به قلم : اعظم حاجی یوسفی ؛ بنیانگذار خیریه کودکان نیکوکار موعود ایرانیان
ویرایش: مهرزاد بابایی
تحریریه زندگی آنلاین : امروزه به نظر میرسد که شکاف بین نسلی از موضوعات مهم تلقی میشود؛ دور شدن تدریجی دو یا سه نسل از یکدیگر نه صرفا بر اساس تفاوت منطقه جغرافیایی، بلکه به لحاظ عقیدتی و شناختی. از این منظر میتوان گفت که جوانان و نوجوانان فاصله فکری و عقیدتی زیادی با نسلهای قبل از خود دارند و این موضوع در آموزش و نگرش آنان بسیار پررنگ است. همین مسئله میتواند باعث شود که دانشآموزان اغلب اوقات تبعیت کامل از پدر و مادر را نداشته باشند. شاید بتوان گفت اختلاف بین نسلی در خود نوعی شکاف ایجاد کرده است. یکی از مشکلات امروز دو شغله شدن والدین است. بسیاری از خانوادهها به دلیل فشارهای اقتصادی مجبور به انتخاب چند شغل هستند و این موضوع باعث میشود که کمتر برای فرزندان وقت صرف کنند. با این اوصاف، شناخت والدین و فرزندان از همدیگر کمرنگ میگردد. از سویی جامعه فعلی ما تلفیقی از جامعه مدرن و سنتی است و به همین دلیل دانشآموزان، بعضا دچار سردرگمی هستند و این سردرگمی راههای رسیدن به موفقیت را سخت میکند.
هر چه سن افراد یک نسل بیشتر میشود، سرعت جا ماندن از نسل بعدی بالاتر میرود
به عنوان مثال در گذشته خانوادهها بیشتر وقت خود را با اقوام میگذراندند، اما امروزه به دلیل تغییر نوع نگرش به زندگی، بیشتر در کافیشاپها و اماکن عمومی با دوستان وقت میگذرانند. هر چه سن افراد یک نسل بیشتر میشود، سرعت جا ماندن از نسل بعدی بالاتر میرود. در دوران کودکی تا جوانی انسانها آمادگی بیشتری برای تغییرات و پیش رفتن با زمان دارند، و افراد در سن پایین، راحتتر با تغییرات و پیشرفتهای زندگی همراه میشوند، در حالی که افزایش سن سرسختی افراد را بیشتر میکند. نسل امروز اکثر اطلاعاتشان را از رسانهها دریافت میکنند و به همین دلیل پرسشگر هستند، لذا والدین باید با توجه به شرایط کنونی جامعه، رابطه صمیمیتر و محکمتری با فرزندانشان داشته باشند، البته شاید نظام آموزشی هم بتواند نقش موثری در تقویت تعاملات انسانی و اجتماعی داشته باشد.
بیشتربخوانید:
مهرورزی
اگر مهرورزی و عشق واقعی را بتوان فهم کرد، میتوان انتظار داشت که بسیاری از مشکلات خانواده و نوجوانان رفع شود، چراکه مشکل آسیبهای روانی گسست بین نسلها، پرخاشگری، اعتیاد و ... ریشه در مسائل احساسی و عاطفی درونی انسان دارند. حال این سوال پیش میآید که آیا آموزش مهرورزی در مدارس ارائه میشود؟ در چه سطحی؟ اگر مربیان آموزشی به تقویت هنجارهای موثر در کنشهای عاطفی بپردازند میتوان انتظار داشت دانشآموزان با روحیات و تعلقات عاطفی عمیقتری تربیت شوند، بنابراین اگر والدین و آموزگاران میخواهند به دانشآموزان محبت کنند، باید محبت آنها در عمل دیده شود.
چند نمونه از مصاحبه با دانشآموزان (برگرفته از کتاب جامعهشناسی ادراک عاشقانه)
دانشآموز: «بهتر است دیگران رفتارهایی بکنند که من بفهمم دوستم دارند و از همه مهمتر محبت، یعنی احترام به همدیگر»
دانشآموز: «برای محبت کردن به دیگران نباید دعوا کنیم».
دانشآموز: «اگر معلم به من کمک کند، مهربان است».
دانشآموز: «معلم مهربان خوشاخلاق، به حرف بچهها گوش میدهد».
دانشآموز: «اگر معلم وقت بیشتری برای محبت و احترام به بچهها بگذارد، پتانسیل کلاس را بسیار تقویت میکند و منجر میشود بچههای ضعیفتر هم با تلاش و علاقه پیشرفت کنند.
در پاسخ سوال نوع برخورد والدین با بچهها، پاسخ آنان چنین بود:
دانشآموز: «وقتی عصبانی هستیم، سعی میکنیم با بچههایمان درست رفتار کنیم تا او هم رفتار مناسب در مواقع غیر عادی را بیاموزد.
و در پاسخ به اینکه «چگونه به آنها میگویید که دوستش دارید؟»
«برای دوست داشتن دیگران باید با آنها همدلی کنیم و تا میتوانیم کمک کنیم».
در پاسخ به سوال «چطور به دیگران محبت میکنید؟»
«باید ببینیم آنها چه چیزی را دوست دارند و همان کار را انجام دهیم».
«با دوست داشتن میتوانیم همنوع خود را خوشحال کنیم».
بیشتربخوانید:
در پاسخ اینکه «ویژگیهای والدین مهربان چیست؟»
«والدین مهربان باید بیشتر در خانه باشند و برای بچههایشان وقت بگذارند».
«با احترام گذاشتن حس ارزشمندی به بچهها بدهند».
همدلی یکی از مهارتهای هوش اجتماعی است، یعنی پل ارتباطی انسانها با یکدیگر، بنابراین تا این شکاف بین نسلی عمیقتر نشده با فرزندانمان همدلی کرده و برایشان وقت بیشتری بگذاریم، البته مشکلات اقتصادی، افزایش و گسترش نیازهای خانواده و شلوغتر شدن شهرها کمی این کار را سخت میکند، اما باید در این راه تلاش کرد. همدلی والدین با بچهها باعث میشود تا بتوانند عقاید مختلف آنها را درک کرده و بپذیرند، البته دقت کنید که همدلی، دلسوزی و همدردی نیست. همدلی یعنی به صورت منطقی احساسات اطرافیان را درک کرده و بتوانیم به صورت احساسی با آنان همراه شویم. همدلی میتواند فضای همکاری و کار گروهی را ایجاد کند. والدین به راحتی میتوانند با احترام و تقویت عزتنفس فرزندشان با او ارتباط برقرار کرده و این گونه از طریق محبت و آرامشی که ایجاد میشود به درون قلبش نفوذ کنند و به طور زبانی و لمسی باعث خوشحالی آنان شوند. به هر حال پدیده گسست بین نسلی موضوعی مهم است که باید به آن پرداخته شود و راههای برونرفت از آن مورد بررسی جدی قرار گیرد.
بعضی از یافتهها حاکی از آن است که مربیان و والدین و مدیران کشور باید با عوامل موثر بر این پدیده، آشنا شده و عوارض سوء آن را بشناسند. روشهای فرهنگی و تربیتی صحیح شامل تناسب شیوههای تبلیغاتی با نیازهای هر دوره و شناخت ویژگیهای جوانان و محبت و احترام نسبت به نسل جوان و مشارکت دادن آنان در امور گوناگون جامعه ضمن حفظ فردیتشان میتواند سرعت این پدیده جهانی را کاهش دهد.