در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز دوشنبه 24 اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گرانی مسکن، زیبا کلام در اوین، مابهازای بودجههای میلیاردی، کولرهای قدیمی جهنم برق و آب! و معادلات انتخاب رئیس مجلس در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
تاملی بر مطالب مطرح شده از سوی چهره های مختلف جریان اصلاحات بیانگر آن است که آنان ضمن تاکید بر خوب نبودن وضعیت جبهه اصلاحات تصریح می کنند که این جبهه به دلیل تنوع راهبردها چندپاره شده و به دلیل فقدان استراتژی قوی و ادبیات جدید متناسب با نیازهای زمانه، دچار شرایط انفعالی شده است.
روزنامه اصلاح طلب هم میهن با تاکید بر اینکه هدف علم سیاست تغییر امور و نهایت سیاستگذاری است نه توضیح امور، به نقد رویکرد اخیر خاتمی و سعیدحجاریان پرداخت.
این روزنامه با بیان اینکه بخش بزرگی از نیروها و نخبگان سیاسی ایران امروز نیز، از درک مسئله و ارائه راهحل بازماندهاند، می نویسد، حتی استراتژیستها و نظریهپردازان سیاسی نیز، امروز تا حد زیادی از راهبردهای پیشین خود دست کشیدهاند و از وادی عمل به حاشیه نظر بازگشتهاند. یادداشت اخیر سعید حجاریان و یا فایل صوتی منتشرشده از سیدمحمد خاتمی را میتوان مصادیقی از این تغییر رویکرد در میان سیاستمداران ایرانی تلقی کرد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
این تغییر رویکرد را ناچار باید به نقد نشست؛ چراکه این چهرههای مؤثر اصلاحطلب، عملاً راهی را که از پسِ تجربههای اندوخته تاریخی و دانش انباشته نظری گشوده بودند و در سایه آن به جوانان پس از دومخرداد درسها آموختند، کنار گذاشتهاند و بهجای کنشگری، در مقام توصیف وضع موجود و نقد و هشدار درباره آن نشستهاند.
این روزنامه اما در ادامه با انتقاد از تبدیل نشدن تحلیل و انتقاد به عمل سیاسی رویکرد اخیر خاتمی و حجاریان را به چالش کشیده و تصریح می کند، خودداری از مشارکت در انتخابات و خالی گذاشتن میدان برای رادیکالترین نیروها، عملاً بسترساز و مشوق استیصالگرایان است.
بررسی مطالب مطرح شده از سوی روزنامه هم مهین نشان می دهد که بخشی از جریان اصلاحات نسبت به تغییر رویکرد تصمیم سازان و به ویژه سیدمحمد خاتمی برای عدم مشارکت در انتخابات انتقاد داشته و بر این باور است که هسته سخت اصلاحات در وادی بی عملی و صرفا توضیح شرایط گرفتار آمده و از درک مسئله و ارائه راهحل بازماندهاند.
روزنامه شرق نیز از نگاه جلاییپور و الیاس حضرتی به عبور جامعه از اصلاحطلبان رادیکال و آشفتگی جبهه اصلاحات اشاره کرده است:
در این رابطه حمیدرضا جلائی پور در گفتگویی با تاکید بر اینکه «موقعیت اصلاحطلبان خوب نیست» از دو بخش شدن جریان اصلاحات سخن به میان آورده و تاکید می کند، یک بخش برای گشایش سیاسی و بهرغم نظارتهای تنگنظرانه باز در حوزههای انتخاباتی که افراد معتدلی در صحنه بودند، در انتخابات مشارکت کردند، مثل حزب کارگزاران، اعتماد ملی، ندای ایرانیان و... از سوی دیگر بخشی از تشکلهای اصلاحطلب بهخاطر انسداد مذکور فعال نبودند و در انتخابات لیست ندادند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین با بیان اینکه به اینکه تنوع راهبرد در میان جبهه اصلاحطلبان نیروها را به دو بخش تقسیم کرده به طیف اصلاح طلبان ساختاری برای ایجاد تغییرات ساختاری از راه فشار بسیج مردم به حکومت اشاره و تصریح می کند که این راه امکان طی شدن ندارد، مگر اینکه اعتراضات خودجوش و نامنتظره رخ دهد، آن موقع هم معلوم نیست تغییر ساختاری رخ دهد، شاید کشور ناامنتر بشود.
