ماهان شبکه ایرانیان

سه گروه پولدار / عباس عبدی

این گروه پولداران، فقط با زد و بند و نزدیکی به قدرت و رانت و حتی در مدت بسیار کوتاه و بدون هیچ زحمتی پولدار می‌شوند

عباس عبدی در اعتماد نوشت: رویکرد نادرستی در میان برخی از مردم که کم هم نیستند، وجود دارد که صاحبان ثروت را به نوعی ظالم یا فاسد می‌دانند و تصور می‌کنند که اموال آنان از راه دزدی و فساد به دست آمده است. واقعیت این است که وجود چنین نگاهی در ایران مسبوق به سابقه‌ای است که آن را متعارف می‌نماید، زیرا از گذشته دور ارتباط نزدیکی میان قدرت و ثروت بود و به عبارتی ثروت تابع قدرت بود و این به معنای مطلق فساد است.
 
این مساله پیش از پیدایش نفت هم در ایران بود، که ثروت تابع اراده حاکم بود. هر که را می‌خواستند ثروت می‌بخشیدند و هر که را می‌خواستند ثروتش را می‌استاندند. ثروت بیش از آنکه محصول کار و کوشش و ارزش افزوده باشد، ناشی از زد و بند با قدرت حاکم بود. پس از پیدایش نفت این مساله تشدید هم شد، چون پیش از نفت ابعاد ثروتی که دراختیار دولت‌ها بود، محدود بود و پس از آن به نسبت نامحدود شد.
 
در این مرحله کم‌کم و با رشد تولید جامعه با سه الگوی کلی افراد پولدار یا به تعبیر نادرست سرمایه‌دار مواجه بودیم. اولین گروه کسانی بودند که از خوان بی‌دریغ رانت حکومتی یعنی نفت و زمین و انحصارات و سایر منابع بهره‌مند می‌شدند، بدون اینکه هیچ خلاقیتی داشته یا هیچ گامی در ایجاد ارزش افزوده برداشته باشند. این‌ها به معنای کامل پولدار بودند ولی سرمایه‌دار نبودند. منظور از سرمایه‌دار، کسب است که منابع مالی او در ایجاد ارزش افزوده فعال است و با ریسک و خطرپذیری مواجه است.
 
این گروه پولداران، فقط با زد و بند و نزدیکی به قدرت و رانت و حتی در مدت بسیار کوتاه و بدون هیچ زحمتی پولدار می‌شوند. فرهنگ رفتاری آنان را در فرزندان‌شان می‌بینید. فرزندانی کم‌سواد که دنبال خوش‌گذرانی هستند، بهترین اتومبیل‌ها را می‌خرند و به رخ می‌کشند، افراد نوکیسه‌ای هستند که ارزش پول را نمی‌دانند، چون زحمتی برای کسب آن نکشیده‌اند. حتی قادر به افزایش پول خود از طریق سرمایه‌گذاری مولد نیستند. به لحاظ فرهنگی بسیار پایین و مبتذل هستند. مهمانی‌های آنچنانی، لباس‌ها و خانه‌های عجیب و غریب دارند.
 
گروه دوم کسانی هستند که سرمایه دارند ولی ثروت اولیه آنان رانتی است. در واقع آنان در حوزه تولید فعال هستند و بخش مهمی از ثروت خود را در مسیر تولید و ایجاد ارزش افزوده به کار می‌برند. آنان کار می‌کنند، شاید خوب هم کار کنند، هر چند در مقاطعی از رانت بهره‌مند شده‌اند. این گروه را می‌توان به دو زیرگروه تقسیم کرد. برخی با رانت اولیه راه افتاده‌اند و دیگر وابسته به منشأ رانت نیستند و بدون رانت جدید، کار و تولید می‌کنند. گروه دیگر همچنان وابسته‌اند و نمی‌توان آنان را از پستان رانت جدا کرد که اگر چنین شود، بلافاصله ورشکسته می‌شوند. هر دو درنهایت دستی در قدرت دارند و با ارتباطات خود از مزایایی بهره‌مند می‌شوند.
 
گروه سوم سرمایه‌داران واقعی هستند که با کار و کوشش خود ثروتمند شده‌اند و کار برای آنان بیش از آنکه معادل با کسب ثروت و پول باشد، به معنای بازتابی از اراده و تولید و خلاقیت و کار است و سرمایه را برای تولید و پیشرفت می‌خواهند. در معیشت متعادل هستند، متواضع هستند. نسبت به کارگران خود حس همدلی و شفقت دارند و زندگی کارگران برای آنان مهم است و روابط خوبی با آنان دارند. فرزندان آنان نیز عموما خلاق و تولیدکننده هستند و چه بسا می‌کوشند استقلال نسبی خود را از خانواده حفظ کنند و زندگی متعارفی دارند. نیازی به دولت و حکومت ندارند، همین که مانع کار آنان نشوند خوشحال می‌شوند و فقط دنبال عوامل زیرساختی هستند که متولی تولید و عرضه آن‌ها دولت است.
 
در میان این سه گروه مردم در فضای عمومی گروه اول را می‌بینند و نگاه خود به آنان را به همه تعمیم می‌دهند. گروه اول وابسته به نهاد‌های قدرت است. در میان گروه دوم نیز بخش کارآفرین و تولیدکننده آن‌ها که مستقل شده‌اند محترمند، چون در هر حال رانت را تبدیل به تولید کرده‌اند و گروه سوم کاملا قابل احترام و نیرو‌های خلاق و خیرخواه جامعه هستند. اگر پول گروه اول را بگیرید، بیچاره شده و به سرعت آس و پاس می‌شوند، ولی بخشی از گروه دوم و به ویژه گروه سوم، حتی اگر تمام سرمایه آنان را هم بگیرید، در هر کجا باشند می‌توانند خود را بازسازی کرده و دوباره اوج گیرند، چون کارآفرینی را از آنان نمی‌توان گرفت. کارآفرین واقعی برخلاف پولداران رانتی حتی نمی‌تواند مهاجرت کند، مگر اینکه فراری‌اش دهند، درحالی که چمدان گروه رانتی بسته شده برای فرار است.
 
این یادداشت به مناسبت برنامه (20 اسفند) موزه کارآفرینان در معرفی کارآفرینان برتر نوشته شده است تا ادای دینی باشد به کسانی که با خلاقیت خود به تولید کشور، مردم و کارگران خدمت می‌کنند. یکی از شرایط لازم برای نجات اقتصاد کشور تقویت کارآفرینی است که در بخش خصوصی غیررانتی متجلی می‌شود. موضوعی که از برنامه اول توسعه همواره تاکید و تکرار شده ولی همچنان رانتی‌ها سردمدار هستند. 7/3 میلیارد دلار چای دبش می‌توانست ده‌ها کارآفرین موجود و تولید و اشتغال را یک قدم بزرگ به پیش ببرد ولی پولداران رانتی همه جا هستند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان