عصر ایران ؛ احسان مهدی نژاد* - یک رهبر کسب و کار باید چه صفاتی داشته باشد؟
و پاسخ من یک کلمه است: نمیدانم!
زمانی که ما صدها راهبر برجسته کسبوکار را دنبال میکنیم متوجه میشویم که در واقع بین این افراد شباهتهای زیادی وجود ندارد.
استیو جابز شهیر در برند اپل مدل راهبری و هدایت خاص و عجیب و غریب خودش را داشت، فیلیپ نایت بنیانگذار نایکی، مدیریت ارشد ویژه خود را دارد، جک ولش افسانهای، مدیرعامل قدرتمند جنرال الکتریک، رابرت لوتز رهبر یک دوره برند اتوموبیلهای کرایسلر، حسین فتاحی بنیانگذار امرسان و ... همگی با سبکهای خاص خودشان برندهایشان را هدایت کردهاند و موفق هم بودهاند.
در این بین افراد عجیبی را هم داشتیم مثل کیموو چونگ مدیرارشد سابق دوو در کره که از قضا کتاب سنگفرش هر خیابان طلای او هنوز در ایران فروش بسیاری دارد و یک رهبر شکست خورده از همه جهات است.
ضمنا داشتیم رهبران وقت شرکتهای معروف نوکیا، کداک، انرون و .... که همگی با این که در دورهای برندهای سودده و موفقی را اداره میکردند به روزگار تباهی دچار شدند!
نکته این موفقیتها و شکستها و این تفاوتها در چیست؟
واقعیت این است که اغلب علوم مدیریت، کسب وکار، برندسازی و مواردی از این دست صرفا مدلسازیهایی هستند از برندهای گذشته و میتوان گفت که دارای یک مشکل اساسی اند: معمای حل شده آسان به نظر میرسد. این طور نیست؟
این کار تشابه زیادی به مطالعه تاریخ دارد که وقوع بسیاری از حوادث گویا ناگزیر بوده است، در حالیکه اگر ما در آن زمان بودیم متوجه میشویم که هنگام وقوع، هرگز اینگونه نبوده است و تحلیلهای ما همگی مربوط به بعد از اتفاقات هستند.
متاسفانه هر چه پیش میرویم به این ادراک میرسم که این الگوسازیها در بسیاری از موارد تقریبا کاری بیهوده است، ما همه اینها را با دید اکنونمان به یک مدل موفق یا شکستخورده تبدیل میکنیم.
مهمترین نکته این که اغلب کارشناسان این عرصهها نیز، با روشهایی این مدلها را ابداع کرده یا بررسی میکنند که گویی این برندها هیچ راهی جر موفقیت یا شکست نداشته و هر شرکتی که این مسیر را پیش برود حتما شکست خورده یا موفق میشود!
اما در دنیای واقعی به حدی حوادث و اتفاقات پیشبینی نشده رقم زده میشود که احتمال فعلیت قطعی یک مدل برای یک شرکت جدید با شرایط مشابه بسیار کم میشود.
سه بار شانس!
استیوجابز و بیل گیتس و فیل نایت نایکی در مصاحبههایشان میگویند که شانس آوردهاند که امروز اینجا هستند! همانطور که البته ما امروز دیگر شانس زنده بودن استیو جابز را نداریم.
حال بفرمایید ما در کجای مدلها و محاسباتمان برای این قبیل گزینهها جایی در نظر میگیریم؟
اغلب هیج جا!
واژهای که سالهاست در خصوص رهبری بیزنسها میشنویم کلمه کاریزماست.
یعنی این که راهبر مورد نظر مثل ریچارد برانسون شرکت ویرجین، جک ولش جی ای ، بنیانگذاران فیس بوک و گوگل و البته ایلان ماسک معروف تسلا، کاریزمای رهبری دارند! اما بد نیست جملهای الماسی را از پیتر دراکر ملقب به پدر علم مدیریت بشنویم:
کاریزما برای رهبر یک خیال خام است! خیلی زیادی از رهبران سیاسی و تجاری موفق دنیا را میشناسیم که چیزی به نام کاریزما نداشتند!
میگویند زمانی که با رییس جمهورهایی مثل آیزنهاور، روزولت دست میدادید گویی که با یک ماهی بیجان دست داده بودید! اما این نداشتن کاریزما، ابدا از شایستگیهای رهبری فوقالعاده آنها کم نکرده بود!
به نظر من صرفا با الگوبرداری نمیتوان رهبری کرد و رهبر موفق کسبوکار ساخت!
