آمارها نشان میدهد که سالانه بیش از 5درصد از سهم گردشگران داخلی و حداقل 50درصد از گردشگران خارجی به اصفهان اختصاص دارد. اصفهان پرظرفیتترین و بالاترین میراث توریستی کشور را بهخود اختصاص داده است که به لحاظ کیفیت پرتوریستترین استان کشور محسوب میشود. از این رو، فرونشست در اصفهان و فراتر از آن، میراث بزرگ اصفهان، زنگ خطری نهتنها برای مردم این شهر بلکه مسالهای ملی و حتی جهانی است. بنابراین، مسالهای نیست که تنها مسوولان شهری یا استانی برای رهایی از وضع موجود تصمیم بگیرند، بلکه برای این وضعیت باید تمام ارگانهای دولتی و ملی، بخشهای خصوصی و گروههای مردمنهاد به پا خیزند و فراتر از آن باید از سازمانها، نهادهای بینالمللی و دیگر دولتها در راستای نجات اصفهان از فروپاشی درخواست کمک کرد.
میراث اصفهان به مرحلهای رسیده است که دیگر نمیتوان تصمیمات زودگذر و مقطعی برای رفع مشکل در کوتاهمدت گرفت، بلکه برای حفظ میراث اصفهان که هویت این شهر محسوب میشود و فراتر از آن خود شهر و مردم اصفهان، باید برای یک برنامه بلندمدت و آیندهنگرانه و بررسی چشمانداز این شهر در چندده سال بلکه چندصد سال بعد چارهای اندیشید و تاکتیکها و استراتژیهای شکستخورده و به نتیجه نرسیده را بار دیگر بر این شهری که هویت ایران است، اجرایی نکرد. اینکه اصفهان، در حال حاضر با بحران عظیم فرونشست، آلودگی هوا و محیطزیست و مهاجرت دست و پنجه نرم میکند، بهدلیل برداشت بیرویه از آبهای سطحی و زیرزمینی است که بیش از همه به نحوه اشتباه آبیاری مزارع کشاورزی مربوط است و پس از آن دیگر صنایع و حتی بازار گردشگری نقش قابلتوجهی در برداشتهای بیرویه و آلودگی آبها بهدلیل بازگشت پسابها و فاضلابها به زایندهرود داشتند. در کنار این عوامل، نوسازیهای شهری، ساختوسازهای بیرویه در بستر و حریم رودخانه چه بهصورت شخصی و چه بهصورت دولتی و بخشهای خصوصی، اصفهان را به جایی رساند که اکنون در آن قرار دارد و هیچ راه روشن و مشخصی برای نجات اصفهان از این تهدید رو به فروپاشی وجود ندارد.
یکی از دلایلی که برای کمآبی زایندهرود مطرح میشود برداشت بیرویه در بالادست این رودخانه است که نهرها و آبهای سطحی به شکل چشمگیری برای مصارف کشاورزی و آبیاری غیراصولی مورد استفاده قرار میگیرد و آمارها نشان میدهد که حدود 800 میلیون مترمکعب آب برای مصارف کشاورزی به کار میرود. این در حالی است که حجم آب زایندهرود 400میلیون مترمکعب است. این یعنی دو برابر ظرفیت آب زایندهرود برای مصارف کشاورزی استفاده میشود. زیرا کشاورزی طی چند سال گذشته به شکل چشمگیری در مسیرهایی که ظرفیت و پتانسیل کشت محصولات را نداشته و گاهی محصولاتی همچون بادام که به آبیاری بسیاری نیاز دارد در بالادست به کشت رسید. این کار اگرچه سود سرشاری برای کشاورزان داشت، اما زایندهرود را که میراث ملی ایران است در معرض تهدید جدی خشک شدن قرار داد و تالاب گاوخونی را کاملا خشک کرد. تالابی که علاوه بر یک میراث مهم طبیعی ملی، یکی از جاذبههای مهم گردشگری اصفهان بهشمار میرفت و حالا دیگر چیزی از آن باقی نمانده است و اصفهان یکی از جاذبههای خود را از دست داد.
همچنین حفر چاههای عمیق و غیرقانونی و حتی قانونی یکی دیگر از معضلات پیش روی اصفهان است که به گسترش فرونشست دامن میزند و ویلاسازیهای بدون مرز و چارچوب و توسعه صنایع و تفرجگاههایی که به اسم ساخت مراکز گردشگری بعدها تبدیل به خرد شدن زمینها و ساخت ویلاها شدند، به همه این اتفاقات دامن میزند. کارشناسان و مسوولان شهر اصفهان، انتقال آب را نه برای نجات اصفهان بلکه برای نجات صنایع اصفهان تنها راهحل میدانند، این در حالی است که اگر اصفهانی نباشد، صنایعی هم نخواهد بود و بهترین راه، تغییر در استراتژیهای مصرفی صنایع است که به سمت «سبزشدن» پیش بروند و صنایع برای تامین انرژی خود به سمت انرژیهای سبز و کاهش مصرف آب روی بیاورند.
نگاه کارشناسان به موضوع فرونشست میراث اصفهان
کاهش بارندگی و تغییرات اقلیمی شاید یکی از مهمترین دلایل کمآبی باشد اما اینکه چرا تغییرات اقلیمی اتفاق افتاده و سطح آب پشت سد زایندهرود کاهش داشته، ناشی از مجموعهای از سیاستها و اقدامات اشتباه و آسیبزا بوده است که نهتنها باغها و مزارع و صنایع و زندگی روزمره مردم را مختل کرده، بلکه کل میراث و هویت اصفهان را تحتالشعاع قرار داده و هر تصمیم اشتباهی میتواند کار را برای این شهری که میراث ملی ایران و جهان است تمام کند. به گفته حمیدرضا صفوی، کارشناس حوزه مدیریت آب و استاد دانشکده مهندسی عمران دانشگاه صنعتی اصفهان، گردشگری و میراث فرهنگی رابطه مستقیمی با موضوع آب دارد، زیرا آب سطحی و زیرزمینی در حوزه گردشگری و میراث فرهنگی تاثیرگذار است.
منابع آبی و ماهیت آن ذاتا ماهیت گردشگری دارد و اگر آبها اعم از رودخانه، آب زیرزمینی، تالابها و... خشک شوند یکی از پتانسیلهای اصلی گردشگری اصفهان از بین خواهد رفت. اصفهان در منطقهای از ایران قرار دارد که در فصلهای مختلف در یک سمت این استان پیستهای اسکی فعال هستند و یک سمت دیگر آن کویر است و میتوان گردشگری کویری را مشاهده کرد. این نشان میدهد که تنوع اقلیمی و آب و هوایی در جغرافیای اصفهان زیاد است و پتانسیل بالایی در گردشگری دارند. گردشگری اصفهان به دو بخش گردشگری طبیعی و بناهای میراثی بهویژه در اصفهان تقسیم میشود. اما بارگذاریهای بیش از حد و بیش از توان اکولوژیک نهتنها بدنههای آبی بلکه خاصیت گردشگری خود را از دست دادهاند و به یک معضل جدی تبدیل شدهاند. زمانی گردشگر از بدنههای آبی اصفهان همچون قایقرانی استفاده میکرد و به تالاب گاوخونی میرفت. اما حالا، این بدنه خود به یک معضل تبدیل شده و نهتنها یک فرصت نیست بلکه چالشی را ایجاد کرده است.
غیر از آن کمآبی ، مصرف بیش از حد آب ناشی از بارگذاریهای فزاینده باعث شده سازههای تاریخی هم تحتتاثیر قرار بگیرند. خشکی رودخانه و کاهش آبهای زیرزمینی باعث نشستها و کاهش عمر سازهها شده است. سازههایی که با بیش از 400 سال و بعضی بیش از 2000 سال قدمت مثل پل تاریخی شهرستان اکنون در معرض خطر قرار گرفتهاند.
بنابراین حوزه منابع آب برای بحث گردشگری و میراث فرهنگی بحث دوجانبه دارد. یکی خود طبیعت و یکی بحث سازههاست. پل بدون رودخانه چه مفهومی دارد؟ پل تاریخی باشد و آبی از زیر آن جریان نداشته باشد. حتی اگر فرونشستی نباشد و سازهای خراب نشود پل بهتنهایی هیچ مفهومی ندارد. فرونشستی که از 2 سانتیمتر طی حدود چهار سال اخیر به 17 سانتیمتر رسیده و بنابر گفته بهرام نادی، کارشناس حوزه فرونشست و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد نجفآباد، در برخی از قسمتهای اصفهان فرونشست سالانه 5 سانتیمتر و دربرخی نقاط سالانه 7 سانتیمتر افزایش پیدا میکند. در بسیاری از نقاط ایران زنگ هشدار درباره فرونشست زمین به صدا درآمده که ازجمله این مناطق میتوان از دشت اصفهان بهعنوان یکی از پرخطرترین مناطق ایران در زمینه وقوع فرونشست یاد کرد. تمام میراث و حتی خانههای مردم پس از فرونشست دچار ترکهایی شدهاند که نهتنها میراث ملی و جهانی اصفهان بلکه کل اصفهان را مورد تهدید قرار داده است و آسیب جدی سازهای در شرف اتفاق است.
فرونشستی که در مسجد سید اصفهان تا دو سال پیش تقریبا یک بند انگشت بوده، حالا به دو برابر رسیده است و ترکهای پیشرونده در همه این سازه چندصدساله به چشم میخورد. عمده دلیل این ترکها را باید در عدممدیریت منابع آب زیرزمینی دانست و در حال حاضر فقط مدیریت آب میتواند مشکل فرونشست را کاهش دهد. البته پیبندی را یکی از راهکارها میدانند اما طرحی موقتی و داروی مسکن است که نمیتواند راهکار اصلی و نهایی باشد. فرونشستهای نامتقارن که شاید عمده دلیل آن تغییر نوع رسوبگذاری انهار باشد، منجر به آسیبهایی تا این حد جدی شده است و در این رابطه که این میراث کهن و بزرگ ایران تا چه زمانی میتواند سرپا بماند، زمان دقیقی در دست نیست، اما فقط نباید زمان را از دست داد و باید تمام توانمندی را برای نگهداری و حفظ میراث بهکار برد و دست از نوسازی و توسعه برداشت، چرا که هر اقدام توسعهای منجر به فروپاشی یک میراث تاریخی میشود و نمونهاش را میتوان در توسعه خیابان هاتف دید که منجر به از بین رفتن مناره خواجه علم شد.
سرعت تخریب طی دو سال اخیر شدت بیشتری داشته است تا آنجا که ستونهای اصلی مسجد جامع که یکی از مهمترین میراث در نقش جهان است به طرفین کج شده است و ترکهای پیشرونده در تمام این معماری عظیم به چشم میخورد. اگرچه نگهداری، حفاظت و مقابله با فرونشست هزینههای کلانی دارد، اما اداره میراث و در مجموع متولی گردشگری پولی برای احیا و نگهداری ندارد. در نتیجه، تخریب گستردهتر شده و این میتواند به صورت مستقیم بر اقتصاد گردشگری اصفهان تاثیر بگذارد. چنان که تاثیرات آن را میتوان در ورود گردشگران در یکسال اخیر مشاهده کرد. اصفهانی که همیشه رتبه اول جذب گردشگر را داشت، امسال به رتبه پنجم رسید و این یعنی آژیر قرمز برای میراث و گردشگری اصفهان. همچنین، انتقال آب به اصفهان نهتنها تاثیری بر کاهش روند فرونشست و تخریب ندارد، بلکه فقط باری اضافه بر دوش مردم اصفهان خواهد بود، زیرا به ازای هر مترمکعب انتقال آب 200هزار تومان هزینه پرداخت خواهد شد و آب شوری که تنها برای صنایع خواهد بود و نفعی برای اصفهان نخواهد داشت.