ماهان شبکه ایرانیان

دیپلمات سابق ایران: اینکه ۱۰ کشور برای دفع حمله ایران مجبور به همکاری بودند مهم است

کوروش احمدی: این خطر وجود دارد که تلاش‌های غرب برای ایجاد یک سامانه فراگیر منطقه‌ای ضد موشکی و ضد پهپادی وارد مرحله جدیدی بشود

ارزیابی‌ها از تحولات پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، نشان‌دهنده صحنه‌ای جدید در خاورمیانه با رفتار‌هایی جدید است. 
 
به جهت بررسی موضوع فوق، «انتخاب» گفتگویی انجام داده با کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل، که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:
 
در فاصله 5-4 روز بعد از پاسخ ایران به اسرائیل چه ارزیابی می‌توان در مورد این اتفاق مهم داشت؟  
 
هنوز زود است که بتوان بطور مستند در مورد اثرات این حمله به لحاظ صِرف اثربخشی و کارآیی آن قضاوت کرد. طبیعی است که در روز‌ها و هفته‌های بعد از چنین اتفاقاتی، طرفین روایت‌های خود را ارائه دهند و بکوشند که در جنگ روانی دست بالا را بیابند. اینکه طرف مقابل مدعی است که عمده پرتابه‌های شلیک شده را ره‌گیری و خنثی کرده، حتی اگر درست هم باشد، اهمیت ثانوی دارد.

آنچه که مهم است نفس اتفاقی است که افتاده که عبارت است از هدف‌گیری خاک اسرائیل توسط ایران. به لحاظ تاریخی این نخستین اتفاق از این نوع طی 51 سال گذشته است. یعنی از جنگ 1973 به این سو هیچ کشوری مستقیماً و راسا قلمرو اسرائیل را هدف حمله قرار نداده بود.  این حمله می‌تواند عواقبی در حوزه‌های نظامی،  فنآوری نظامی و دیپلماتیک داشته باشد.

 از نظر فنآوری نظامی ایران در عمل نشان داد که توانایی‌های قابل توجهی برای پرتاب موشک و پهپاد به فاصله هزار و چند صد کیلومتری خاک خود دارد. گزارش‌هایی که در مورد حمله به پایگاه نواتیم انتشار یافته حاکی از برخود تعدادی موشک به این پایگاه است. صرفنظر از اینکه چه تعداد موشک به این پایگاه اصابت کرده و میزان خسارت وارده چقدر بوده، نفس برخورد چند موشک به آن پایگاه حساس بسیار مهم است.  

اینکه به قولی ده کشور برای دفع حمله ایران مجبور به همکاری و همآهنگی با هم بودند نیز مهم است. با توجه به جزئیاتی که در مورد این همآهنگی‌ها و اقدامات مربوطه شنیده‌ایم، مشکل می‌توان تصور کرد که اگر در شرایطی متفاوت حمله‌ای غیر منتظره و غافلگیرانه با شمار خیلی بیشتری پهپاد و موشک از جانب ایران علیه اسرائیل انجام شود، چه اتفاقاتی ممکن است بیافتد. البته موشک‌های دارای کلاهک متعارف خسارات موجودیتی نمی‌توانند وارد کنند و تنها شدت میزان تخریب و بی ثباتی که می‌تواند برای مدتی فلج‌کننده باشد، طبعا مهم خواهد بود.

از سوی دیگر حمله‌ای که انجام شد برای هر دو طرف حاوی درس‌های فنی و تاکتیکی و عملیاتی است. این اولین بار بود که سیستم دفاعی چند لایه اسرائیل و نحوه همکاری متحدان آن به آزمایش گذاشته شد. تا پیش از این سیستم گنبد آهنین در ارتباط با نوع خاص موشک‌های کوتاه بردی که از غزه و لبنان شلیک می‌شدند، مورد استفاده قرار گرفته بود. این حمله همچنین تجربه بزرگی برای طرف ایرانی بود. سپاه نیز بی شک فرصت بی نظیری یافت تا امکانات تهاجمی خود را به آزمایش بگذارد و از نقاط ضعف سیستم مطلع شود و در جهت رفع آن‌ها بکوشد.
 
با توجه به تبلیغات رژیم اسرائیل در مورد واکنش، آیا واکنشی نظامی و تهاجمی از جانب رژیم اسرائیل محتمل است؟
 
اگر چه گفته شده که کابینه جنگ رژیم علی الاصول تصمیم به انجام واکنش نظامی گرفته اما برداشت من این است که این اعلام فعلا اهدافدیپلماتیک و جنگ روانی را دنبال می‌کند و هنوز معلوم نیست که حداقل در مورد حمله به خاک ایران به اجرا گذاشته شود. آنچه که قطعی است این است که آمریکا و اروپا با بالا گرفتن سطح تنش مخالف‌اند و مایل نیستند که جنگی تمام عیار در منطقه رخ دهد. برای اسرائیل نیز مشخص شد که حتی در حوزه نظامی نیز نیاز مبرمی به کمک متحدان غربی خود دارد و بدون همآهنگی و کمک آن‌ها شدت تخریب و بی ثباتی و تزلزل از ناحیه چنین حمله‌هایی بسیار بالا خواهد بود.

به دیگر سخن اسرائیل نمی‌توان نظر غربی‌ها و بخصوص نظر آمریکا را نادیده بگیرد و در مورد از دست دادن کمک آن‌ها ریسک کند. با این حال محتمل است که نهایتاً طرفین در مورد حداقلی از واکنش مثلاً یک حمله بیشتر نمادین به نقطه ای در خاک ایران یا حمله به گروه‌های محور مقاومت به تفاهم برسند. یک نظر سنجی امروز در تایمز اسرائیل نشان داده که 54 درصد از پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که حفظ همکاری و همآهنگی با متحدان غربی و منطقه‌ای برایشان اولویت بیشتری دارد تا حمله به خاک ایران.  
 
در پی این حمله، ظاهرا ائتلافی برای تهاجم دیپلماتیک به ایران تشکیل شده؛ نظرتان در این باره چیست؟
 
اگر چه ایران قبل از حمله فعالیت‌های دیپلماتیک گسترده‌ای داشت، اما این فعالیت‌ها نیز مشابه برخی فعالیت‌های دیگر از یک نقطه ضعف جدی در رنج است و آن اینکه در اغلب موارد از حد گفتن و شنیدن و تبادل نظر و تبادل اطلاعات فراتر نمی‌رود و به مرحله همکآری و همآهنگی وارد نمی‌شود. بطور کلی اگر همسوئی حداقلی و اشتراک حداقلی منافع وجود نداشته باشد، نتیجه‌ای غیر از این حاصل نمی‌شود.
 
برخی گزارش‌ها حاکی است که تلاش‌های دیپلماتیک ایران بعد از حمله ظاهراً نتیجه‌ای نداشت یا حتی نتیجه عکس داشت.  نه تنها برخی رسانه‌های غربی از جمله وال استریت جورنال به نقل از مقامات آمریکایی با نام و بی نام از همکاری کشور‌هایی مانند عربستان و امارات با تیم اسرائیلی و غربی گفتند، بلکه برخی منابع داخلی نیز همین را گفتند. مثلاً به گزارش سایت تابناک،  مجتبی ابطحی "مشاور وزیر کشور" اظهار داشته که «6 ناو ضد موشک در دریای سرخ، سیستم موشکی عربستان و امارات 6 لایه آتش‌باری در این مدت کوتاه عملیاتی شد».

وی اضافه کرده که "آواکس‌های عربستان و آواکس‌های خودشان و همچنین پهپاد‌هایی را به پرواز درآوردند تا مانع دستیابی ایران به اهداف خود شوند. " البته رسانه‌های غربی مدعی بودند که همکاری عربستان و امارات بیشتر به شکل ارائه اطلاعات و داده‌های راداری به ائتلاف غربی بوده است.

البته قضیه از جهت فعال شدن اردن به لحاظ عملیاتی و تلاش برای ساقط کردن پهپاد‌ها و احیانا موشک‌های کروز که باید از روی خاک اردن عبور می‌کردند، روشن است. از این نظر اکنون این خطر وجود دارد که تلاش‌های غرب طی سال‌های اخیر برای ایجاد یک سامانه فراگیر منطقه‌ای ضد موشکی و ضد پهپادی و یک سیستم هشدار سریع وارد مرحله جدیدی بشود.  آمریکا سال‌ها است که تلاش می‌کند نوعی از ائتلاف منطقه‌ای را که هم اسرائیل در آن باشد و هم شماری از کشور‌های عربی ایجاد کند.

پیمان‌های به اصطلاح ابراهیم و وارد کردن اسرائیل در حوزه عملیاتی سنتکام ایجاد چنین ائتلافی را تسهیل کرد و اکنون حمله ایران به خاک اسرائیل ممکن است فرصت دیگری برای آمریکا در این رابطه ایجاد کرده باشد. تبلیغ سوء غرب و اسرائیل این است که امکانات موشکی و پهپادی ایران تنها برای اسرائیل تهدید نیست بلکه برای دیگر کشور‌های منطقه هم تهدید است و اگر اخبار مربوط به همکاری اردن و عربستان و امارات درست باشد، می‌تواند به معنی پیشرفت این تبلیغات باشد.  
 
تبلیغات جدیدی نیز در ارتباط با گسترش تحریم‌ها بعد از این حمله ایران بالا گرفته. آیا غرب می‌تواند تحریم جدیدی علیه ایران اعمال کند؟ 
 
این حوزه نیز در ادامه بحث قبلی یعنی عواقب دیپلماتیک حمله ایران قرار می‌گیرد. به نظر می‌رسد که اسرائیل کوشش دارد تا از تهدید به انجام حملاتی علیه خاک ایران به عنوان حربه‌ای برای تحت فشار قرار دادن غرب برای اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران استفاده کند.

لذا ممکن است سخن از تصمیم کابینه جنگ اسرائیل به حمله به ایران بیشتر حربه‌ای برای ایجاد تقابل بیشتر بین ایران و غرب و کشور‌های منطقه باشد. نامه‌ای که وزیر خارجه رژیم اسرائیل به 32 کشور نوشته و خواستار انجام اقدامی از سوی آن‌ها علیه سپاه پاسداران شده، در این رابطه قابل توجه است.

البته صرفنظر از این عامل فشار، غربی‌ها نیز ابتدا به ساکن صحبت از تشدید تحریم‌ها به خاطر این حمله علیه ایران کردند. وزیر خزانه داری آمریکا صحبت از تحریم‌های جدیدی با هدف کاهش نفت صادراتی ایران کرده و مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز از همآهنگی با گروه 7 کشور صنعتی برای اعمال تحریم‌های جدیدی علیه ایران سخن گفته است.

عناصر افراطی در کنگره آمریکا نیز گفته‌اند پیش‌نویس‌هایی را در هفته آینده به رأی خواهند گذاشت. اتحادیه اروپا نیز صحبت از تحریم‌هایی علیه فعالیت‌های موشکی و پهپادی ایران کرده و نیز انجام اقدامی علیه سپاه پاسداران را تحت بررسی دارد. در میان این تحریم‌هایی که صحبت از آن‌ها شده، شاید اعمال تحریم‌هایی با هدف کاستن از نفت صادراتی ایران مهمتر باشد.

اما روشن نیست که با توجه به وضعیت بازار نفت و بی میلی آمریکا به افزایش قیمت نفت در بازار با توجه به سال انتخابات در آمریکا و نیز پالایشگاه کوچک چینی که خریدار نفت ایران هستند، تا چه حد این تلاش‌ها می‌تواند قرین موفقیت شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان