حسن روحانی روز 25 بهمنماه در دیدار اعضای تحریریه روزنامه اعتماد در پاسخ به یکی از سؤالات آنها که در سالنامه نوروزی این روزنامه منتشر شد، داستان «صبح جمعه» را اینطور روایت کرد:
ما چند بار قیمت بنزین را افزایش دادیم. چند ماه بعد از تشکیل دولت در زمستان 92 تصمیم گرفتم قیمت بنزین را افزایش دهم. در دولت که مطرح کردم اکثر وزرا مخالف بودند؛ گفتند الان موقع این کار نیست، مردم تحمل نمیکنند و شما گران نکنید. کارشناسان اقتصادی گفتند که تورم را افزایش میدهد. در مجلس آقای احمد توکلی نطق کرد و گفت کاری که روحانی میخواهد انجام دهد تورم را 40 درصد افزایش میدهد. برای من هم نامه نوشت و همین را گفت.
حتی در دولت اقتصاددانانی بودند که میگفتند تورم 25 درصد افزایش پیدا میکند. ما حدود 20 جلسه راجع به قیمت بنزین بحث کردیم. به هر حال تصمیم گرفتیم و در سال 93 قیمت هر لیتر بنزین از 400 تومان به 700 تومان افزایش پیدا کرد، نرخ آزاد هم هزار تومان شد. تورم یک واحد درصد هم بالا نرفت. هیچ اقتصاددانی این را باور نمیکرد.
سال بعد از آن قیمت بنزین را تکنرخی کردیم و شد هزار تومان. در این مورد هم برخی از اعضای دولت مخالف بودند. تیم اقتصادی دولت میگفتند که ایندفعه دیگر تورم بالا میرود. در حالی که تورم هیچ افزایشی پیدا نکرد. یعنی ما دو بار قیمت بنزین را افزایش دادیم اما اصلاً تورم تکان نخورد.
سال 95 میخواستم برای بار سوم قیمت بنزین را افزایش دهم. کل دولت به طور یکپارچه مخالفت کردند. دولت را راضی کردم که با مجلس مشورت میکنیم، اگر مجلس پذیرفت شما هم بپذیرید، قبول کردند. با مجلس مشورت کردیم زیر بار نرفتند. ما هم موضوع را رها کردیم. در سال 96 باز در دولت بحث شد. اعضای دولت گفتند که با همکاری مجلس بنزین را گران کنیم. من کمیسیون تلفیق را دعوت کردم، آنها به اتفاق گفتند این موضوع را به تاخیر بیندازیم. زمانی بود که ترامپ انتخاب شده بود ولی هنوز از برجام خارج نشده بود. سال 97 ترامپ از برجام خارج شده بود و شرایط اقتصادی کشور با مشکل مواجه شده بود و همه با افزایش قیمت بنزین مخالفت کردند.
سال بعد موضوع بنزین را بردیم در جلسه سران سه قوه و در اردیبهشت 98 تصویب شد که بنزین را گران کنیم. روز سهشنبه خبرگزاری فارس خبر را اعلام کرد که شب جمعه این هفته بنزین گران میشود. در تمام پمپبنزینها صفهای طولانی تشکیل شد! من در سفر استانی بودم، آقای زنگنه زنگ زد گفت اصلاً نمیتوانیم وضع را کنترل کنیم و بنزین به پمپبنزینها برسانیم، تمام پمپبنزینها و راهها بسته شده است. مشورت کردیم و افزایش قیمت بنزین را در آن مقطع لغو کردیم.
بعد از تابستان دو، سه بار تصمیم گرفتیم قیمت بنزین را افزایش دهیم حتی روز آن را مشخص کرده بودیم اما شورای امنیت کشور مخالفت کرد. شورای امنیت کشور مسئول بود که برنامهریزی کند. ما هر جمعهای را پیشنهاد کردیم، شورای امنیت کشور بررسی کرد و آقای رحمانی فضلی میگفت که شورا مخالف است. گفتم چه میگویند؟ حرفشان چیست؟ یک بار گفتند نزدیک اربعین است زمان مناسب نیست. یک بار گفتند نزدیک آخر صفر است و مردم میخواهند به مشهد بروند، مناسب نیست.
هر بار موضوعی را میگفتند. یک روز به آقای رحمانی فضلی گفتم ما که افزایش قیمت بنزین را تصویب کردهایم، سران سه قوه هم امضا کردهاند منتها زمانش دیگر با شما، چون ما هر زمانی میگوییم شما میگویید مناسب نیست، خودتان بروید هر شب جمعهای که میتوانید و مناسب است، در این هفته یا هفتههای آینده اجرا کنید، منتها ظرف سه، چهار هفته آینده این کار انجام شود، دیگر هم لازم نیست زمان آن را با من چک کنید، خودتان بروید و اجرا کنید.
24 آبان 98 اولین شب جمعه بعد از آن صحبت بود، فکر نمیکردم که آن هفته بخواهند اجرا کنند. گفتم اگر بخواهند اجرا کنند لااقل به من زنگ میزنند و اطلاع میدهند. کسی هم به من تلفنی خبر نداد. البته آقای رحمانی فضلی میگوید که ما زنگ زدیم به آقای واعظی، ایشان نبود. آقای واعظی هم میگوید کسی با من تماس نگرفت.
ساعت 1 یا 1:30 بامداد جمعه بیدار شدم، تلویزیون را روشن کردم دیدم دو نفر دارند در شبکه خبر با هم صحبت میکنند، زیرنویس را هم نگاه کردم دیدم هیچ خبری نیست. گفتم پس این هفته انجام نشده است، اگر میشد زیرنویس میکردند، احتمالا هفته آینده این اتفاق میافتد. صبح که بیدار شدم نماز صبح بخوانم دیدم زیرنویس کرده که بنزین دیشب گران شده است. برای من عجیب نبود چون اختیار داده بودم به شورای امنیت کشور. برایم این عجیب بود که چرا شب به من نگفتند. پس اینکه من میگویم صبح متوجه شدم، راست و دقیق است.
واقعیت این است که من صبح جمعه مطلع شدم. اصل تصمیم، مصوبه سران سه قوه بود و تصمیم را گرفته بودیم. منتها در اینکه آن شب جمعه شود یا شب جمعه بعد، در اختیار شورای امنیت کشور بود. آنها میتوانستند آن را بیندازند به هفته بعد، چون به آنها اختیار داده بودم. صبح ساعت 5 من فهمیدم بنزین گران شده است. با آقای رحمانی فضلی تلفنی صحبت کردم پرسیدم که آیا خبری هست؟ گفت نه هیچ خبری نیست. ظهر و بعدازظهر و غروب شد خبری نبود. یعنی اگر گرانی بنزین قرار بود اوضاع کشور را به هم بریزد، باید صبح جمعه به هم میریخت، ظهر یا عصر جمعه به هم میریخت. چرا جمعه شب تحرکات شروع شد؟! همه طراحیها برای به خیابان کشاندن مردم در روز جمعه انجام گرفت. وزارت اطلاعات گزارش رسمی به من داد، استاندارها در جلسهای با حضور وزیر کشور به من گزارش دادند و افرادی که دستگیر کرده بودند، گفتند چه کسانی آنها را به خیابانها کشاندند.
جمعه شب شلوغ شد، آتش زدند و برخوردهایی صورت گرفت که در اختیار دولت نبود. عدهای تیراندازی کردند که میخواستند یک انبار اسلحه سپاه را تصرف کنند. جمعه شب تحرکات شروع شد، عصر روز شنبه و شنبه شب تشدید شد تا صبح یکشنبه 26 آبان که رهبر معظم انقلاب در سخنانشان در حاشیه درس خارج فرمودند افزایش قیمت بنزین تصمیم سران قوا بوده و ایشان از آن حمایت کردند. بعدازظهر یکشنبه کشور آرام بود و شب دوشنبه همه چیز پایان یافت.
در 98 وقتی بنزین گران شد اولین کسی که توئیت زد و مخالفت کرد، آقای رئیسی، رئیس قوه قضائیه بود که نامه سران قوا را با خط خودش امضا کرده بود! آقای تاجگردون، نماینده مجلس هم که عضو جلسه اقتصادی سه قوه بود جمعه شب مردم را به راهپیمایی دعوت کرد. عدهای از قم جمعه شب اطلاعیه دادند که مردم! شما چرا ساکت نشستهاید؟ برخی نمایندگان مجلس اعلام کردند که ما طرح سهفوریتی میدهیم و قیمت بنزین را برمیگردانیم! خب رئیس مجلس امضا کرده بود، رئیس قوه قضائیه هم امضا کرده بود. رهبری با این مصوبه موافقت کرده بودند. ما یکشنبه شب هیچ تظاهراتی در ایران نداشتیم. یکشنبه غروب من مرتب با آقای رحمانی فضلی در تماس بودم گفت در کشور هیچ خبری نیست. تمام ماجرای 98 جمعه شب و شنبه و روز یکشنبه تا بعدازظهر است و دیگر تمام شد، یعنی جمعاً 48 ساعت بود. البته حوادثی در ماهشهر اتفاق افتاد که عدهای با تیربار آمده بودند که کشتههای آن حادثه را هم جزو اعتراضات مربوط به بنزین حساب کردند.
ما تمام درآمد حاصله از افزایش قیمت بنزین را بین مردم تقسیم کردیم. یعنی یارانه دوم که ما پرداخت کردیم از یارانه اول بیشتر بود؛ اولی 45 هزار تومان بود، دومی 55 هزار تومان. ضمن اینکه وقتی ما در سال 98 افزایش نرخ بنزین را اجرایی کردیم، در ماههای اولیه روزی 40 میلیون لیتر بنزین صادر میکردیم.
البته اتفاقات آبان 98 بسیار تلخ بود و عدهای بیگناه از عابرین کشته شدند. ریشه حوادث آبان 98، مسئله دیگری بود که در زمان مناسب باید برای مردم تبیین شود. موضوع بنزین نبود، مسئله دیگری بود. قیمت بنزین در سال 93 هم گران شد، چرا آن وقت هیچ خبری نشد؟ در سال 94 هم قیمت بنزین گران شد چرا هیچ خبری نشد؟ چرا یکدفعه این توطئه رخ داد؟ چرا صبح یا بعدازظهر جمعه خبری نشد؟ جواب این سؤالات خیلی از مسائل را روشن میکند.