حال بیایید با آگاهی تمامی این موارد چند صفت بایسته دو رهبر موفق برند را بررسی کنیم:
1. سبک راهبری و هدایت استیوجابز بر شرکت اپل
استیو جابز فردی درونگرا ولی به شدت کیفیتمحور بود. او وسواس زیادی روی این مورد داشت که محصولاتش از درون و بیرون دارای بالاترین کیفیت ممکن بوده و کمترین ایرادی نداشته باشند.
وسواسهای وی باعث شدندکه اکنون محصولات اپل دارای طراحیهای درجه یک و کیفیتهای بالا باشند. ضمنا گفته شده او به شدت زودجوش بوده و با کوچکترین خرابکاری به تیماش پرخاش میکرد!
زمانی که من زندگینامه استیوجابز را بررسی میکردم، اصلا دوست نداشتم که جای او میبودم. اما به هر حال او استیو جابز بود و برندش اپل.
چه استفادهای میتوانیم از سبک راهبری استیو جابز ببریم؟
الف) او به شدت به تیمهای کوچک -به گفته خودش دزدهای دریایی- برای انجام پروژههای شورشی گونه معتقد بود، تیمهای تخصصی اپل در پروژه کامپیوترهای مکینتاش، آیتیونز، آی پاد، آی فون و .... همه و همه در حدود یکصد نفر بودند و نه چندصدنفره!
انسانشناس معروف رابین دونبار با بررسی اقوام انسان متوجه شد که ذهن انسان توانایی شناخت و ایجاد رابطه مستحکم در تیمهای بزرگتر از 150نفر را ندارد!
پس اگر دوست داریم برندی ساختار شکن به وجود آوریم(علیالخصوص در حوزه استارتاپها) هر چه میتوانیم سعی کنیم به جای جمعکردن تعداد زیادی افراد مطیع و حرفگوشکن، شورشیانی کم تعداد را استخدام کنیم که خیلی در قید و بند چارچوبهای سازمانی نبوده و به دنبال دفتر و دستک و تشریفات و میز چوبی از جنس گردو نباشند.
رابین دونبار
ب) جابز، راهبری با توانایی اقتباس بسیار از سایر بیزنسها بود! فکر او اصطلاحا دارای ماهیچههای ترکیبی بسیار توانمندی بود و بسیاری از دستاوردهای اپل طی این سالها از سایر محصولات به اقتباس گرفته شدند.
کیس کامپیوترهای مکینتاش1998 از لوازمخانگی برند کوئیزینارت، طراحی کامپیوترهای به روز اپل از تودوزی صندلیهای مرسدس بنز، کابل ایمن و آهنربایی لپتاپهای اپل از پلوپزهای امن ژاپنی، آیکون منوهای کامپیوتر از منوی یک رستوران اسپانیایی در کالیفرنیا و ... اقتباس شده است.
پس به جای این که تمام هم و غمتان را روی تجزیه و تحلیل رقبا بگذارید و سرتان همواره توی باغچه آنها باشد، سرتان را چرخانده و به سایر کسب وکارها و حتی اشیاء به ظاهر بیارتباط با موضوع اصلی کسب وکارتان دقت کنید، چرا که فرصتهای بسیار بیشتری برای خاص بودن در آنها نهفته است.
ج) استیوجابز در حالی که بداخلاق و بیصبر بود اما یک به یک نیروهای پروژههای خاصش را میشناخت و با آنها تعاملی نزدیک داشت، او از این قبیل نیروهای خاص، افرادی با حداکثر توانمندی میساخت و به کمتر از بهترین بهترینها راضی نبود!
از استیو جابز نقل شده است: زمانی که افراد درجه دو را استخدام میکنید پس از آن افراد درجه سه و چهار نیز به سمت شما سرازیر میشوند و بالعکس زمانی که فقط افراد درجه یک را استخدام میکنید آنها خودشان به شما مابقی افراد درجه یک را معرفی خواهند کرد.
به همین دلیل هم در طی زمان نیروهایی را در برندش جمع کرد که همه از بهترینهای زمان خودشان بودند و آنها چون میدانستند قرار است محصولاتی بسازند که دنیا را تغییر دهند این خصوصیات اخلاقی خشن را قبول کرده بودند برای رسیدن به هدفی غایی و البته بزرگتر!
پس بهتر است ما از استیو جابز بیاعصابی و زودجوشی را به عاریت نگیریم. ما باید همه چیز را در کنار هم ببینیم و نه فقط آن بخشی که برایمان جذابتر است.
2. سبک راهبری فیلیپ نایت در برند نایکی
برای سالیان زیاد، فیلیپ نایت حقوقی معادل حداکثر 3 تا 5 برابر کارمندانش دریافت میکرد و این جریان تا 17سال پس ار شروع فعالیت شرکت ادامه داشت، زمانی که برند نایکی به سهامی عام بدل شد و سهامداران،کارمندان، شرکا و حتی بخش زیادی از کارگران شرکت که همگی سهام دار هم بودند ثروتمند و بعضیهایشان میلیونر شدند.
اما این گزاره چه استفادهای برای ما دارد؟ به عنوان کسی که در حدود20 سال در خط مقدم بازار فعال بودهام به شما میگویم که این امری بسیار مهم است که کارمندان، همکاران و شرکای شما تفاوت چشمگیری را بین دریافتیهای مدیران ارشد سازمان و خودشان احساس نکنند.
حال ممکن است شما بگویید که ما مالک اموال این کسب وکار هستیم و خودمان آن را بنیاد نهادهایم و از این دست سخنان.
چطور ما در سازمانمان مثل فیل نایت عمل کنیم؟ قسمتهای دریافتی حقوق، سود شرکت یا مجموعهمان را شفاف کنیم. اگر شما مالک یک مجموعه هستید قسمتی از حقوقتان را بابت اجاره املاک به صورت مبالغی جداگانه دریافت کنید تا برای همکارانتان شفاف باشد که این پولها را از چه بابت میگیرید.
اگر برند یا شرکتتان سودده است در انتهای هر سال یا هر دوره مالی، سود مشخصی را تقسیم کنید و سعی کنید همکاران و کارمندانتان و پرسنل برند را نیز بینصیب نگذارید.
ضمنا اگر برندی ساختهاید که مشتری به آن سبب به شما رجوع میکند میتوانید بخشی از دریافتیتان را به این صورت تعریف کنید: سود ارزش برند که این رقمی مختص خود شماست.
در آخر نیز به نظر من سعی کنید کمی فروتنانه زندگی کنید و زیاد لوکسگرا نباشید، چه بسا که هر آنچه به امکانات لاکچری زندگی بیفزایید، این خود شما را دچار اثری به نام ضد بهرهوری میکند، یعنی داشتن اتومبیل دوم و سوم در کنار راحتی، برای شما کلی دردسر هم اضافه میکند، داشتن مکان زندگی بزرگتر، ویلایهای متفاوت، داشتن دو گوشی تلفن به جای یکی و .... به شدت بر زحمات مالی، فکری و زمانی شما افزوده خواهند نمود.
نتیجه گیری
به شما دوست عزیزی که مشغول خواندن این مطلب هستید یا شغلی دارید یا در فکر راه اندازی یک کسب وکار جدید هستید. پیشنهاد می کنم که سایر شرکتهای مرتبط و حتی غیر مرتبط اما موفق و البته گاهی هم شکستخورده را بررسی کنید. سعی کنید نکات شاخص موفقیت و احتمالا شکست آنها را بررسی کنید، هرچند که باید بپذیریم در بسیاری از موارد شانس نیز نقش بسزایی دارد اما باز هم میتوان درسهای زیادی از بررسی نمونههای واقعی داشت.
اما یک نکته مهم دیگر این که:
هرگز سعی نکنیم که شخص یا برند دیگری را عینا کپی پیست کنیم. ما میتوانیم اقتباس کنیم اما در اولین فرصت به آموختههای خودتان رنگ بوی شخصیسازی شده بدهید و مدل راهبری خاص خودتان را به دست آورید.
______________________________
*احسان مهدی نژاد
📍نویسنده کتابهای حوزه کسبوکار : برند ضدگلوله،برندباز و برند باشخصیت
📍موسس وبسایت هزارمدیر دات کام
📍مدیرمسئول مجله ویVi
📍مدرس MBA در مدرسه عالی ماهان
📍سخنران بزرگترین سمینار آموزشی کشور در سالن 3000نفری وزارت کشور
📍طراح دوره جامع صفرتاصد برندسازی شخصی
📍آموزش حضوری و غیرحضوری بیش از 15000 نفر
📍مالک و راوی پادکست ویVi
📍دبیر اتحادیههای صنفی
📍مجری پروژههای برندسازی در ایران و ترکیه
📍 نویسنده و مدرس مدرسه کار و کسب عصر ایران
instagram.com/ehsan.mehdi.nezhad