عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در میان تمام اظهارنظرهایی که در این 8 روز بعد از رد صلاحیت حسن روحانی رییس جمهوری پیشین ایران برای نامزدی مجلس خبرگان رهبری منتشر شده یکی قابل تاملتر است و آن هم واکنش علی جنتی وزیر ارشاد دولت اول روحانی است نه به این اعتبار که عضو کابینه او بوده یا رفاقت 50 ساله دارند چون طبیعی است از رییس و رفیق خود دفاع کند.
بلکه به این خاطر که علی جنتی فرزند آیتالله احمد جنتی است که طی 32 سال گذشته رد صلاحیت دهها هزار نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان و چهرههای مشهور برای ریاست جمهوری به فرمان یا خواست یا امضا یا در نهاد زیر مجموعه او صورت پذیرفته و در شگفتم که چرا گینس از ثبت چنین رکوردی غفلت ورزیده است!
این که برخی از فرزندان روحانیون ارشد به راهی جز پدر بروند مسبوق به سابقه است و حتی فرزند دیگر همین آقای جنتی (حسین جنتی) عضو ارشد سازمان مجاهدین خلق بوده و اوایل دهه 60 کشته شده است.
همچنین فرزندان آیتالله محمدی گیلانی که نظر تفسیری شورای نگهبان درباره نظارت استصوابی در خرداد سال 1370 به امضای اوست. علی جنتی اما نه با مجاهدین بعد انقلاب سر و سِر داشته و نه از دایره مدیران ارشد جمهوری اسلامی خارج شده و نه رابطه با پدر را گسسته است.
این که همچنان در صحنه حضور دارد ولی به جای توضیح و توجیه رفتار نهاد زیر مجموعه پدر آشکارا علت رد صلاحیت روحانی را دیدگاه های سیاسی خاص اعضای شورای نگهبان می داند و غیر مستقیم بی طرفی آنان و عدالت در قضاوت را زیر سوال می برد قابل توجه است.
به این دلیل مشخص که مثل برادرش سال ها پیش به مسیری دیگر نرفته و اگرچه این را هم گفته که پدرش فقط یک رای دارد ولی کیست که نداند استصوابی ترین عضو شورا اوست و از یاد نبرده ایم خبر حصر را 13 سال قبل در همین روزها آقای جنتی در نماز جمعه داد یعنی از دیگران میانه روتر نیست.
فرزندان روحانیون ارشد یا از دید و تیررس رسانه خارج می شوند یا اگر می مانند یک کارویژه مشخص برای خود تعریف میکنند و آن هم دفاع تام و تمام از آرا و رفتارهای پدر بزرگوارشان است چه در حیات و چه در ممات. چه در ایران و چه در بیرون.
چه محسن هاشمی رفسنجانی باشد در قبال آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی و چه علی مطهری باشد فرزند استاد شهید مرتضی مطهری. چه احسان شریعتی باشد در دفاع از دکتر علی شریعتی و چه مهندس حسن شریعتمداری باشد که سالهاست در آلمان زندگی می کند و یاد آیت الله فقید سید کاظم شریعتمداری را فراموش نمیکند و اینها همه بیش از عنوان خودشان به فرزند آن روحانی یا دانشگاهی شهرت دارند حتی اگر مانند مهندس عبدالعلی بازرگان خود مهندسی قدیمی و حالا پا به پیری گذاشته باشند باز میگویند پسر مهندس بازرگان.
سید محمد خاتمی رییس جمهوری ایران شد با دو بار 20 میلیون و 22 میلیون رای اما عنوان پسر حاج آقا روحالله خاتمی در نزدیک 80 سالگی با اوست و هیچ یک از اینها که نام بردیم حاضر نیستند کلامی در نقد گفتار و رفتار پدر بگویند و بشنوند. پسر دکتر سروش هم نقدهایی روا میدارد ولی برای آن که گردی بر دامان پدر ننشیند نه آن که همه را نفی کند.
شاید بگویید در همانآغاز از پسرانی هم نام برده شد که به راه مخالف پدر رفتند و حتی جانشان ستانده شد. بله. اما آنها از دایره خانه و خانواده بیرون زده بودند. یا بگویید علی جنتی هم میکوشد پدر را یکی از 12 عضو شورای نگهبان معرفی کند در حالی که می دانیم 6 فقیه قدرت بیشتری دارند به نسبت 6 حقوق دان و در میان 6 فقیه هم حساب آیتالله جنتی جداست.
بله. اما علی جنتی بیش از این نمیتواند به صراحت از پدر کهنسال خود انتقاد کند و نکته اصلی این است که علی مطهری آدم را به یاد مرتضی مطهری پدر میاندازد و احسان شریعتی به یاد علی شریعتی پدر و حتی بازرگان پسر به یاد بازرگان پدر و دیگران اما علی جنتی بیشتر به طیف اعتدال گرا تعلق دارد و گاه یادمان می رود فرزند کیست.
دلیل آن روشن است. از 4 فرزند آقای جنتی یکی گویا از همسری دیگر در لادان اصفهان به درودگردی اشتغال دارد و جداست.
داستان حسین هم گفته شد. محمد همواره با پدر است اما علی جنتی هویت خود را از مبارزات سال های پیش از انقلاب و همراهی با شیخ محمد منتظری و بعد همکاری با کرباسچی و روحانی در صدا وسیما و در ادامه هاشمی رفسنجانی و مسوولیت های اجرایی کسب کرده و تابع پدر نبوده منتها نه مانند برادر در مقابل او که با فاصله آن هم تنها به لحاظ سیاسی .
همان تنها یک بار که در دفتر وزیر در وزارت ارشاد میزبان برخی روزنامه نگاران شدند گفتم برنامه های خود را اجرا کنید و نگران استیضاح نمایندگان مجلس هم نباشید. چون بیشتر اینها وامدار مهر تایید ابوی هستند! اگرچه واکنش خاصی نشان نداد اما دانستم خود علی جنتی در مسوولیتهای جمهوری اسلامی وامدار احمد جنتی نیست.
هم او حالا گفته است : دلیل ردصلاحیت روحانی این است که اعضای شورای نگهبان عموماً دیدگاههای سیاسی خاصی دارند که مغایر نظرات دکتر روحانی است از جمله در مورد برجام و FATF که آن را به عنوان دیدگاههای نظام مطرح میکنند و هرکس را که نظری مغایر داشته باشد با اهرم نظارت بر انتخابات رد صلاحیت میکنند.
هر چند برخی معتقدند دلیل اصلی رد صلاحیت این بوده که اگر در جلب نظر اکثریت ناکام مانده اند دست کم به پایگاه اجتماعی سیاسی خود انگیزه بدهند تا بدانند ساختار سیاسی آنها را بر سه رییس جمهوری (هاشمی رفسنجانی، احمدی نژاد و حسن روحانی) ترجیح داده و به طریق اولی سید محمد خاتمی که پشیمان اند چرا در سال 76 به او اجازه دادند اگرچه سرنوشت ناطق نوری هم اگر رییس جمهوری می شد مانند هاشمی و روحانی بود!
این صحبت علی جنتی هم قابل تامل است: تعدادی از نامزدها را میشناسم که به آنها گفته شده اگر به فلان استان بروید تایید می شوید اما در استان دیگر تایید نمیشوید. علت این است که شورای نگهبان خودش در آن استان کاندیدایی را قبول دارد و میخواهد نامزد خودش رای بیاورد!
برای توضیح بیشتر ناچار به ذکر مثال دیگری هستم و ختم کلام. میز بزرگی را تصور کنید که گرداگرد آن نام هایی از این دست نشسته اند: علی مطهری، عبدالعلی بازرگان، احسان شریعتی، احمد منتظری، محسن هاشمی رفسنجانی، سید محمد رضا بهشتی و علی جنتی.
می توان حدس زد از نظریات مرحوم مطهری درباره حجاب کدام یک بیشتر دفاع می کند: علی مطهری.
می توان حدس زد از نوع تفسیر مهندس بازرگان کی بیشتر دفاع می کند: عبدالعلی بازرگان.
یا چه کسانی می کوشند از نقش آیت الله منتظری و هاشمی رفسنجانی بگویند: احمد منتظری و محسن هاشمی. همچنین دکتر بهشتی پسر در دفاع تمام قد از دکتر بهشتی پسر اما نوبت به علی جنتی که برسد شباهتی به پدر ندارد و نهایت این است که بگوید یکی از 12 نفر که مشخص است تعارف می کند و اگر یکی از 12 نفر بود محمد باقر قالیباف رییس مجلس انقلابی در نخستین روز به دیدار او نمی شتافت یا دست کم او را بالا و کنار آیت الله می نشاندند.
از این منظر علی جنتی با دیگر فرزندان شخصیت های موثر جمهوری اسلامی و بیرون از قدرت متفاوت است و به فرزندان سرکش برخی از آنها هم شباهت ندارد به گونه ای که آدم یک آن فراموش می کند علی جنتی فرزند آیت الله احمد جنتی است و از این نظر استثناست.
چون می دانم برخی خواهند پرسید خوب حالا که چی توضیح باید داد غرض این که هویت مستقل و نگاه انتقادی خوب است و یاد این سخن بسیار درخشان استاد مصطفی ملکیان می افتم که »من بادیگارد افکارم نیستم«. وقتی فردی در اندازه و آوازه ملکیان بادیگار افکار خودش نیست چرا دیگران با همه احترامی که برای نام های ذکر شده قایلم بادیگارد افکار پدران شان شده اند؟
( شاید گفته شود چرا از مهدی خزعلی پسر مرحوم خزعلی نام نبردم. علت این است که اگر هم شویده باشد که نشوریده در ردیف سرکشان است و قصه او با علی جنتی باز تفاوت دارد).