مقاله توماس فریدمن در نیویورک تایمز

چرا لایحۀ سازشِ دوحزبی اهمیت دارد؟

لایحۀ ۱۱۸.۳میلیارد دلاریِ مجلس سنا برای ترمیم سیستم مهاجرتیِ ازهم‌گسیخته و تأمینِ کمک‌های حیاتی به اوکراین ، تایوان و اسرائیل صرفاً به آرمان‌های آمریکایی اشاره ندارد. این قانون به جهانِ آینده، ابعاد نوینی می‌بخشد.

منبع: نیویورک‌تایمز 
تاریخ انتشار: 6 فوریه 2024 
نویسنده : توماس فریدمن 
مترجم: لیلا احمدی  
 
 
  عصر ایران/ ترجمه: دربارۀ نویسنده: "توماس‌لورن‌‌فریدمن"، ستون‌نویسِ "نیویورک‌تایمز" و تحلیل‌گر سیاست خارجی، خاورمیانه و مباحثِ زیست‌محیطی است. او تاکنون سه جایزۀ پولیتزر کسب کرده و هفت کتاب نگاشته. "از بیروت تا اورشلیم"، عنوانِ جدیدترین کتابِ این تحلیل‌گرِ پرآوازه است و جایزۀ "کتاب ملی" را در کارنامه دارد.
 
   هرازگاهی قانونی از "کاپیتول هیل" (منطقه‌ای در واشنگتن‌دی‌‌سی که کنگرۀ ایالات ‌متحده‌ در آن واقع است) صادر می‌شود که آمریکا و ارزش‌هایش را تعریف می‌کند. قوانینِ کنگره، نشان از آرمان‌های آمریکایی دارند. اما وقتی از "لایحۀ سازش دو حزبیِ" (با هزینۀ 118.3میلیارد دلاریِ) مجلس سنا برای ترمیم سیستم مهاجرتیِ ازهم‌گسیخته و تأمینِ کمک‌های حیاتی به اوکراین ، تایوان و اسرائیل سخن به میان می‌اید، صرفاً به آرمان‌های آمریکایی اشاره ندارد. این قانون به جهانِ آینده، ابعاد نوینی می‌بخشد. 
 
  تاریخ، مفاصل و نقاط عطفی دارد. این قانون هم یکی از همان نقاط عطف است. اقدام فعالانه یا منفعلانۀ واشنگتن برای حمایت از متحدان و تامینِ امنیت مرزهای آمریکا، حرف‌های زیادی در بطن خود دارد و از رویکرد ایالات‌متحده درقبالِ امنیت و ثبات در دورانِ جدیدِ پساجنگِ سرد حکایت می‌کند. آمریکا در آینده کدام پرچم (قرمز، زرد، سفید) را برخواهد افراشت؟ شاید فقط پرچم سفید را در دست بگیرد. زمزمه‌های بدبینانه‌ای از کاپیتول به گوش می‌رسد و به نظر می‌رسد پرچم سفید در دستِ "دونالد ترامپ" است. 
 
  حالا در آخرین دقایق که گمان می‌کنیم، لایحۀ سازش تصویب خواهد شد، با تلاشِ یکی از احزابِ جمهوری‌خواه، اتفاقِ مهیبی در حال رخ‌دادن است. در به روی مردی گشوده گشوده که به "آمریکا" باور ندارد و فقط می‌خواهد "ترامپ" را در صدر بنشاند.

   به‌همین‌ دلیل لایحه‌ای که منجر به تقویتِ آمریکا و متحدانش می‌شود، باید کنار برود تا کشور بتواند به دوقطبی‌شدن ادامه دهد، ولادیمیر پوتین بر اوکراین تفوق یابد و مرز جنوبی، جراحت‌خورده باقی بماند تا ترامپ روی کار آید و بار دیگر بر صدر بنشیند. دراین‌صورت متحدانمان به درک واصل خواهند شد، دشمنان جان تازه می‌گیرند و با امنیت و آیندۀ فرزندانمان بازی خواهد شد.  
 
  "فرانسیس فوکویاما"، (نظریه‌پردازِ شهیرِ علوم سیاسی) در وب‌سایتِ "امریکن‌پرپس" می‌گوید: "ایالات متحده دیگر قاطعیتی ندارد. قطبی‌سازی شدیدِ کشور همراه با قوانینِ نهادی که به اقلیت‌ها امتیاز می‌بخشد، ما را قادر به انجامِ تعهدات بین‌المللی نمی‌کند. حزبِ جمهوری‌خواه در گروگان‌گیری بسیار زبردست است. ... جناح سرسختِ ماگا، نمایندۀ اقلیتی از اقلیت‌ها است؛ بااین‌حال به سببِ قوانین نهادیِ، تصمیماتی را که به وضوح، باب میل اکثر آمریکایی‌هاست، وتو می‌کنند. تأسف‌آور است؛ هرچند اختلال در عملکرد حزب جمهوری‌خواه تبیین می‌کند که چرا این قانونِ خاص احتمالاً شکست خواهد خورد و چگونه به این برهۀ فضاحت‌بار رسیده‌ایم. داستان طولانی‌تر و پیچیده‌تر از این حرف‌ها است." 
 
  دورانِ در‌حال‌ظهور که پس از جنگ‌های پیاپی نمایان گشته، بازگشتی واقعی به الگویِ رقابتیِ مهیب و کهنِ قدرت‌های بزرگ است که در جنگ سرد، جنگِ جهانیِ دوم و دوره‌های تاریخیِ پیش از آن هم رواج داشته است. 

متأسفانه با همراهیِ بسیاری از مقامات منتخب، بزرگانی از رده‌هایِ تراز اولِ حزبِ جمهوری‌خواه که هرگز چنین فضایی را تجربه نکرده‌اند، بل تکیه بر پایگاهِ دفاعی و صنعتی که به طرز فجیعی برای جهان کنونی مهیا نیست، به این برهه رسیده‌ایم. 

باور کنید یا نه، "جیک سالیوان" (مشاور امنیت ملیِ رئیس‌جمهور بایدن) مجبور شده هر ماه ساعت‌ها وقت بگذارد و دور دنیا را بگردد تا برای ارتش اوکراین، گلوله‌های 155 میلی‌متری پیدا کند. 
 
بهت‌آور است؛ به‌ویژه زمانی‌که سه قدرتِ تجدیدنظرکننده (روسیه ، چین و ایران) هر روز، هم‌زمان بررسی می‌کنند تا ببینند آیا قادرند آمریکا و متحدانش را در سه مرز مختلفِ اروپا، دریای جنوبیِ چین و خاورمیانه، به عقب برانند؟ 

شرق از همیشه دیوانه‌تر است. گاهی با هویتِ شناخته‌شده و گاه در سپرِ نمایندگان و نیابتی‌ها تحقیق می‌کنند تا ببینند ما چگونه واکنش نشان می‌دهیم – البته اگر واکنش نشان دهیم - و سپس سروقتِ گزینه‌های دیگر می‌روند. 
 
نسل عوض شده و نخبگان سیاسیِ کنونیِ ما در دوره‌ای نسبتاً ملایم و صلح‌آمیز، روزگارِ پس از جنگ سرد، در خلالِ 1989 تا 2022" (هنگامی که پوتین به اوکراین حمله کرد) بالیده‌اند و عادت‌ها و اندیشۀ سیاسیِ متفاوتی دارند.

 
"مایکل ماندلبوم" (تاریخ‌نگار و تحلیل‌گرِ سیاست خارجیِ ایالات متحده) می‌گوید: "تعداد بسیار کمی از نخبگان آمریکایی، امروزه در ارتش خدمت کرده‌اند." ماندلبوم، نویسندۀ کتاب آینده‌نگرِ «تایتان‌های قرن بیستم: چگونه تاریخ‌ساز شدند؟»، می‌گوید: این دوره بسیار متفاوت از دورانِ جنگ سرد است؛ زمانی که اکثر نخبگانِ سیاست‌گذارِ ما افرادی بودند که جنگ جهانی دوم را از سر گذرانده بودند". اکنون سی سال از جنگ سرد گذشته. جو بایدن از معدود رهبرانی است که در خلالِ جنگ سرد سیاست‌مدار بود. استراتژی‌های کلان و مدیریتِ رقابتیِ قدرت‌های بزرگ دیگر نه صرفاً موضوع اصلی که بخشی از گفتمانِ عمومی است". [در افسانه‌های یونانی، تایتان‌ها، ایزدانی نامیرا و نیرومند بودند که دردوران طلاییِ قبل از خدایانِ المپ بر زمین فرمانروایی می‌کردند.] 
 
