از خدا بترسید، من به شما ابلاغ کردم

ایام ماه مبارک رمضان، با نام مبارک امام علی بن ابی طالب علیه السلام گره خورده است. این امر به دو جهت اتفاق افتاده، یکی به دلیل اینکه این ماه، ماه عبادت و نیز سرور عبادت کنندگان امیر المومنین علیه السلام است و دیگر به سبب شهادت جان سوز مولا در این ماه

.
از خدا بترسید، من به شما ابلاغ کردم

ایام ماه مبارک رمضان، با نام مبارک امام علی بن ابی طالب علیه السلام گره خورده است. این امر به دو جهت اتفاق افتاده، یکی به دلیل اینکه این ماه، ماه عبادت و نیز سرور عبادت کنندگان امیر المومنین علیه السلام است و دیگر به سبب شهادت جان سوز مولا در این ماه.
مقام و منزلت امام علی بن ابی طالب علیه السلام بر کسی پوشیده نیست، سینه ای که در آن محب مولا باشد به آتش نخواهد سوخت، به شرط عدم معصیت الهی.
امیر المومنین علیه السلام برای همه ما سخنرانی نموده و گاها نامه ای نگاشته و یا جمله ای کوتاه اما با مضمونی بلند، فرموده است، چقدر با این مطالب، که با زحمت زیاد در مجموعه ای به نام، نهج البلاغه، جمع شده است، آشنا هستیم و مطالعه نمودیم.
سفارشات مولا، می تواند، چراغ راه زندگی دنیایی، و سعادت آخرت انسان، باشد. فقط گوش شنوا می خواهد و همت عمل به آن.
«حبه عرنى» و «نوف بکال»، شب را در صحن حیاط مسجد کوفه خوابیده بودند. بعد از نیمه شب دیدند، امیرالمۆمنین على علیه السلام آهسته به طرف صحن حیاط مى آید، اما با حالتى غیرعادى، وحشتى فوق العاده، بر او مستولى است، قادر نیست تعادل خود را حفظ کند، دست خود را به دیوار تکیه داده و خم شده و با کمک دیوار قدم به قدم پیش مى آید و با خود این آیات را زمزمه مى کند:
«ان فى خلق السموات والارض و اختلاف اللیل والنهار لآیات لاولى الالباب. الذین یذکرون اللَّه قیاماً و قعوداً و على جنوبهم و یتفکرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار. ربنا انک من تدخل النار فقد اخزیته و ما للظالمین من انصار. ربنا اننا سمعنا منادیاً ینادى للایمان ان آمنوا بربکم فامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفّر عنّا سیئاتنا و توفّنا مع الابرار. ربنا و آتنا ما وعدتنا على رسلک ولا تخزنا یوم القیامة انک لا تخلف المیعاد»
اى نوف! آن کس که خدا را دوست بدارد و هرچه را دوست مى دارد به خاطر خدا دوست بدارد، چیزى را بر دوستى خدا ترجیح نمى دهد، و آن کس که هرچه را دشمن مى دارد به خاطر خدا دشمن بدارد، از این دشمنى جز نیکى به او نخواهد رسید. هر گاه به این درجه رسیدید، حقایق ایمان را به کمال دریافته اید
مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه هاى (روشنى) براى خردمندان است. همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد مى کنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند (و مى گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! پروردگارا! هر که را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افکنى، او را خوار و رسوا ساخته اى! و براى افراد ستمگر، هیچ یاورى نیست! پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت مى کرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید!» و ما ایمان آوردیم پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدیهاى ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران! پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچ گاه از وعده خود، تخلف نمى کنى. (آل عمران- 190-194)
همین که این آیات را به آخر رساند، از سر گرفت. مکرر این آیات را تلاوت می فرمودند،
حبه و نوف هر دو در بستر خویش آرمیده بودند و این منظره عجیب را از نظر مى گذراندند. حبه مانند بهت زدگان خیره خیره مى نگریست. اما نوف نتوانست جلو اشک چشم خود را بگیرد و مرتب گریه مى کرد.
تا اینکه امام على علیه السلام به نزدیک خوابگاه حبه رسید و گفت: «خوابى یا بیدار؟». حبه پاسخ داد: بیدارم یا امیرالمۆمنین! تو که از هیبت و خشیت خدا این چنین هستى، پس واى به حال ما بیچارگان!
امیرالمۆمنین چشمها را پایین انداخت و گریست، آنگاه فرمود: «اى حبه! همگى ما روزى در مقابل خداوند نگه داشته خواهیم شد، و هیچ عملى از اعمال ما بر او پوشیده نیست. او به من و تو از رگ گردن نزدیکتر است، هیچ چیز نمى تواند بین ما و خدا حائل شود.».
مى گفت:خدایا، اى کاش مى دانستم هنگامى که از تو غفلت مى کنم، تو از من رو مى گردانى یا باز به من توجه دارى. اى کاش مى دانستم، در این خوابهاى طولانیم و در این کوتاهى کردنم در شکرگزارى، حالم نزد تو چگونه است
آنگاه به نوف خطاب کرد: «خوابى؟». نوف پاسخ داد: نه یا امیرالمۆمنین! بیدارم، مدتى است که اشک مى ریزم. حضرت فرمودند: اى نوف! اگر امروز از خوف خدا زیاد بگریى فردا چشمت روشن خواهد شد.
اى نوف! هر قطره اشکى که از خوف خدا از دیده اى بیرون آید، دریاهایى از آتش را فرو مى نشاند.
اى نوف! هیچ کس مقام و منزلتش بالاتر از کسى نیست که از خوف خدا بگرید و به خاطر خدا دوست بدارد.
اى نوف! آن کس که خدا را دوست بدارد و هرچه را دوست مى دارد به خاطر خدا دوست بدارد، چیزى را بر دوستى خدا ترجیح نمى دهد، و آن کس که هرچه را دشمن مى دارد به خاطر خدا دشمن بدارد، از این دشمنى جز نیکى به او نخواهد رسید. هر گاه به این درجه رسیدید، حقایق ایمان را به کمال دریافته اید.
سپس لحظاتى حبه و نوف را موعظه کرد و اندرز داد؛ آخرین جمله اى که گفت این بود: «از خدا بترسید، من به شما ابلاغ کردم».
آنگاه از آن دو نفر گذشت و سرگرم احوال خود شد، به مناجات پرداخت،
مى گفت: «خدایا، اى کاش مى دانستم هنگامى که از تو غفلت مى کنم، تو از من رو مى گردانى یا باز به من توجه دارى. اى کاش مى دانستم، در این خوابهاى طولانیم و در این کوتاهى کردنم در شکرگزارى، حالم نزد تو چگونه است.».
حبه و نوف گفتند: «به خدا قسم دائما راه رفت و حالش همین بود تا صبح طلوع کرد.» (مستدرک الوسائل، 5/209)


منبع : پایگاه تبیان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان