دمکراسی در تنگنا

درست است که جهان پر از دوقطبی های خطرناک و بن بست های سیاسی است، اما دمکراسی چه گناهی دارد؟ دمکراسی برای نهادینه شدن، نیازمند تمرین و مداراست و نباید رهبران دنیا برای رسیدن به خودکامگی و تمامیت خواهی های خود آن را به تنگنا ببرند.

عصر ایران؛ سجاد بهزادی - سال 2024 قرار است بزرگ ترین سال انتخابات در تاریخ جهان باشد. گفته می شود مردم دستکم 60 کشور که نیمی از جمعیت کره زمین را در خود جای داده‌اند، انتخابات را تجربه کرده یا خواهند کرد. انتخابات در برخی از این کشورها مانند ایالات متحده آمریکا بر سایر نقاط جهان نیز تاثیر خواهد گذاشت. 
 
بسترهای دموکراسی در سراسر جهان در حال تضعیف شدن است و انتخابات سالم و آزاد در بسیاری از کشورهای عالم در معرض آسیب است. در آمریکا نیز ترامپ دوباره سودای ریاست جمهوری در سر دارد.وقتی دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا قدرت را در دست گرفت، شاید کمتر کسی فکر می کرد که در دوران ریاست جمهوری او این چنین نهادهای دمکراتیک این کشور مورد حمله قرار گیرد. اگر چه بنظر می رسید همین مسئله، از مهمترین دلایل عدم تکرار ریاست جمهوری او شد. حالا این سیاست مدار خودشیفته در آستانه 88 سالگی، دوباره در اندیشه ریاست جمهوری است و به کسب نامزدی حزب جمهوری‌خواهان برای انتخابات ریاست جمهوری یک گام نزدیک‌تر شده است.
 
تعهد نامزدهای ریاست جمهوری، از پوتین گرفته تا دونالد ترامپ تا کشورهای ضعیف تر به آرمان های دمکراسی تضعیف شده و دیگر هنجارهای لیبرال دموکراسی در صدر شعارهای آنان نیست. چهره خودکامگی عریان تر شده و دمکراسی به تنگنا رفته است.
 
 موسسه تحقیقاتی سوئدی V-Dem به تازگی تخمین زده است که 72 درصد از جمعیت جهان در حال حاضر در حکومت‌های خودکامه زندگی می‌کنند که نسبت به 10 سال پیش، 46 درصد افزایش یافته است.جامعه مدنی در 37 کشور و کیفیت انتخابات در 30 کشور در حال بدتر شدن است.
 
انتخابات
 
درست است که لیبرال دمکراسی هرگز نسخه نجات بخش بشری در همه ابعاد نبوده است اما طی سالهای گذشته الگوی جذاب دیگری نیز پیش روی حاکمان عالم قرار نگرفت که در نهایت بتواند از دردها، جنگ ها و آلام های کنونی بشریت بکاهد.
 
نظام حکم رانی در بسیاری از کشورهای جهان در حالی دمکراسی را مورد تنگنا قرار می دهند و آن را چندپاره می کنند که راه حل مشترکی برای برون رفت از بحران های کنونی نتوانستند ارائه دهند. اجزای اصلی یک نظام دموکراتیک انتخابات آزاد، تفکیک قوا، آزادی بیان و عقیده و حاکمیت قانون است.دمکراسی این اجزاء را تقویت می کند و در نهایت تعادل مدنی را برای اقلیت نیز حفظ می کند.
 
سال ها پس از آن‌که  فرانسیس فوکویاما "پایان تاریخ" و پیروزی دموکراسی را در جهان  اعلام کرد، هم چنان الگوی جای گزینی برای آن پیدا نشده است. بر اساس این نظریه، امروزه نظام لیبرال دموکراسی، به‌ویژه پس‌از فروپاشی اتحاد شوروی، جریان غالب شده‌است که همه جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. آخرین تلاش‌ها و مبارزات ایدئولوژی‌ها، سرانجام در قالب ایدئولوژی لیبرال دمکراسی سر برآورده‌است؛ بنابراین نظام سیاسی بهتری که بتواند جایگزین این نظام شود، وجود ندارد.
 
درست است که جهان پر از دوقطبی ها خطرناک و بن بست های سیاسی است، اما دمکراسی چه گناهی دارد؟ دمکراسی برای نهادینه شدن، نیازمند تمرین و مداراست و نباید رهبران دنیا برای رسیدن به خودکامگی و تمامیت خواهی های خود آن را به تنگنا ببرند.
 
افت دمکراسی در جهان مصیبت هایی دارد که همه ما آن را به چشم می بینیم.قدرت گیری راست گرایان اقتدارطلب، موج خودکامگی و بی پروایی رهبران در سرکوب مخالفان در بعضی کشورها و میل برای تخریب نهادهای مدنی در حال گسترش، تنها چند نمونه از این مصیبت هاست.  
 
امروز بسیاری از کشورها فقیرتر شده اند و نباید انتخابات پوششی برای شکل بخشیدن به الگویی ساختگی از دمکراسی باشد و میراث گران قدر گذشته بشریت که تجربه موفقی از آن ها وجود دارد توسط نامزدهای ریاست جمهوری لگدمال شود. 
 
آکسفام ( Oxfam ) بزرگ‌ترین سازمان‌ بین‌المللی که وضعیت فقر، گرسنگی و بی‌عدالتی در جهان را گزارش می دهد به تازگی اعلام کرده است " از سال 2020 تا کنون 60 درصد جمعیت جهان معادل حدود 5 میلیارد نفر در دنیا فقیرتر شدند. این در حالی است که طی این مدت سرمایه پنج فرد ثروتمند برتر جهان یعنی ایلان ماسک، برنارد آرنو، جف بزوس، لری الیسون و مارک زاکربرگ با رشد 423 میلیارد یورویی بیش از دو برابر شد.
 
با این روند پیش بینی می شود فقر جهانی تا سال ها ریشه‌کن نخواهد شد. بر همین اساس و مطابق داده‌های جدید بانک جهانی40 درصد ایرانیان نیز در معرض فقیر شدن قرار دارند و میزان فقر شهروندان ایران از 20 درصد در سال 2011 به 28 درصد در سال 2020 افزایش یافت.
 
فعلا دمکراسی در تنگنا قرار دارد و پوپولیسم گرایی و رادیکالیسم در چهار گوشه جهان قدرت نمایی می کند. اینکه نظام رادیکال و پوپولیسم چقدر از دل دمکراسی بیرون می آید یا دست کاری نظام های تمامیت خواه می باشد خود داستان دیگری است. آنچه عریان گشته، همان گفتمان تعصب خواهانه و دیکتاتور منشانه به جای مدارا و تمرین دمکراسی در کشورهایی است که از قضاء خاستگاه دمکراسی به شمار می روند. امید که گذار از این وضعیت طولانی نباشد، ملت های زیادی قربانی نگردند و دمکراسی بیش از این به تنگنا نرود./
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان