متعاقب پایانیافتن قرارداد پنجساله ترانزیت گاز روسیه از طریق اوکراین در 31 دسامبر 2024 و با درنظرگرفتن اینکه اوکراین اعلام کرده است که بهدنبال تمدید آن نیز نخواهد بود، اتحادیه اروپا 5درصد از کل حجم واردات گاز خود را از دست خواهد داد.
امنیت انرژی، اولویت اروپا
مبحث امنیت انرژی دوباره در دستور کار وزرای انرژی اتحادیه اروپا قرارگرفتهاست. بهرغم کاهش اندک مصرف، اروپا تاکنون عمدتا بر تنوع مبادی واردات گاز خود متمرکز بودهاست. گام بعدی گسترش راهبرد کاهش مصرف گاز طبیعی در سطح قاره است. نتایج یک مطالعه اخیر نشان میدهد که چگونه میتوان کاهش 78درصدی در مصرف گاز طبیعی را در آلمان رقم زد و اجرای موفق آن را تامین مالی کرد. بهعنوان بخشی از راهبرد کاهش ریسک تامین انرژی از طریق تنوعبخشی به سبد سوخت، گسترش پایانههای گاز طبیعی مایع (LNG) برای اروپا، پس از تهاجم روسیه به اوکراین در اولویت قرارگرفت. این اقدام در کوتاهمدت برای کاهش اثرات اقتصادی و اجتماعی کمبود گاز روسیه ضروری تشخیص داده شد. در واقعگرایش به سمت LNG، وابستگی اروپا به گاز روسیه را به میزان قابلتوجهی کاهش دادهاست، با این حال شواهد موجود بازار انرژی، یادآور این موضوع است که واردات سوخت از مبدا روسیه بهطور کامل متوقف نشدهاست.
وابستگی بیشتر به LNG
اتحادیه اروپا باید بپذیرد که راهبرد تنوعبخشی به سبد سوخت، چالشهای جدیدی را برای منطقه رقمزده است. حجم واردات LNG به اروپا در دو سالگذشته دوبرابر شدهاست؛ بهویژه از مبادی ایالاتمتحده و قطر. امری که به نوبه خود، سبد انرژی اروپا را معادل تقریبا 40درصد به واردات LNG وابسته کردهاست. با کاهش بیشتر سطح واردات از روسیه و بدون کاهش مصرف گاز، احتمال میرود این وابستگی عمیقتر نیز بشود. وابستگیهای جدید، چالشهای جدیدی با خود بههمراه خواهد داشت. مارک لئونارد از شورای روابط خارجی اروپا مینویسد: با نگاهی به تحولات مناطق بحرانی کنونی جهان از قبیل اوکراین، غزه، ارمنستان و جمهوریآذربایجان درمییابیم که دستیابی به صلح پایدار از هر زمان دیگری، دشوارتر شدهاست. به تعبیر لئونارد: «امروزه نوع ارتباطات موجود و تعاملات بین مردم و کشورها، در حال تبدیلشدن به سلاحی مخرب است.»
مخاطرات منطقهای تا جهانی در سیاست گاز اروپا
خاتمه قرارداد ترانزیت انرژی از روسیه، میتواند بهمنزله یادآوری جدی برای لزوم بازنگری عمیقتر در سیاست انرژی اتحادیه اروپا باشد. نه آلمان و نه بقیه اروپا نمیتوانند در آینده به تامین و تزریق گاز طبیعی پایدار و ارزان اتکا کنند. صرف داشتن روابط دیپلماتیک با ایالاتمتحده، عرضه قابلاعتماد انرژی از سوی این کشور را تضمین نمیکند. ترامپ نهتنها ناتو را به چالش میکشد، بلکه میتواند از صادرات گاز طبیعی ایالاتمتحده، بهعنوان اهرمی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. تجارتجهانی گاز ممکن است با کمبود عرضه دیگری روبهرو شود، خواه به دلیل حملات به نفتکشها در دریای سرخ و خواه بهواسطه این حقیقت که بازارها باید به دلیل تنشهای ژئوپلیتیک با چشمانداز ضعیفتر اقتصادی سازگار شوند. چه اعتصاب در پایانههای تحویل سوخت در استرالیا باشد، چه تشدید وضعیت امنیتی در تایوان، در شرایط کنونی، اصل وابستگی سبد انرژی اروپا به گاز، از موضوع روسیه گذر کرده و به یک چالش بینالمللی تغییر ماهیت دادهاست.
بازارهای نقدی گاز اما، این چالشها را منعکس نمیکنند. آنها منعکسکننده کمبودهای کوتاهمدت حاملهای انرژی هستند. از زمان بحران انرژی، تاثیر عوامل خارجی بازار، هزینه سنگینی را بهدنبال داشتهاست، هزینهای پیشبینی نشده که بهعنوان مثال برای آلمان، 264میلیارد یورو (286.39میلیارد دلار) تمام شدهاست. این ناشی از وامهایی بود که دولت فدرال مجبور بود بهعنوان بستههای کمکی بگیرد که البته تمام موضوع محدود به این نوع وامها نمیشود. خوب است بدانید تنها در سال2022، تولید اقتصادی آلمان 160میلیارد یورو کمتر از پیشبینیها بودهاست.
لزوم برقراری تعادل در سمت مصرف
با توجه به شرایط موجود، تعجبآور نیست که اروپا تا این اندازه به یافتن جایگزینی مناسب برای تامین نیازهای انرژی خود توجه دارد. اروپا همچنین بهدنبال کاهش مصرف گازطبیعی و طبیعتا ایجاد تعادل در سمت تقاضا است. کاهش مصرف یکی از واکنشهای طبیعی اروپا به کمبود گاز در کوتاهمدت بود تا جاییکه اتحادیه اروپا هدف کاهش 15درصدی مصرف را برای زمستان 2022 تجویز کرد، با این حال راهبرد اروپا در پایاندادن به نیاز مفرط به گاز طبیعی شکستخورده است. بهرغم تمامی محدودیتها، روسیه هنوز 13درصد از واردات LNG اروپا را به خود اختصاص میدهد.
بهعنوان یک اصل پذیرفتهشده، شکی نیست که برای حصول استقلال استراتژیک و دستیابی به امنیت انرژی، مصرف باید کاهش یابد. تحقیقات نشان میدهد که اگر شرکتها و شهروندان در آینده گرمای مطلوب خود را بهجای سوزاندن گاز طبیعی، با برق تولید کنند، آلمان میتواند پیشتاز گذار از گاز طبیعی باشد و وابستگی خود به گاز را تا تقریبا 80درصد کاهش دهد. امری که هرچه سریعتر اتفاق بیفتد، مزایای بیشتری بههمراه خواهد داشت. صنعت آلمان با سرمایهگذاری تنها 10میلیارد یورو، میتواند مصرف گاز خود را تا 50درصد کاهش دهد.
چالش قیمت هنگفت برق
آلمان از گاز طبیعی دردرجه اول برای تولید گرمایش استفاده میکند، بهعنوان مثال برای اهدافی نظیر تولید بخار و در بیشتر موارد، تولید گرما را میتوان با برق نیز انجام داد. البته قیمت بالای برق همچنان در برخی موارد مانع از این امر میشود که نیاز به اقدامات اصلاحی از سوی قانونگذار وجود دارد، با این حال امروزه مصرف گازطبیعی را میتوان کاهش داد. تولید گرمایش با بهرهگیری از نیروی برق در حالحاضر در صنایع شیمیایی برای دماهای تا 500درجه سانتیگراد و حتی در صنایع غذایی، عملیاتی شدهاست.
حصول اطمینان در استقلال از گاز طبیعی
بر اساس شواهد، در فرآیند انتقال به استفاده از برق بهجای گاز طبیعی در خطتولید، شرکتهای کوچک و متوسط کمی محافظهکار بودهاند که البته باید به فناوریهای جدید اعتماد کنند. این مهم است که به شرکتهای پیشگام پاداش داده شود و دستاوردهای آنها به اطلاع عموم برسد. بهعنوان مثال، از طریق ایجاد یک «سکوی شتابدهنده انتقال صنعتی» که در آن شرکتها با هم و در کنار یکدیگر، یاد میگیرند که چگونه به فناوریهای بدون نیاز به گاز طبیعی روی آورند. امروزه نیمی از خانههای آلمان با گازگرم میشوند. شرکتهای انبوهساز مسکن، ارائهدهندگان خدمات انرژی و تاسیسات شهری میتوانند رویآوردن به جایگزینهای تجدیدپذیر را سرعت بخشند. در حالحاضر این یک چالش بزرگ برای خدمات شهری است. مدلهای اجاره برای سیستمهای گرمایشی نوین میتواند به تغییر الگوی مصرف انرژی کمککرده و در نتیجه تامین گرمایش بدون سوزاندن گاز طبیعی را برای عموم آسانتر کند. بهرهگیری از سیستمهای تولید گرمایش بدون سوزاندن گازطبیعی در ساختمانهای مسکونی میتواند مصرف گازطبیعی آلمان را تا بیش از یکسوم کاهش دهد.
برقرسانی بهعنوان یک برنامه محرک اقتصادی
در نگاه کلان، تزریق سرمایه 526میلیارد یورویی را باید کمتر بهعنوان یک هزینه و بیشتر بهعنوان یک برنامه محرک اقتصادی برای اقتصاد آلمانی که دچار بحران شدهاست، درنظر گرفت. این برنامهای است که دردرجه اول به نفع صنایع داخلی این کشور است. در حالحاضر، تولیدکنندگان پمپ حرارتی اروپایی یا آلمانی و مهندسان مکانیک که کورههای مبتنی بر گاز طبیعی را با دیگهای بخار الکتریکی یا پمپهای حرارتی بزرگ در صنعت جایگزین میکنند، پیشتاز این صنعت در جهان هستند. تحولات ژئوپلیتیک کنونی نباید زنگ خطری برای اتخاذ راهبرد کلان انرژی صرفا از منظر بهرهوری کوتاهمدت و هزینه باشد، بلکه باید در این مسیر، عوامل خارجی و امنیتی را درنظر گرفت. در پایان مسیر، اروپا چارهای ندارد جز آنکه سطح واردات و در نهایت استفاده از گازطبیعی را به حداقل برساند.