از دیگر سو اما الیاس حضرتی عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی نیز در گفتگویی با اذعان به شرایط انفعالی در جبهه اصلاحات، مدعی سه پاره شدن جریان اصلاحات شده و از تحولخواهخان(حامیان میرحسین موسوی)، اصلاح طلبان مرسوم به رهبری خاتمی و نیز اصلاح طلبان تکنوکرات سخن به میان می آورد.
وی در ادامه با بیان اینکه این سه دسته در اردوگاه اصلاحطلبی هستند که گاهی از مرز اصلاحطلبی عبور میکنند، گاهی در مرز اصلاحطلبی قرار میگیرند، شرایط کنونی اصلاح طلبان را انفعالی ارزیابی کرده و می گوید: اصلاح طلبان بهروز و گاهی لحظه به لحظه تصمیم میگیرند و استراتژی قوی و ادبیات جدید متناسب با نیازهای زمانه ندارند. نگاه اصلاحطلبان عمدتاً به حرکت مردم است و پشت سر فضای حاکمِ نارضایتی مردم حرکت میکنند. شاید این روند برای یک جریان سیاسی برازنده نباشد
حضرتی اما در ادامه با انتقاد از عدم تفکیک فضای روشنفکری و سیاستمداری در جریان اصلاحات نیز تاکید می کند: «فضای روشنفکری آرمانی و ایدهالی است که مسئولیتی برای پاسخگویی ندارد درحالیکه سیاستمدار با واقعیتهای در صحنه سر و کار دارد و مجبور است مسئولیت اجتماعی بپذیرد و پاسخگو باشد. پاسخگو بودن فرق دارد با کسی که قلم خود را برمیدارد و نظر میدهد بدون آنکه به عواقب گفتههایش توجه داشته باشد.
وی در این رابطه هاشمی رفسنجانی را تجلی یک سیاستمدار دانسته و تاکید می کند، وی مرتب واقعیتهای صحنه را میسنجید و متناسب با این واقعیتها نقشه راه ایجاد میکرد و متناسب با این نقشه راه یارگیری میکرد؛ سیاستمدار باید نیرو داشته باشد، سازماندهی کند و تماس خود را با افراد تاثیرگذار در سطح بالا و پایین حفظ کند. سیاستمدار باید برنامهها و طرحهای خود را متناسب با شرایط بسنجد.
بیان این مطالب از سوی اصلاح طلبان اما نشان می دهد که جریان اصلاحات در چنان شرایط انفعالی به سر می برد که حتی در تحلیل و تخمین شرایط داخلی نیز دچار چند دستگی است و از سویی اختلافات خود را گفتمانی و از سویی راهبردی و از جانب دیگر تاکتیکی تعریف و تفسیر میکند.
از سویی انتقادات داخلی در جریان اصلاحات نشان می دهد که طیف رادیکال این جریان به دنبال سرمایه گذاری بر روی جامعه اعتراضی است اما از سوی دیگر از جانب برخی دیگر از دوستان خود با این سوال مواجه میی شوند که آیا قدرت کنترل شرایط را دارند؟
از جانب دیگر برخی دیگر از لایه های جریان اصلاحات نیز شخص خاتمی و هسته سخت اصلاحات را مخاطب قرار داده و تاکید دارند که تاکید بر اینکه هدف علم سیاست، تغییر امور است نه توضیح امور. لذا نسبت به عدم کنشگری عملی خاتمی و حواریونش انتقاد می کنند.
همچنین تمجید برخی از اصلاح طلبان از سیاست ورزی هاشمی رفسنجانی بیانگر آن است که این طیف به دنبال مقایسه سیاست ورزی خاتمی و هاشمی بوده و نسبت به کنشگری این روزهای خاتمی گلایه دارند.