سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز دوشنبه 28 اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنشها به یک ادعای زمین خواری، مروری بر حوادث مهم امسال، امضای بزرگترین قرارداد نفتی تاریخ کشور و غزه و بن بست آتش بس در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
دبیر مجمع روحانیون میگوید: کسانی که میوه انتخابات را چیده و از کشته خویش ناخرسندند، گریبان کسانی را گرفتهاند که با اکثریت همراهی و همدلی کردهاند، محمد موسوی خوئینیها درباره انتخابات مجلس نوشته است کهآمارها و تحلیلها میزان مشارکت را 30 تا 41 درصدِ واجدین شرایط رأی تخمین زدند. پس از انتخابات، عدهای با ابراز خوشحالی از همین میزان مشارکت، آن را نشانه شکست دشمن و مُشتی محکم بر دهان بدخواهانی دانستند که مشارکتی کمتر از این را پیشبینی میکردند.
بیرون آمدن از دخمه سیاسی پس از مدتها سکوت از سوی شیخ مرموز جریان چپ مورد توجه بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب قرار گرفته است، روزنامه آرمان ملی در گزارشی نوشته است:
موسوی خوئینی چهره آشنایی است؛ یار امام(ره) که سمتهای مهمی در کشور داشت و سالهاست که ترجیح داده سکوت کند، اما انتخابات 11 اسفندماه سکوت او را شکست. عدهای از شدت و گستردگی تبلیغات دشمنان علیه انتخابات سخن میگویند ولی با توجه به انبوه تبلیغاتی که برگزارکنندگان انتخابات و طرفدارانشان، بهویژه از طریق صداوسیما، برای توجیه و اقناع مردم به کار بستند-آنقدر زیاد که شاید گوی سبقت را از تمام انتخاباتهای پس از انقلاب اسلامی ربوده باشد- شایسته است که عدم مشارکت را به حساب هوشمندیِ مردم ایران بگذارند، نه به حساب تبلیغات دشمنان. یادآوری این نکته شاید مقبول افتد که تأمّل برای فهم درست امور، بهتر از توهین به دیگران است.
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی با عنوان چرا انتخابات به اینجا کشید یادداشت موسوی خوئینی را در تیتر یک منتشر کرده و مینویسد:
سالهاست که محدودیتهای خبری و غیرخبری بر جناب آقای خاتمی اعمال میشود و بدگویانش از هیچ زشتگوییای فروگذار نمیکنند و تنها عِرض خود میبرند و راست این است که آن که زیان میبیند نه خاتمی که کسانیاند که بر شیوه نادرست مدیریتشان بر کشور اصرار میورزند و خودشان و مردم را گرفتار مشکلات روزافزون کردهاند و بدینترتیب از همان سیواندیدرصد هوادار خود نیز میکاهند، ای کاش بدانند که در امر حکمرانی، پیروزی سرانجام با اکثریت است.
درباره سفسطهبازی موسویخوئینیها چند نکته شایان تذکر است. اولاً؛ ادعای احترام به اکثریت و تلاش برای مصادره به مطلوب با این واژه، به هیچ وجه با سابقه عملکرد امثال خاتمی و موسویخوئینیها سازگار نیست. آنها در انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 در حالی رای 24/5 میلیون نفر را زیر پا گذاشتند که در پستو اذعان میکردند تقلبی آن هم به میزان 11 میلیون رای امکان ندارد و اتفاق نیفتاده است.
پدرخواندههای افراطیون مدعی اصلاحات عمداً کتمان میکنند اما روزنامههای اصلاحطلب متعددی مانند شرق و سازندگی و دیگران بارها نوشتند که در اغلب کشورهای دنیا و در بسیاری از انتخاباتها حداکثر مشارکت 70 درصد است و 30 درصد غالباً میل به مشارکت ندارند.
همزمان با فعال شدن خوئینیها در آن سوی محور جناح چپ سعید حجاریان نیز در دفاع از تحریم انتخابات از سوی خاتمی به بیانیه 110 فعال اصلاحطلب حمله کرده است، آرمان امروز نوشته است:
این سنخ بیانیهنویسیهایِ کمپینی- که فرض من آن است برآمده از گفتوگوی جمعی هستند و نه تجویزهای من عندی و دیگر اقسام تجویز! - عمده امر سیاست را به انتخابات تقلیل میدهند. اگر پاسخ روزنهگشایان به این ادعا منفی باشد، باید پرسید چرا طرح این مباحث به شکل روندی گفتوگومحور در ماههای منتهی به انتخابات 1402 منتشر و منعکس نشد؟ است، نگارنده/نگارندهها و امضاکنندههای این بیانیه آیا این شرط را ناچیز شمرده بودند یا برای آن اثری حداقلی قائل بودند؟
در این میان البته باید تأکید کرد که نقش اصلاحطلبان در مأیوس کردن مردم از صندوق رأی، لیست ندادن، اعلام عدم حضور در انتخابات و تشویق مردم به رأی ندادن عامل اصلی کاهش مشارکت در انتخابات است. رخدادی که در انتخابات 98 روی کسانی از مردم تأثیر گذاشت و در انتخابات 1400 نیز موثر بوده و در انتخابات اخیر نیز تکرار شده است؛ معالوصف پر واضح است که قوام انتخابات به قانون است و مادام که مُرّ قانون رعایت شود؛ همه انتخاباتها با هر میزان مشارکتی اما برگزار خواهند شد، همانطور که انتخابات مجلس برگزار شد.
اما سوال اصلی آن است که آیا حجاریان و خوئینیها در ارائه این نظرات با یکدیگر هماهنگ هستند یا نه؟ در شرایطی که حجاریان آدرس اغتشاش میدهد و خوئینیها بر طبل حضور نیافتن مردم در انتخابات میکوبد، این هماهنگی خاص چه معنایی دارد؟