انسانی است. تا جایی که بستر بسیاری از نابسامانیها و مشکلات مردم، ناشی از غفلت به مبانی دین و مهرورزی نسبت به یکدیگر است. همانطور که جامعۀ سالم و پویا جز در پرتو قوانینی جامع، که به تمام ابعاد روحی بشر آشنا باشد، شکل نمییابد؛ تکامل نیز بدون شناخت آن قوانین ناممکن است. از اینرو برای رسیدن به سرمنزل سعادت و سلامت، راهی جز عبور از مسیر خداوند نیست.
--------------------------------------------------------
[1]. بقره(2): 280.
[2]. محجّة البیضاء: 3/188.
برگرفته از کتاب اسلام دین آسان نوشته استاد انصاریان