فاطمه نصیری : بررسی تجربه بسیاری از کشورها نشان میدهد که رشد اقتصادی یکی از مهمترین مولفههای فقرزدایی است. در فرایند توسعه کشورها، رشد اقتصادی باعث بیشتر شدن مشاغل و درآمد آنها شده و موجب میشود بسیاری از افرادی که تا پیش از آن فقیر بودند، بهمرور از دام فقر رها شوند. بااینحال ماهیت رشد اقتصادی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. برای مثال رشد اقتصادی متاثر از نفت تنها گروه خاصی از بازیگران اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد و همین عدم تناسب، تغییر قابلتوجهی در وضعیت فقرا ایجاد نمیکند. به رغم رشد اقتصادی مثبت در 3 سال گذشته، فقر در ایران گسترش یافته است. یکی از دلایل مهم گسترش فقر در کشور، تورم مزمن و رشد نفتی اقتصاد بوده است. برای مثال نگاهی به رشد اقتصادی گروههای مختلف اقتصادی در 9 ماه ابتدایی سال 1402 نشان میدهد که با وجود رشد 22.4درصدی گروه نفت، دیگر گروهها رشد زیر 10درصد را تجربه کردهاند. کارشناسان تاکید میکنند که رشد اقتصادی در بخشهای غیرنفتی به همراه مهار تورم برای کمدرآمدها موثرتر است.
در بحثهای مربوط به فقرزدایی معمولا اولین مولفهای که به آن اشاره میشود رشد اقتصادی است. دلیل این مساله نیز رابطه مستقیم این دو مفهوم است. در سالهای گذشته کشورهایی که در مسیر توسعه قدم گذاشتند، توانستهاند از شمار فقرای جامعه خود نیز بکاهند. این مساله تا حدود زیادی قابل فهم است؛ اصلاحات اقتصادی و قدم گذاشتن در مسیری که به اقتصاد آزاد منتهی میشود، کیک اقتصاد یک کشور را بزرگ میکند. در واقع همزمان با گسترش فعالیتهای اقتصادی شغلهای جدیدی به وجود میآید. از سوی دیگر توسعه مشاغلی که به تازگی ایجاد شده باعث میشود افراد بتوانند درآمد بیشتری کسب کنند و از رفاه بیشتری برخوردار شوند. چین یکی از نمونههای بارز این پدیده است. کشوری که در سالهای نهچندان دور قحطی و فقر گسترده را تجربه کرده، توانست با رشد اقتصادی از فقر بکاهد و رفاه بیشتری را برای شهروندان خود به ارمغان بیاورد؛ حتی اگر این رفاه به قیمت از دست رفتن آزادیهای سیاسی مردم این کشور باشد. بنابراین میتوان گفت یکی از مهمترین نقاط اتصال رشد اقتصادی و مساله فقر، مشاغلی است که به واسطه متنوعتر و گسترده شدن اقتصاد به وجود میآید.
تصویر رشد اقتصادی 1402
بررسی آمار مربوط به رشد اقتصادی در 9 ماه ابتدایی سال 1402 نشان میدهد که بیشترین رشد مربوط به گروه نفت بوده است. در این بازه زمانی گروه کشاورزی منفی 2.7درصد نسبت به مدت مشابه در سال گذشته رشد کرده است. البته این رشد منفی با توجه به شرایط آبی کشور چندان دور از انتظار نیست. درحالحاضر به دلیل برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی، بسیاری از شهرهای ایران با نشست زمین مواجه شدهاند. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان معتقدند برای وخیمتر نشدن اوضاع فعلی، استفاده از آبهای زیرزمینی باید محدودتر شود. علاوه بر این، در 9 ماه ابتدایی سال جاری گروه صنایع و معادن رشد 7.6درصدی و خدمات رشد 7درصدی را تجربه کردهاند. در این بازه زمانی ساختمان نیز 2.7درصد رشد کرده است. اما زمانی که به رشد گروه نفت نگاه میکنیم متوجه خواهیم شد که موتور اصلی رشد اقتصادی ایران همچنان فروش نفت است. در 9ماه ابتدایی سال جاری گروه نفت رشد 22.4درصدی را تجربه کرده است. بر این اساس میتوان گفت با وجود تاثیرات مثبت رشد اقتصادی بر فقرزدایی، رشد نفتی کمک چندانی به ایجاد مشاغل جدید و درنهایت کاهش فقر نخواهد داشت. بر اساس آخرین گزارش بازار کار که توسط مرکز آمار منتشر شده، در زمستان سال گذشته سهم اشتغال در بخش کشاورزی معادل 12.9درصد بوده است. در این ایام سهم اشتغال در بخش صنعت معادل 33.5درصد و سهم اشتغال در بخش خدمات معادل 53.6درصد بوده است.
جدایی رشد از اشتغال
از آنجا که مشاغل و افزایش درآمدزایی آنها در مساله فقرزدایی از اهمیت بالایی برخوردارند، بنابراین رشد اقتصادی مبتنی بر درآمدهای نفتی نمیتواند به صورت قابلتوجهی بر فقرزدایی موثر واقع شود. اگر درآمدهای نفتی در یک کشور به صورت مستقیم توسط دولت آن کشور مصرف شود، موجب تورم دولت میشود. به عبارت دیگر به جای افزایش نهادهای مولد خصوصی، تعداد نهادهای دولتی مصرفکننده درآمدهای نفتی افزوده میشود. از آنجا که درآمدهای نفتی و به تبع آن مشاغل دولتی که به واسطه آنها ساخته میشود، پایانناپذیر نیست، بنابراین دستیابی به چنین مشاغلی نمیتواند زندگی تعداد قابلتوجهی از شهروندان یک کشور را تحتتاثیر قرار دهد. در واقع ایجاد شغل دولتی نمیتواند به صورت پایدار به فقرزدایی منجر شود.
متاسفانه اقتصاد ایران دارای چنین وضعیتی است. در سالهای گذشته تحریمهای اقتصادی و ایزوله شدن کسبوکارها موجب شده ایران نهتنها رشد اقتصادی قابلتوجهی را تجربه نکند، بلکه سالهایی را با رشد اقتصادی منفی پشت سر بگذارد. در ادامه این مساله میتوان گفت توسعه مشاغل خصوصی موجب بهبود وضعیت رفاهی مردم ایران نشده است. از سوی دیگر کسری بودجه و تورم زاییده آن در یک دهه گذشته موجب شده سفره مردم ایران سال به سال کوچکتر شود و فقر به صورت قابلتوجهی گسترش یابد. بر اساس آخرین آمار منتشرشده، نرخ فقر در سال 1401 به 30درصد رسیده است. این به معنای آن است که حدود یکسوم مردم ایران زیر خط فقر هستند و توانایی برآورده کردن نیازهای ابتدایی خود را ندارند. بااینحال رشد اقتصادی در 3 سال گذشته نتوانسته است تاثیر چندانی بر وضعیت فقر در ایران بگذارد. یکی از اصلیترین دلایل این مساله به بافت دولتی و اقتصادی نفتی ایران بازمیگردد. در واقع اگر رشد در چنین شرایطی رخ میدهد، تحت تاثیر فروش نفت است و میتواند بر مشاغل خاصی مانند پتروشیمیها موثر واقع شود. در واقع این رشد نمیتواند رونقی کلی به اقتصاد کشور بدهد که زندگی آحاد جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
فقرای شاغل
یکی از نکات قابلتوجه در زمینه فقرزدایی و رشد اقتصادی، ایجاد مشاغل جدید است. اما نگاهی به مشاغل ایجادشده در سالهای اخیر نشان میدهد که کیفیت آنها پایین است و کمک چندانی به فقرزدایی نمیکند. به عبارت دیگر بسیاری از افرادی که در حال حاضر فقیر محسوب میشوند، شاغل هستند. بااینحال تعیین حداقل حقوق وزارت کار موجب شده است که در بسیاری از مشاغل رسمی که ایجاد میشود، به اعطای همان حداقل دستمزد اکتفا کنند. در سالهای گذشته نیز حداقل دستمزد توانایی تامین مخارج یک خانوار را دست داده است. نکته قابلتوجه این است که افزایش حداقل دستمزد در سالهای گذشته معمولا کمتر از تورم بوده و موجب شده دائما از قدرت اقتصادی حقوقبگیران کاسته شود. به همین دلیل میتوان گفت به دلایلی مانند تحریمهای اقتصادی و تورم مزمن، مشاغل ایجادشده تحت تاثیر رشد اقتصادی غیرنفتی نیز نمیتواند تاثیر چندانی بر فقرزدایی داشته باشد.