  ترامپ نیز مانند بایدن، در دورانِ جنگ سرد زندگی کرده است؛ اما بخش زیادی از عمر را به ثروت‌اندوزی اختصاص داده و کارش تفکر در بابِ مسائل جهان نبوده است؛ بااین‌حال به‌نحوی غریزی به سال‌های مابینِ جنگ جهانی اول و جنگ جهانیِ دوم، معطوف است. 

  در آن دوره، بخش زیادی از نخبگان تصور می‌کردند، جنگ جهانی اول، رخدادی اشتباه و محتوم به شکست [نظیر وضعیتِ کنونیِ عراق و افغانستان] است. ترامپ شمایلِ فردی انزواطلب و محافظه‌کار را دارد. انگار هنوز در آن‌زمان نفس می‌کشد، در آستانۀ جنگ جهانی دوم قرار دارد و متحدانش را مأیوس، بزدل یا زالو خطاب می‌کند. 
 
"مایک جانسون" (رئیس مجلس نمایندگان) هم فقط به فکر تأمین منافع ترامپ است، حتی اگر این جانبداری، بازی‌های خطرناکی با سیاست خارجی به راه بیندازد. 
 
 در  همین‌حال، خیلی از چپی‌ها با درس‌های حاصل از جنگ‌های عراق و افغانستان، از فضایِ پس از جنگِ سرد بیرون جسته‌اند. آن‌ها بر است باورند که بزرگ‌ترین مشکلِ جهان حاصلِ بی‌قدرتیِ آمریکا نیست و اتفاقا از توانِ بیش از حد ناشی می‌شود. کجاست دلاوری که به مردم بگوید: "آمریکا ستونِ جهان است" و اگر در سازوکارش خللی پیش آید، فرزندانمان نه در آمریکای متفاوت که در جهانی دیگر، جهانی ناگوارتر از جهان کنونی خواهند زیست؟ 
 
  اوکراین به لطف بودجه و تسلیحاتِ ایالات متحده و ناتو، تلفات زیادی در روسیه به بار آورد؛ بی‌آن‌که حتی جان یک سرباز آمریکایی گرفته شود. حالا پوتین مجبور است با این فکر خودش را آرام کند که ما از اوکراین دور خواهیم شد. او روز شماری می‌کند که ذخایر موشکیِ کی‌یف تمام شود و دوباره صاحب آسمان گردد. فقط این‌گونه است که بمب‌ها از او دور خواهند شد. 
 
  همانطور که "گیدئون راچمن" (ستون‌نویس فایننشال تایمز) گزارش داده: "کمبود مهمات در اوکراین به افزایش تلفاتِ اوکراینی‌‌ها انجامیده است. افزایش فشار بر دولت کی‌یف، درگیری بین رئیس‌جمهور "ولادیمیر زلنسکی" و فرماندۀ کل ارتش، "والری زالوژنی" را نیز تاحدی توجیه می‌کند. 
 
  اگر آینده چنین شمایلی داسته باشد و دوستانِ ما از اروپا تا خاورمیانه و آسیا بپندارند که ما به خواب زمستانی رفته‌ایم، قراردادهای متحدانِ اروپایی با پوتین، متحدانِ عرب با ایران و متحدانِ آسیایی با چین قطع خواهند شد. تغییر را یک‌شبه حس نخواهیم کرد، مگر این‌که همین لایحه یا چیزی شبیه به این را تصویب کنیم. ان‌گاه می‌بینیم به مرور زمان اوضاع دگرگون خواهد شد.

 
  توان آمریکا برای اتحاد علیه تحقیقات روسیه، چین و ایران به‌تدریج کاهش خواهد یافت. از توان ما برای حفظ تحریم‌ها علیه کشورهایِ منزوی مانند کرۀ شمالی کاسته خواهد شد. قوانینِ حاکم بر تجارت، بانک‌داری و حفظِ حریم مرزها [که آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم وضع کرده، به اجرا رسانده و از آن‌ها بهره گرفته] با قوانین دیگری جایگزین خواهد شد.

 
  آمریکا هنوز قدرتِ قابل توجهی دارد. این قدرت منجر به نفوذ شده، زیرا متحدان و دشمنان می‌دانستند برای دفاع از خود، کمک به دوستان و دفاع از ارزش‌های مشترک حاضریم آن را به کار بگیریم. 

  اگر این لایحه به فراموشی سپرده شود، همۀ این‌ ارزش‌ها با تردید مواجه خواهند شد. این هفته را به خاطر بسپارید. رد یا تصویب "لایحۀ سازشِ دوحزبی" می‌تواند تاریخ‌ساز باشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان