«وَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَ مِن تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضانَ شَهْرَ الصِّیامِ وَ شَهْرَ الإسْلامِ وَ شَهْرَ الطَّهُورِ وَ شَهْرَ التَّمْحِیص وَ شَهْرَ الْقِیامِ الَّذی انْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدَیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الهُدی وَ الْفُرْقانِ؛ ستایش مخصوص پروردگاری است که ماه خود، یعنی ماه مبارک رمضان را یکی از آن طرق هدایت قرار داده است؛ ماه روزه و ماه تسلیم و اطاعت و ماه پاکی و آمرزش گناهان و ماه شب زنده داری. ماهی که قرآن در آن نازل شده است تا هادی بشر بوده، دلایل روشن بین حق و باطل را ارائه کند.»
ماه رمضان یکی از راه هایی است که پیمودن آن می تواند ما را به رضوان الهی برساند. حضرت علیه السلام آن راه پرارزش، یعنی ماه مبارک رمضان را چنین توصیف می فرمایند:
رمضان؛ ماه خدا
ماه رمضان، ماه خداوند است. البته در فرهنگ اسلامی، همه ی ما سوی الله، مخلوق و منسوب به خداوندند. اما در مواردی، خداوند ویژگی خاصی برای بعضی از این مخلوق در نظر گرفته است؛ یعنی به واسطه منسوب بودن برخی مخلوق ها به خود، برای آنها شرافت و ارزش خاصی در نظر گرفته است. همه جای زمین از آن خداست، ولی تنها مساجد را خانه ی خدا می نامند. حتی همه ی مساجد هم جای عبادت خدا و مال خداست ولی از آن همه، تنها یک مسجد را خانه خودش نامیده و آن مسجدالحرام است که به آن بیت الله الحرام گفته می شود. همچنین همه ی زمان ها منسوب به خداوند است، اما رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم در خطبه ی معروف آخر ماه شعبان، ماه رمضان را شهر الله نامیدند: قَدْ اقْبَلَ اِلَیکُمْ شَهْرُ اللهِ بِالبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ المَغْفِرَةِ.(1)
پرسش: اگر قرار است تنها برخی از زمان ها و مکان ها منسوب به خداوند باشند، چرا باید فلان مکان یا فلان زمان، معیّن و مشخص باشد؟ حکمت این نسبت و تشرف چیست؟ این نسبت مهم نباید به گزاف و بی نکته باشد، پس نکته اش چیست؟
پاسخ: این نسبت ها و تشرف ها برای آن است تا ما اهمیت آن زمان و مکان را درک کنیم و از رحمت الهی بیشتر فیض ببریم. وقتی مکانی خانه خدا نامیده می شود، توجه بیشتری به آن جلب می شود و مردم بیشتر به آن روی می آورند؛ در نتیجه با حضور بیشتر مردم در آن مکان، فیوضات و رحمت الهی در آن مکان بیشتر شده و مردم به خانه ی خدا نزدیک تر می شوند و از برکات آنجا بیشتر استفاده می کنند. منسوب بودن آن مکان به خدا به دلیل وجود رحمت الهی در آنجاست.
ماه خدا بودن ماه مبارک رمضان نیز به همین جهت است؛ چرا که رحمت الهی در آن زمان بیش از دیگر زمان هاست. منسوب بودنش به خداوند باعث اقبال بیشتر و بهره مندی بیشتر بندگان خدا از فیوضات ربانی است؛ تا جایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همان خطبه، بندگان خدا را این گونه به سوی ماه رمضان ترغیب می کنند: دُعِیتُمْ فِیهِ اِلَی ضِیَافَةِ الله.
به هر حال یکی از نام های ماه مبارک رمضان «شهر الله» است. خدا این راه را برای رسیدن به رحمت و رضوان خود باز کرده و آن را به نام خودش نامیده است تا ما به اهمیتش بیشتر پی ببریم.
امام سجاد علیه السلام ویژگی دوم این ماه را رمضان بودن می دانند: «شَهْرُ رَمَضانَ». وجه تسمیه ی «رمضان» چیست و به چه مناسبتی به این نام نام گذاری شده است؟ در این باره، در کتاب های لغت و ادبیات و حتی کتب تفسیر و روایات، بحث های بسیاری شده است. هیچ کدام از آن بحث ها در باب وجه تسمیه ی ماه مبارک رمضان، چندان دلنشین نیست.(2) اما از جمله بحث هایی که پذیرفتنی تر از بقیه است، آن است که خداوند متعال در قرآن کریم، از مجموع دوازده ماه سال، که تنها ماه رمضان را با نام ذکر کرده و فرموده است: «شَهْرُ رمضانَ».(3) این امر خود از عنایت ویژه ی خداوند به این ماه حکایت دارد. همچنین از این امر مهم نیز حکایت دارد که نام گذاری ماه مبارک رمضان امری سلیقه ای و تابع میل این و آن نیست؛ بلکه اسمی است که خدا برای این ماه پسندیده است. به همین جهت امام سجاد علیه السلام یکی از صفات این ماه را نام آن می دانند: «شهر رمضان».(4)
سومین صفتی که امام سجاد علیه السلام برای ماه مبارک رمضان بیان می دارند، «شَهْرَ الصِّیامِ» است. از این تعبیر می توان این درس را گرفت که شرافت و جایگاه این ماه نزد خداوند بسیار بالاست؛ چرا که همه این ماه را زمان روزه و ضیافت خویش قرار داده است تا به این وسیله، زمینه ی استفاده از فیوضات، رحمت ها و برکات الهی برای بندگان بیشتر فراهم شود تا بندگان خدا ضمن بهره بردن از آن، شاکر و سپاسگزار باشند.
رمضان؛ ماه اسلام
ویژگی دیگر ماه مبارک رمضان، «شَهْرَ الاِسْلامِ» است. برای شهرالاسلام بودن ماه مبارک رمضان وجوه زیادی بیان شده است. چند مورد از آن وجوه، از بقیه معروف تر است که به آن اشاره می شود:
وجه اول:
«اسلام» در این عبارت به معنای لغوی، یعنی تسلیم شدن است. شهرالاسلام به معنای ماه تسلیم خدا شدن است. در ماه مبارک رمضان انسان باید برای تسلیم بودن بیشتر در برابر شرع مقدس و دستورهای الهی آمادگی داشته باشد. بنده ی خدا در این ماه گویی از اول طلوع فجر تا آخر روز دائماً گوش به زنگ فرمان خداست. از همان ابتدای صبح و قبل از طلوع فجر به او دستور امساک داده می شود: کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ.(5) در طول روز بسیاری از حلال ها برای انسان حرام می شود. باید از آنچه در دیگر ماه ها بر وی حلال بوده دوری کند. بنده ی خدا در این ماه در برابر تمام این دستورهای ایجابی و سلبی و اوامر و نواهی الهی تسلیم است. البته انسان مسلمان و بنده ی مؤمن همیشه تسلیم امر الهی است؛ اما ظهور و بروز این تسلیم بودن در این ماه به جهت وجود تکالیف بیشتر، بر دیگر ماه ها غلبه دارد.
وجه دوم:
روزه ی ماه مبارک رمضان تنها برای مسلمانان تشریع شده و به مسلمانان اختصاص دارد. به همین جهت ماه مبارک رمضان شَهْرَ الإسلامِ است. خداوند این ماه را با خصوصیات و برکاتی که دارد، به امت اسلام یعنی امت آخرالزمان، اختصاص داده است. هیچ امت دیگری غیر از مسلمانان، ماهی به نام ماه مبارک رمضان که در آن ماه باید روزه بگیرند، ندارند. آنها در این ماه، چون مسلمانان چنین تکلیفی ندارند. گرچه ممکن است دیگران نیز روزه ی واجب و برخی عبادات شبیه عبادات مسلمانان داشته باشند، اما از عبادتی با چنین ویژگی و خصوصیت محروم اند.
وجه سوم:
در ماه مبارک رمضان، آثار اسلام بیشتر ظهور دارد؛ به گونه ای که اگر شخص غیرمسلمانی در ماه مبارک رمضان وارد جامعه اسلامی شود، ویژگی های منحصر به فردی در این جامعه می بیند که با ویژگی ماه های دیگر متفاوت است؛ ویژگی هایی چون تعطیلی رستوران ها و کلیه ی مراکز ارائه ی خدمات خوردنی و نوشیدنی، حالت خضوع و سر به زیر و آرام بودن در غالب مردم، مشغول عیادت بودن آنها، توجه بیشتر به خداوند، ازدحام در مراکز عبادی و مساجد، افت درصد ارتکاب گناه و ... . آن شخص غیرمسلمان وقتی درباره ی این تفاوت آشکار سؤال کند، به وی خواهند گفت که اهالی این جامعه مسلمان هستند و پایبندی آنها به دین اسلام، آنها را این چنین کرده است. بنابراین می توان گفت که در این ماه علائم و شعائر اسلام بیش از دیگر ماه ها ظهور پیدا می کند.
رمضان؛ راه طهارت و خلوص
صفت زیبای دیگری که امام سجاد علیه السلام برای ماه مبارک رمضان برشمردند، ظرفیت پاک و پاکیزه سازی آن است: وَ شَهْرَ الطَّهُورِ؛ «طهور» به معنی پاک و پاکیزه یا پاک کننده است. خداوند در جای جای قرآن کریم، نعمت با ارزش آب را طاهر و طهور نامیده و فرموده است: وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً؛ (6)«از آسمان، آبی برای شما نازل کردیم که طهور است (شما را پاکیزه و تمیز کرده، آلودگی ها را از شما دور می کند)».
ماه مبارک رمضان هم ماه طهور است؛ ماهی است که آلودگی ها را از بین می برد. غالب مردم، به طور متعارف، در طول سال، گرفتار آلودگی ها و گناهانی می شوند که ایشان را از خدا دور می کند. ماه رمضان، نسبت به دیگر ماه ها این خاصیت را دارد که در عمل، این نوع آلودگی ها و گناهان در آن کمتر است. خدای متعال در این ماه حکمت هایی به کار گرفته است که مردم، احکام شرع مقدس را بیشتر رعایت کرده، احترام این ماه را بیش از ماه های دیگر سال نگه دارند. در نتیجه، نه تنها در این ماه کمتر گرفتار گناه می شوند، بلکه بسیاری از آلودگی ها و گناهان گذشته شان نیز پاک می شود. روزه، نماز، تلاوت، قرآن، ادعیه، مناجات ها، صدقات، توبه از خطاها و اشتباهات گذشته و دیگر عبادات و اعمال نیکی که بندگان خدا در این ماه انجام می دهند، سفره ی گسترده ی الهی است که باعث ریزش گناهان، و تمیز شدن روح انسان از آلودگی ها می شود. ظرفیت این ماه بزرگ الهی چندان بالاست که بسیاری از بندگان خوب خدا در این ماه با توفیق توبه و استغفار، بار خود را بسته، خود را کاملاً طاهر و پاکیزه می کنند؛ به گونه ای که گویی تازه از مادر متولد شده اند.
به بیان مبارک امام سجاد علیه السلام، صفت زیبای دیگر ماه مبارک رمضان، خالص کنندگی آن است: وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ.
کلمه تمحیص به معنای خالص گردانیدن چیزی از عیب و نقص است؛ (7) و به فرایندی که فلزات قیمتی مانند طلا در کوره قرار داده می شود تا بر اثر درجه ی حرارت بسیار بالا، از ناخالصی ها و عیوب پاک و خالص گردد، تمحیص گفته می شود. در قرآن کریم، خداوند داستان مسلمانی را بیان می کند که در یکی از جنگ ها همراه پیامبر اسلام صلی الله علیه واله و سلم بوده، ابتدا دچار شکست و سپس با مدد الهی پیروز می شوند. خداوند فلسفه ی این درگیری ها و سختی ها را آزمودن آنچه در درون سینه هاشان است و سپس خالص و پاک گردیدن قلوبشان می داند: وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ.(8)
خدای متعال درباره ی بعضی از انسان ها، به ویژه مؤمنین، چنین تدبیری را به کار می برد؛ از جمله این تدبیرها، فراهم کردن شرایطی برای مؤمنینی است که در دلشان، آلودگی ها، غل و غش ها، ناسره ها و بالاخره آثاری از ضعف ایمان، عصیان، فسق و فجور و ... وجود دارد. این گروه از مؤمنین در فرایند چنین تدبیرهایی آزموده شده، آرام آرام خالص و پاک می شوند؛ تدبیرهایی چون بیماری، فقر، بلایای طبیعی، حوادث و ... .
البته گناه، ایمان انسان مؤمن را از وی نمی گیرد، ولی او را به نوعی آلودگی دچار می کند. در این حالت خداوند او را گرفتار مشکلی می کند؛ مثلاً بیمارش می کند تا بر اثر توجهی که در دوران بیماری برایش پیدا می شود، نادم، و موفق به توبه شود و گناهش پاک گردد. اگر این تدبیر کارساز نبود و او بر اثر وسواس شیطانی باز هم موفق به توبه و پشیمانی نشد، خداوند تدبیر دیگری به کار می برد؛ مثلاً او را گرفتار فقر می کند تا بر اثر سختی و مشقت بیشتر، به خود آمده، از گناهش توبه کند. اگر این تدبیر هم مؤثر نبود، او را به مشکلات و گرفتاری های دیگری گرفتار می کند تا بالاخره بیدار شده، موفق به توبه شود. در آخرین مرحله، اگر مؤمنی در حالی که توبه نکرده است، از دنیا برود، خداوند جان او را به سختی می گیرد تا باعث پاکی و رهایی او از گناه شود و بعد از جان کندن، در عالم برزخ مشکلی نداشته باشد.(9) البته اگر کسی از این مرحله هم طرفی نبندد و نجات یابد کارش بسیار سخت خواهد بود.
به هر حال، فلسفه ی گرفتاری ها و سختی هایی که خداوند برای مؤمنین تدبیر کرده است، بیداری و توجه بیشتر به خداوند، و در نتیجه تمحیص و پاک سازی آنهاست.
خلق را با تو بد و بدخو کند ... تا تو را ناچار رو آن سو کند
از ویژگی های ماه مبارک رمضان همین تمحیص و پاک کنندگی و خالص کنندگی آن است. سختی و مشقت روزه داری، به ویژه در روزهای طولانی و گرم تابستان و هنگام اشتغال به کار و فعالیت، همچنین اعمال و عبادات، مانند برخی نمازها، ادعیه و مناجات های طولانی، همه و همه برای آن است تا انسان از گرفتاری ها و آلودگی ها، پاک و خالص شود. از این جا روشن می شود که مشکلات و رنج های دنیا برای انسان مؤمن، لطف و مرحمت الهی است؛ گو اینکه ظاهرش بلا و رنج باشد؛ ولی باطنش نوعی پاک و تصفیه کردن است. به همین دلیل، اولیای الهی به جای جزع و فزع کردن به استقبال این بلایا می رفتند و خدای را بر این مصیبت ها شاکر بودند.
البته انواع تعلقات به دنیا، خود از ناپاکی ها و آلودگی هاست. شرایط و موقعیت های ویژه ای چون ماه مبارک رمضان بهترین فرصت و عنایت الهی به بندگان، برای پاک شدن از این آلودگی هاست. اهمیت این مسئله زمانی بیشتر روشن می شود که بدانیم یکی از بی نظیرترین عبادات الهی، در این ماه عزیز تشریع شده است. خداوند متعال که روزه ماه مبارک رمضان را تشریع کرده، در بیان اهمیت آن می فرماید: الصَّومُ لِی و أنَا اجْزِی بِهِ.(10) درباره ی هیچ عبادتی این تعبیر گزارش نشده است. همچنان که از ماه های سال، تنها ماه مبارک رمضان را ماه خود قرار داده، از عبادات نیز تنها روزه را برای خود قرار داده و نیز خود، جزا و پاداش روزه داران را به عهده گرفته است. البته سرِّ این قضیه بر ما روشن نیست. شاید یکی از اسرارش همین باشد که بیش از هر چیز انسان را از تعلقاتش جدا می کند؛ آدم را وارسته و پاک می کند؛ سنگ ها و قید و بندهای غیر خدایی را از پای آدم باز و مرغ دل را آماده پرواز می کند. در هیچ عبادتی این حالت برای انسان پیدا نمی شود؛ به ویژه اگر آداب روزه به درستی رعایت شود، لذت هایی در این حالتِ سبکی، نصیب انسان خواهد گشت که از هیچ عبادتی به دست نمی آید؛ به همین جهت ماه مبارک رمضان دارای ویژگی تمحیص و پالایش انسان از آلودگی هاست.
ویژگی دیگری که امام زین العابدین علیه السلام برای ماه مبارک رمضان بیان فرمودند، «شَهْرَ القِیَام» بودن آن است. منظور از قیام در این ماه، سحرخیزی، شب زنده داری و تهجد است. وجه تسمیه به این نام آن است که تهجد و سحرخیزی غالباً همراه نماز خواندن است و نماز هم غالباً به صورت قیام و برخاستن از جا و ایستادن انجام می شود. همچنین مقصود از توصیه های بسیاری که در باب قرائت قرآن گزارش شده، قرآئت قرآن در حال نماز است. در آیات شریفه قرآن به قرائت آن در حال نماز سفارش شده است: وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً.(11) در تفسیر این آیه آمده است که مقصود از «قُرْآنَ الفَجْرِ» نماز صبح است. (12) همچنین در آیات شریفه ی سوره ی مزمل، آیه ی شریفه ی فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ (13) بارها تکرار شده است. اما نکته ی قابل توجه آنکه قرآن کریم زمینه ی این قرائت را قیام لیل و شب زنده داری دانسته است؛ چون قبل از توصیه به قرائت و ترتیل قرآن، به نماز شب توصیه کرده است: یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً؛ (14) یعنی شب، هنگامِ بیداری و وقت قیام است. بایستید و شب را به عبادت، زنده نگه دارید. از اولین سوره هایی که بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد، سوره ی مزمّل است. خداوند در این سوره به ایشان دستور می دهد که اکثر شب را بیدار بوده: قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً(15) و به عبادت و قرائت قرآن مشغول باشد: وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً (16). مسلمانان صدر اسلام و اصحاب رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم چنان شور و شوقی نسبت به آیات قرآن از خود نشان می دادند که پس از نزول آیات جدید، بی درنگ در حفظ، نگهداری، فهم و درک آن کوشیده، سعی می کردند که در نمازهایشان آن را قرائت کنند. این خصال نیک و تبعیت از سنت نبوی در شب زنده داری و قرائت مستمر آن باعث می شد تا آنها محبوب خداوند شده، خداوند نیز به ایشان عنایت ویژه داشته باشد.
پینوشتها:
1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج93، باب 46، ص 356، «وجوب صوم شهر رمضان و فضله».
2. یکی از آن توجیه ها در این باب چنین است؛ بعضی گفته اند: «اصل رمضان از ماده ی «رمض» به معنای شدت حرارت و سوزش است. وقتی برای اولین بار ماه رمضان به این اسم نامیده شده، هوا در نهایت شدت گرما بوده است. همچنان که دو ماه ربیع الاول و ربیع الثانی، زمانی که اول بار به این اسم نام گذاری شدند، هم زمان با دو ماه از ماه های فصل بهار بوده است. بعدها بر اثر کثرت استعمال در این نام باقی ماندند. در حالی که اساساً ماه قمری در طول سال شمسی در حال تغییر و به مرور زمان همه ی ماه های قمری بر همه ی ماه های شمسی قابل تطبیق است». البته این بیانات در باب وجه تسمیه ی ماه ها قابل اعتماد نیست.
3. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ... (بقره، 185).
4. در باب وجه تسمیه ی ماه مبارک رمضان گفته شده که «رمضان» یکی از نام های خداوند است. به همین دلیل هنگام استعمال، نباید رمضان را تنها به کار برد، بلکه باید «شهر رمضان» یا «ماه رمضان» گفت. همچنان که در قرآن کریم نیز چنین آمده و در خطبه ی رسول خدا و دعای امام سجاد علیه السلام نیز تنها نیامده است. ما هم به جهت رعایت ادب و طبق کاربرد قرآنی و روایت نبوی و دعای امام سجاد علیه السلام همیشه «شهر الله» یا «ماه رمضان» می گوییم. این نوع رعایت ادب کردن، گو اینکه به جهت یک احتمال هم باشد، ارزشمند است. شاید رعایت ادب احتمالی ارزش بیشتری داشته باشد؛ یعنی شخص، صرفاً به احتمال این که این مورد از رعایت ادب، طبق دستوری از ناحیه ی شرع مقدس است، به آن مبادرت کند. البته در هیچ کدام از روایاتی که در آن اسماء الله بیان شده، رمضان به عنوان اسمی از اسمای خداوند ذکر نشده است. همچنین هیچ کدام از کتاب های لغت نیز رمضان را به عنوان نام خدا ذکر نکرده اند.
5. بقره(2)، 187.
6. فرقان(25)، 48. آب دارای آثار و برکات زیادی است؛ آب سرچشمه ی حیات است: وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ (انبیا، 30)؛ در میان مواد طبیعی هیچ چیز مثل آب، آلودگی ها را از بین نمی برد؛ بهترین، راحت ترین، و مفیدترین وسیله برای شست و شو و زدودن آلودگی ها و کثافات، آب است. البته کثرت آب در اطراف ما و در دسترس بودن آن باعث شده است تا ما قدرش را ندانیم. اگر بنا بود آب را بر اساس آثار و منافعش قیمت گذاری کنند، ارزش آن از دیگر مواد بسیار بیشتر می شد. یکی از خواص آب این است که «طاهر» و «مطهّر» است.
7. ابوالقاسم الحسین بن محمد الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، واژه ی محص.
8. ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاساً یَغْشَى طَائِفَةً مِنْکُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ مَا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (آل عمران، 154).
9. ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبارالائمة الاطهار، ج78، باب 1، ص 198.
10. ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، باب فضل الصیام، ص 75.
11. اسراء(17)، 78.
12. علامه طباطبایی رحمه الله علیه در تفسیر این بخش از آیه ی شریفه ی 78 سوره ی مبارکه ی اسراء معتقدند، همه ی روایات بر این اتفاق دارند که مقصود از قُرْآنَ الفَجْرٍ، نماز صبح است؛ چون نماز صبح مشتمل بر قرائت قرآن است (سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج13، ذیل آیه ی 78 سوره ی مبارکه ی اسراء؛ به نقل از: جلال الدین عبدالرحمان بن ابی بکر السیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج4، ص 196).
13. مزمل (73)، 20.
14. یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً (همان، 1-4).
15. خداوند از بندگانش چنین انتظارهایی دارد. حال، آیا بندگانش چنین اند، یا تمام اشتغالات ذهنی بنده، بیدار بودن پاسی از شب برای دیدن فیلم، سی دی و ماهواره است؟ آیا چنین شخصی می تواند نماز صحبش را در وقت آن بخواند؟ خداوند انتظار دارد که بندگانش از این فرصت های استثنایی و کمیاب بهترین بهره را برده، از این طریق مشمول مراحم و الطاف او شوند؛ لذا به پیامبر بزرگوارش توصیه می کند که تا کمتر از نیمی از شب بخوابد و بیشتر احیا داشته باشد: یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ ... (مزمل 1-4)؛ نماز و قرائت قرآن در دل شب داشته باشد، وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً (همان، 4). البته پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و برخی از یاران خاص و مؤمنش به این توصیه عمل می کردند و خداوند متعال نیز خود، به این امر آگاه بوده و فرموده است: إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ (همان، 20). روشن است که این کار از همه ی مردم ساخته نیست و همه توان انجام چنین کاری را ندارند؛ اما از آنها این انتظار و توقع هست که هر اندازه می توانند در دل شب از فیض تهجد، نماز و قرائت قرآن محروم نشوند: إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ اللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ عَلِمَ أَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (همان، 20)
16. یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً (همان، 1-4).
منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.