ماهان شبکه ایرانیان

پاسخ هومان دوراندیش به علی مطهری

آمد بهارِ جان‌ها ای شاخِ تَر به رقص‌ آ

بار اصلی برپایی "تمدن اسلامی" را ایرانیان به دوش کشیدند چراکه سطح تمدنی ایران باستان به مراتب بالاتر از سطح تمدنی حجاز و سایر مناطق خلافت اسلامی بود.

  عصر ایران؛ هومان دوراندیش - در پاسخی که علی مطهری به یادداشت انتقادی بنده و جناب مهرداد خدیر داده، این جملۀ کلیدی را نمی‌توان نادیده گرفت: «بنده با شادی مشکل ندارم اما با رقص یک بانو در مقابل مردان نامحرم، مطابق اسلام مشکل دارم و رقص مردان را هم کار سخیفی می‌دانم.»

   واقعیت این است که سبک زندگی که مقبول آقای مطهری نیست، یک نُرم رایج در  کشور ما با جمعیت اکثرا مسلمان است. کسی برای بچه‌اش جشن تولد می‌گیرد، مهمانان جمع می‌شوند و موسیقی شادی پخش می‌شود و کسانی که اهل رقصیدن هستند، کم یا زیاد، مدتی می‌رقصند. یا در مجالس عروسی، بسیاری از مردم طبیعتا می‌رقصند و دیگران هم از تماشای آن رقص گروهی، لذت می‌برند و وقتشان خوش می‌شود.

   این یک "واقعیت اجتماعی" است که همیشه در زندگی ایرانیان وجود داشته (حتی در "دهۀ طلایی" 1360) ولی امروزه آشکارتر شده. آقای مطهری این واقعیت را نامطلوب می‌داند و همواره در پی آن بوده که حکومت با استفاده از قوای قهریه، این واقعیت را مطابق سبک زندگی مطلوب خودش، که آن را سبکی "قطعا اسلامی" می‌داند، تغییر دهد.

   اگر از نظر آقای مطهری اکثریت مردم ایران مسلمانند، پس باید گفت بسیاری از مسلمانان ایرانی با سبک زندگی مطلوب جناب مطهری و کلا با درک سخت‌گیرانۀ ایشان از "نسبت اسلام و آزادی‌های اجتماعی" موافق نیستند. اما اگر آقای مطهری معتقد است که اساسا دینداری اکثریت مردم ایران ناقص است، باز هم بهتر است به همین حد از دینداری مردم رضایت دهند و جزو کسانی نباشند که از سخت‌گیری با مردم دفاع می‌کنند.

   وانگهی، آقای مطهری گفته است که رقص مردان را هم کار سخیفی می‌داند. یعنی از نظر ایشان حتی در یک مراسم عروسیِ نامختلط، مردان در جمع خودشان نباید برقصند. و چون آقای مطهری با این جملۀ بنده مخالف‌اند که "شادی بدون رقص ناممکن و بی‌معناست"، خوب است به این سؤال جواب دهند که مردم به گاه شادی باید چه کار کنند؟

  رقص در واقع یکی از نمودهای "زبانِ بدن" است. مردم هنگام عزاداری بر سر و روی خود می‌زنند و یا مثلا با موزیک مناسب عزا، زنجیر و سینه می‌زنند و بدن‌شان با ریتم خاصی حرکت می‌کند. طبیعتا هنگام شادی هم بدن انسان با ریتم‌های شاد حرکت می‌کند و این ابراز شادی با بدن، نامش رقص است (اگرچه رقص همیشه "رقصِ شادی" نیست ولی غالبا چنین است).

معلوم نیست چرا آقای مطهری حرکت بدن با موزیک مناسب عزا را مجاز و حرکت بدن با موزیک مناسب شادی را ممنوع یا سخیف می‌دانند؟

   به هر حال چه خوب بود که علی مطهری توضیح می‌داد آدم‌ها به گاه شادی چطور باید ابراز شادی کنند؟ ممکن است کسی اساسا آدم شادی نباشد و صرفا آرامش و خرمی داشته باشد و یا اهل ابراز شادی نباشد، اما کسی که عمیقا شاد شده و می‌خواهد شادی‌اش را ابراز کند، چه گلی باید به سرش بگیرد که از نظر جناب مطهری گناهکار یا سخیف محسوب نشود؟  

   حتی در ورزشگاه‌ها نیز وقتی یک تیم گل می‌زند یا از حریف پیش می‌افتد، تماشاگران طرفدار آن تیم از خوشحالی بالاپایین می‌پرند و زبان بدن‌شان دلالت دارد بر شادی آن‌ها. و دقیقا به همین دلیل علی مطهری جزو مخالفان سرسخت حضور زنان در ورزشگاه‌ها بوده.

   پس از پیروزی تاریخی تیم ملی ایران مقابل استرالیا، که مردم به خیابان‌ها ریختند و رقصیدند، چرا می‌رقصیدند؟ دقیقا چون شاد بودند. چون کسی که شاد است، شادی‌اش را بدون رقصیدن نمی‌تواند ابراز کند.

   البته این به این معنا نیست که هر که می‌رقصد، رقصنده‌ای حرفه‌ای و هنرمند است؛ ولی چه باک، که مردم حق دارند در شادی‌هایشان ولو ناشیانه برقصند بی‌آنکه از حرکت دادن بدنشان با موزیک، شرمنده باشند.

  شادی، انسان را به حرکت وامی‌دارد و "حرکت در مقام شادی" اگر هنرمندانه باشد، مصداق رقص است و اگر هنرمندانه نباشد، شبه رقصی است آمیخته به رهایی از  "سنگینی" و "غرور" و "تکبر".

   مولانا معتقد بود هنگام رقص، کرور کرور غرور از تار و پود روح آدمی بر زمین می‌ریزد و حس خوشایند سبکی و رهاییِ ناشی از رقص، علتش همین است که رقص، سنگینی غرور را از شانه‌های روح انسان برمی‌دارد.

   چرا در رقص، آدم‌ها غالبا می‌خندند و چهره‌شان پر از لبخندِ شاد و شادیِ لبخند است؟ و چرا افراد مغرور و متکبر کمتر می‌خندند؟ دلیلش را شاملو گفته: تنها آن کس که بزرگترین جا را به خود اختصاص نمی‌دهد/ از شادیِ لبخند بهره می‌تواند داشت.

  آقای مطهری همچنین گفته است: «ممکن است اکثر مردم با سخت‌گیری در امر پوشش موافق نباشند ولی هرگز با بی‌بندوباری موافق نیستند. به تعبیر آیت‌الله مطهری این حرفها از آنجا ناشی می‌شود که افراد می‌خواهند سبک زندگی خودشان را توجیه کنند.»

بله، اکثر مردم با سخت‌گیری در امر پوشش موافق نیستند ولی علی مطهری جزو کسانی بوده که بر سخت‌گیری با مردم در امر پوشش تاکید داشته. در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، آقای مطهری بارها و بارها نسبت به افزایش آزادی‌های اجتماعی و کیفیت پوشش زنان اعتراض کرد. ایشان البته امروز آرزو دارند پوشش زنان ایرانی شبیه همان دوران باشد.

  پوشش زنان در دوران خاتمی چه اشکالی داشت که صدای اعتراض علی مطهری را درآورده بود؟ واقعیت این است که اشکالی نداشت ولی اعتراضات علی مطهری و دیگران، به تعبیر آیت‌الله مطهری، از آنجا ناشی می‌شد که این افراد می‌خواستند سبک زندگی خودشان را توجیه کنند.

  خوشبختانه سبک زندگی اکثریت مردم شبیه آقای مطهری نیست. یعنی اکثریت مردم، در خلوت یا جلوت، در خانه یا خیابان، گاهی می‌رقصند و فقط کسی که از متن و بطن جامعۀ ایران بی‌خبر باشد، منکر این واقعیت است.

  این سؤال هم برایم مطرح است که آقای مطهری چرا علاوه بر رقص، با اسامی ایرانی هم مشکل دارد؟  اینکه نام بنده هومان دوراندیش است، لزوما دال بر این نیست که به ایران باستان "تعصب" دارم یا نسبت به اسلام "بی‌مهر" هستم.

تعصب اساسا امری منفی است ولی علاقه به ایران باستان، در حقیقت علاقه به ریشه‌های مدنیت و عقلانیت ما ایرانیان است. بار اصلی برپایی "تمدن اسلامی" را ایرانیان به دوش کشیدند چراکه سطح تمدنی ایران باستان به مراتب بالاتر از سطح تمدنی حجاز و سایر مناطق خلافت اسلامی بود؛ و این سطح تمدنی بالاتر، میراث ایران باستان بود.

دربارۀ نسبت حقیر با اسلام نیز جناب مطهری را ارجاع می‌دهم به دو یادداشت خودم در سایت عصر ایران با عناوین "افغانستان و آمریکا، حجاز و پیامبر اسلام"،"سروش و داوری، کرونا و علم".

در یادداشت اول جان کلامم این است که دولت آمریکا با این همه امکانات مدرن، طی دو دهه نتوانست مردم پراکندۀ افغانستان را متحد و "ملت" کند، ولی پیامبر اسلام طی دو دهه توانست از مردم بدوی و متفرق حجاز یک ملت متحد بسازد؛ توفیقیی که از نظر ابن خلدون، معجزۀ پیامبر اسلام بود.

در یادداشت دوم هم از دکتر سروش انتقاد کرده‌ام که چرا در حال از بین بردن "مسلمانیِ سازگار با دموکراسی" است و قرآن را چیزی شبیه خواب‌های خودش قلمداد کرده؛ با اینکه بنده در مجموع به عنوان یک روزنامه‌نگار همدل با جریان روشنفکری دینی شناخته می‌شوم.

مشکل آقای مطهری این است که نظرات خودش را ملاک مسلمانی می‌داند. در حالی که پیامبر اسلام، انسان خردمندی بود و دقیقا به همین دلیل توانست اکثریت مشرکین حجاز را جذب خودش و اسلام سازد. اما آقای مطهری سال‌هاست که با اکثریت مسلمین ایران مشکل دارد. انگار مردم ایران انقلاب کردند تا افرادی نظیر جناب مطهری، مدام به سر و وضع و لباس پوشیدن و سبک زندگی آن‌ها ایراد بگیرند.

در پایان، نه که در فصل بهار به سر می‌بریم، بد نیست توصیه‌ای از مولانا را تقدیم علی مطهری کنیم. مولوی که خودش رقصنده‌ای مدام بود،‌ می‌فرماید:

آمد بهارِ جان‌ها ای شاخِ تر به رقص‌ آ

چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر به رقص‌ آ

ای شاهِ عشق‌‌پرور، مانندِ شیرِ مادر

ای شیرجوش‌! در رو، جانِ «پدر» به رقص‌ آ

از عشق، تاج‌داران در چرخِ او چو باران

آن جا «قبا» چه باشد؟ ای خوش‌کمر! به رقص‌ آ

کِی باشد آن زمانی؟، گوید مرا فلانی!

کای بی‌خبر! فنا شو! ای باخبر! به رقص‌ آ

کور و کران ِ عالَم، دید از مسیح، مرهم

گفته مسیح ِ مریم: کای کور و کر! به رقص‌ آ

پایان ِ جنگ آمد، آواز ِ چنگ آمد

یوسف زِ چاه آمد، ای بی‌هنر! به رقص‌ آ

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان