بیست مسئله مالى و معنوى و اخلاقى‏

اى اهل ایمان چنانچه به یکدیگر وامى تا سرآمد معینى دادید، لازم است آن را بنویسید، و باید نویسنده‌اى سند وام را در میان خودتان بر اساس عدالت بنویسد، و نباید هیچ نویسنده از نوشتن سند همان گونه که خدا [بر پایه‌ى قوانین شرعى‌] به او آموخته است دریغ ورزد، او باید بنویسد، و کسى که حق به عهده اوست باید کلامش را جهت تنظیم سند براى نویسنده املا کند، و از خد ...

بیست مسئله مالى و معنوى و اخلاقى‏

اى اهل ایمان چنانچه به یکدیگر وامى تا سرآمد معینى دادید، لازم است آن را بنویسید، و باید نویسنده‌اى سند وام را در میان خودتان بر اساس عدالت بنویسد، و نباید هیچ نویسنده از نوشتن سند همان گونه که خدا [بر پایه‌ى قوانین شرعى‌] به او آموخته است دریغ ورزد، او باید بنویسد، و کسى که حق به عهده اوست باید کلامش را جهت تنظیم سند براى نویسنده املا کند، و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید و چیزى از حق نکاهد، و اگر کسى که حق به عهده اوست سفیه یا ناتوان باشد یا به علتى نتواند املا کند، ولى و سرپرست او به عدالت املا نماید، و دو شاهد از مردانتان را بر این حق شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبود یک مرد و دو زن را از میان شاهدانى که مى‌پسندید شاهد بگیرید، تا اگر یکى از آن دو زن واقعیت را فراموش کرد، آن دیگرى او را یادآورى کند، و شاهدان هنگامى که براى اداى شهادت دعوت شوند از پاسخ دعوت امتناع نورزند، و از نوشتن سند وام تا سرآمد معینش کوچک باشد یا بزرگ ملول نشوید، این کار نزد خدا عادلانه‌تر و براى اقامه شهادت پابرجاتر و به این که در جنس وام، اندازه آن و زمان پرداختش شک نکنید و ستیز و نزاعى پیش نیاید نزدیک‌تر است، مگر آن که داد و ستد نقدى باشد، که آن را میان خود دست به دست مى‌کنید، در این صورت بر شما گناهى نیست که آن را ننویسید، و هرگاه داد و ستد کنید شاهد بگیرید، و نباید به نویسنده و شاهد زیان برسد، و اگر زیان برسانید خروج از اطاعت خداست که گریبانگیر شما شده است.

و از خدا پروا کنید، و خدا احکامش را به شما مى‌آموزد و خدا به همه چیز داناست.

وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلى‌ سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ‌

و اگر در سفر بودید و نویسنده‌اى براى ثبت سند نیافتید وثیقه‌هاى دریافت شده جایگزین سند و شاهد است، و اگر یکدیگر را امین دانستید وثیقه لازم نیست، باید کسى که امینش دانسته‌اند امانتش را ادا کند و از خدا پروردگار خویش پروا نماید و شما اى شاهدان شهادت را پنهان نکنید و هر که آن را پنهان کند مسلماً دلش گناهکار است و خدا به آنچه انجام مى‌دهید داناست.

شرح و توضیح‌

دو آیه شریفه نزدیک به بیست مسأله را که در رابطه با اصول معاملات و معاوضات مانند دین و رهن و بیع است بیان مى‌کند، مسائلى که جزء نظام ثابت در فطرت عاقلان عالم و خردمندان ملت‌هاست، و قرآن مجید آنها را به عنوان مقررات الهى ثابت و پابرجا نموده است. اگر همه مردم این اصول و قواعد بیست گانه را تحت هر شرایطى به اجرا بگذارند و بدون ملاحظه یکدیگر به آنها عمل کنند اموالشان از تلف شدن حفظ مى‌شود، اختلاف و نزاع و دعوا و جنجال، و کینه و دشمنى از میانشان رخت برمى‌بندد، و صلح و دوستى و محبت و رأفت در خیمه حیاتشان چون خورشید گرمى‌و حرارت مى‌دهد، و از غیبت و تهمت و افتراء و افتراق و جدائى از یکدیگر در امان مى‌مانند، و یقیناً هر صاحب حقى به حقش مى‌رسد، و مال یا ملک یا عوض مال و ملک به راحتى به انسان باز مى‌گردد، و خلاصه مردم در صورت عمل به این دستورات به اهدافشان بدون این که زیان و ضررى متوجهشان شود مى‌رسند، و ملکیت و مالکیت آنان در حدود مرزبندى‌هائى که شارع مقدس بیان کرده است از دستبرد و تلف شدن مصون و محفوظ مى‌ماند.

من فکر نمى‌کنم مدرسه و مکتبى چون قرآن مجید به این شدت مردم را ترغیب به رعایت حقوق مادى و معنوى یکدیگر کرده باشد، و از پایمال کردن حقوق یکدیگر به این سختى برحذر نموده و آن را سبب عذاب دانسته باشد!

فرهنگ پاک قرآن اصرار دارد که در هر عملى و قدمى تقواى الهى را رعایت کنید، و اجتناب از کارهاى زشت را چه در امور دنیائى و مادى و چه در امور روحى و معنوى و اخلاقى از مهم‌ترین برنامه‌هاى خود قرار دهید.

اسلام ثابت مى‌کند و نشان مى‌دهد که مراعات تقوا و عمل صالح از علل جلب رضایت و رحمت خداست. اسلام به آنان که از راه حلال و منطقى و از طریق رعایت قوانین الهى مال به دست مى‌آورند، و بخیلانه با آن برخورد ننموده به اندازه مصرف کرده و مازادش را در چرخه انفاق و صدقات قرار مى‌دهند وعده رسیدن به لقاء حق و کسب بهشت و اتصال به رضایت و خوشنودى حق داده است، و ربا و هر مال حرامى را به شدت مورد نکوهش قرار داده و حرام اعلام نموده و رباخوار را به عذاب بسیار سخت تهدید کرده است. آیات مورد بحث از طرفى اشاره به بذل و عطا که محصول کرامت اخلاقى است، و به ویژه بخشودن وام و بدهکارى افراد ضعیف نموده، و از جهت دیگر از غارت اموال دیگران از طریق ربا و بردن مال مردم بدون عوض نهى اکید کرده، و در دیگر مرحله به کیفیت حفظ و نگهدارى اموال، وانتقال صحیح آن از نزد کسى به کسى دیگر پرداخته و با این سه زمینه امنیت جامعه را تضمین نموده است.

بیست مسئله مالى و معنوى و اخلاقى‌

1- تداین امرى طرفینى است، مسلمانى با رغبت و به عنوان یک ارزش اخلاقى مقدارى از مال خود را به عنوان قرض مى‌پردازد، و مسلمانى دیگر به خاطر نیازمندى و رفع مشکل آن را از دست برادر مسلمانش مى‌گیرد، لازم و واجب است این پرداخت و دریافت با تعیین وقت معین در سندى روشن ثبت شود و به صورت نوشته‌اى منظم درآید، تا با سر رسیدن زمان معین بر اساس سند امضاء شده مال مردم به مردم برگردد.

این سند معتبر و قابل قبول طرفین حافظ حقوق مالى و دفع کننده زیان، و تعیین وقت معین در متن سند مانع از نزاع و خیالات بى‌مورد است.

به این نکته باید توجه داشت که جمله «تَدایَنْتُمْ‌» هر نوع طلبى را اعم از دین و فروش جنس به نسیه و خرید کالاى تحویل نشده به بیع سلف را شامل مى‌شود.

2- وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ ... در مورد تنظیم سند، چنانچه باید نویسنده‌اى آن را بنویسد، چند شرط باید مراعات شود: 1- در حضور طرفین نوشته شود. 2- باید نویسنده عادل و انسان به تمام معنا بى‌طرفى باشد. 3- یا اگر خود عادل نیست سند را به عدالت و با رعایت حق طرفین تنظیم نماید.

3- آنان که به لطف خداوند قدرت نویسندگى دارند مجاز نیستند درخواست برادرانه طرفین معاملات را رد کرده و از نوشتن سند خوددارى کنند، نوشتن سند از مصادیق کار خیر و یارى دادن به برادران مؤمن است، و روى‌گردانى از آن خلاف اخلاق اسلامى و انسانى است، و نویسنده حتماً به این معنا باید توجه داشته باشد که سند را بر اساس احکام شرعیه و تعالیم الهیه و فقهیه بنویسد و دقایق امور را در این زمینه با کمال احتیاط رعایت نماید، و از نوشتن چیزى که راه حرام را در معاملات طرفین باز کند، و برنامه داد و ستد را از درستى و سلامت، و از قوانین الهیه منحرف کند جدا بپرهیزد و در این زمینه خدا و قیامت را لحاظ نماید.

4- تنظیم متن سند نباید بر عهده نویسنده باشد که هر گونه که خواست در عین احتیاط بنویسد، بلکه لازم است مدیون در حضور داین همه جوانب بدهى و دین را املاء کند و نویسنده با تکیه بر املاى مدیون سند را بنویسد، املاى مدیون در حقیقت اقرار او بر ثبوت دین بر عهده اوست و این اقرارى است که شرع‌ مقدس آن را نافذ و مسموع شناخته است، و حجتى متین و استوار براى طرفین معامله است.

5- رعایت تقوا یعنى پرهیز از هر نوع انحرافى در تنظیم سند بر مدیون واجب است، مدیون باید توجه داشته باشد که خداوند به ظاهر و باطن امور آگاه است و چیزى از نظر او در زمین و آسمان پنهان نیست، و پاداش و کیفر اعمال فقط به دست اوست و هیچ منحرفى قدرت خروج از حکومت او ندارد، و الى الابد در چنگال اراده او گرفتار است، مدیون در املاى خودش به نویسنده باید عین دین و مدت تعیین شده را املاء کند و در تنظیم سند مبادلاتى ذره‌اى کم و کاست راه ندهد.

6- چنانچه مدیون دچار سبک‌مغزى باشد، و نتواند حقوق خود را با املاى صحیح در سندى به ثبت برساند، یا ناتوان جسمى یا ناتوان از املاء باشد و از عهده‌اش برنیاید جملاتى محکم و استوار القاء کند تا در سایه‌ى آن حقش محفوظ بماند واجب است ولى سفیه و ضعیف با رعایت اصل عدالت سندى را تنظیم نماید که راه ظلم و ستم‌گرى و اجحاف به حق سفیه و ضعیف به شدت بسته شود.

خانواده و جامعه لازم است به این معنا توجه داشته باشند که نسبت به سفیه وضعیف مسئولیت شرعى دارند و بر اساس این مسئولیت لازم است حق سفیهان و ضعیفان را حفظ نموده و از وارد آمدن خسارت بر آنان جلوگیرى کنند، آنان اگر ولى نداشته باشند ولایت بر آنان قهراً بر عهده‌ى مؤمنان یا دولت اسلامى است.

7- لازم است کنار ثبت اسناد مبادلاتى دو مرد مؤمن یا در صورت نبودن دو نفر، یک مرد مؤمن و دو زن مؤمنه به عنوان شاهد گرفته شوند.

از آیه شریفه استفاده مى‌شود که شاهدان باید دو مرد بالغ یا یک مرد بالغ و دو زن بالغ باشند که در این زمینه شهادت اطفال قطعاً مسموع نیست، و از «مِنْ رِجالِکُمْ‌» به این معنا توجه داده شده که شاهد باید مسلمان باشد، زیرا شهادت کافران مقبول نیست، و از «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ‌» استفاده مى‌شود که باید شاهدان مورد وثوق و اطمینان دو طرف باشند، قول شاهد تحمیلى مورد قبول نیست.

فلسفه گرفتن دو شاهد مرد یا یک مرد و دو زن این است که اگر براى یکى در مسئله شهادت به برنامه اتفاق افتاده خطا یا فراموشى پیش آید دیگرى او را به خطایش توجه دهد، یا با تذکر اصل حقیقت او را از فراموشى بیرون بیاورد.

8- قبول و پذیرش شهادت در صورتى است که طرفین داد و ستد از آنان براى قبول و تحمل شهادت دعوت کنند که درصورت دعوت دو شاهد مرد یا یک مرد و دو زن باید دعوت طرفین را بپذیرند و تن به شهادت دهند و از قبول شهادت که امرى انسانى و عاطفى و مایه‌اى براى رفع نزاع و اختلافات است امتناع نورزند.

9- زیادى و کمى مال و جنس در مسئله داد و ستد و بده و بستانهاى طرفین نباید سبب ملول شدن از وظیفه و مسئولیت ثبت سند و مدت آن شود.

آیه شریفه با این بیان ارزش ثبت مبادلات و اهمیت سندنویسى را مى‌رساند.

10- ثبت و نوشتن دیون و مدت آن چه کم باشد، چه زیاد از عادلانه‌ترین اعمال در پیشگاه حق، و استوارترین امور براى اقامه شهادت نزد خداست، این سند امضاى شده طرفین است که راه هر نزاع و اختلاف، و ادعاى خلافى را به روى هر دو طرف مى‌بندد، و هنگام سر رسیدن مدت، طرفین معامله یکى با پرداخت دین و دیگرى با گرفتن آن به آسانى و سهولت و بدون درگیرى و نزاع و با حفظ محبت به یکدیگر به مسئله خاتمه مى‌دهند.

11- اگر معاملات به صورت نقد انجام بگیرد و مدتى در آن لحاظ نشود نیازى نیست که نوشته شود و براى آن تنظیم سند صورت بگیرد.

12- شاهد گرفتن در هنگام داد و ستد گرچه نقدى صورت بگیرد کارى نیک و پسندیده است.

13- نویسنده سند، و شاهدان، نباید متحمل زیان شوند، باید حق نویسندگى به نویسنده و حق وقت‌گذارى و رفت و آمد، و هزینه‌اى که نویسنده یا شاهدان مى‌کنند از جانب طرفین به آنان پرداخت شود.

حفظ حقوق کاتب و شاهد و تأمین امنیت شغلى آنان موجب ترغیب دیگران براى متحمل شدن تنظیم سند مبادلات و شهادت دادن مى‌شود.

14- وارد کردن ضرر و زیان به نویسنده و شاهد قطعاً فسق و انحراف از حق و از مصادیق ستم و ظلم به مردم است.

15- «وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌» فرمان و دستورى است که شامل طرفین معاملات و کاتب و شاهد است، خداوند به همه آنان دستور مى‌دهد که خود را در جنب خدا از افتادن در خزى دنیا و عذاب آخرت حفظ نمائید.

16- از مسائلى چون تنظیم سند، گرفتن شاهد، رعایت تقوا، توجه به عدالت، حفظ حقوق کاتب و شاهد که همه و همه در دو آیه شریفه مطرح است لزوم هماهنگ نمودن امور اقتصادى با امور اخلاقى و معنوى استفاده مى‌شود، چنانچه این مسائل بر اقتصاد مردم و معاملات و مبادلات حاکم شود، جامعه از امنیت اقتصادى شگفتى برخوردار مى‌شود و وضعى چون روابط بهشتیان آخرت براى‌ مردم پدید مى‌آید، و هر حقى و هر مالى و هر جنسى در جایگاه خودش قرار گرفته و از دستبرد در امان مى‌ماند و هر صاحب حقى به حقش مى‌رسد، و نزاع و اختلاف و کینه و دعوا و کشیده شدن مردم به دادگاه و دادگسترى و زندان خاتمه پیدا مى‌کند و جامعه بدون تردید جامعه برین اسلامى و امت وسط و خیر امت مى‌گردد.

17- تعلیم مسائلى که ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان است بر عهده حضرت حق است «وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ‌» خداوند در نزدیک به پانصد آیه در قرآن احکام خود را ارائه داده و پیامبر و امامان با توضیح آن آیات قوانینى فراگیر را تدوین نموده‌اند که از مجموع آن آیات و قوانین فقه غنى و پویائى تحت عنوان فقه اهل‌بیت یا فقه شیعه به وجود آمده که حکم چیزى را در همه شئون زندگى فروگذار نکرده و بهترین مکتب براى رشد انسان و تأمین امور معنوى و مادى او و زمینه‌اى براى تحصیل سعادت دنیا و آخرت وى است.

این مردم هستند که در کمال رغبت و اختیار باید مقررات فقهى را فرا بگیرند و به آن عمل کنند و در این زمینه وجود خود را از افتادن در مسیر انحراف حفظ کنند «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ‌» و به این حقیقت توجه دقیق داشته باشند که خداوند به هر چیزى و به ظاهر و باطن آن داناست و به وضع همه موجودات هستى آگاهى دارد و همه قوانین و احکام او از افق علم و دانائى مطلق و بى‌نهایتش طلوع کرده است.

18- چنانچه در سفر یا بر فرض در حضر کاتبى براى تنظیم سند و نوشتن داد و ستد و مبادله بین طرفین یافت نشود وثیقه و گرو مى‌تواند جایگزین سند براى‌ احقاق حق و رسیدن داین به طلبش از بدهکار گردد، این در صورتى است که میان طرفین اعتماد حاکم نباشد، ولى چنانچه میان طرفین در داد و ستد و وام و قرض اعتماد برقرار باشد وثیقه گرفتن لازم نیست، و قطعاً حکمت و فلسفه تشریع وثیقه رفع اضطراب و نگرانى از ضایع شدن دیون است.

19- مدیونى که داین را امین دانسته و وثیقه‌اى نزد او به گرو گذارده بر داین واجب شرعى و لازم حتمى است که امین بودن خود را حفظ کرده، از هر گونه طمعى نسبت به امانت جداً اجتناب و پرهیز نماید و در موقع معین امانت را که همان وثیقه است به مدیون باز گرداند.

چه تعابیر اخلاقى بسیار مهمى در این آیه شریفه آمده است داین امین، وثیقه امانت، وظیفه واجب داین بر گرداندن امانت است، و در همه این امور براى این که در مسیر صحیح و درستش اجرا شود تقواى الهى مهم‌ترین نقش را برعهده دارد که امین اگر اهل تقوا نباشد دچار خیانت در امانت مى‌گردد: «وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ»

20- کتمان شهادت که قطعاً به زیان داین یا مدیون یا هر دوى آنان است و موجب مى‌گردد حق مسلمى تباه و ضایع شود از گناهان کبیره و موجب عذاب الهى است.

خائنان در امانت، و کتمان کنندگان شهادت منفور و مطرود حضرت حق هستند، خیانت در امانت محصول بى‌تقوائى و کتمان شهادت میوه تلخ قلب آلوده و شیطانى و به فرموده حضرت باقر (ع) نتیجه کفر قلب به حقایق است. «1»

 

پی نوشت :

______________________________
(1)- نور الثقلین ج 1، ص 301.

 

مطالب فوق برگرفته شده از:

کتاب   : تفسیر حکیم جلد هفتم

نوشته  : استاد انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان