شناسه : ۲۸۱۴۱۷۶ - چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۵۴
عزاداری برای امام حسین علیه السلام ؛ به شکل کنونی از کی آغاز شده است ؟ و آیا برای برپایی مجالس روضه و عزا و ... تاکید و سفارشی شده است؟
۱- عزاداری به شکل کنونی وسنتی که رایج است ازقرون متمادی به دستور ائمه وسیره عملی ایشان آغاز شده است و به سال ۶۱ هجری بعد از شهادت امام حسین علیه السلام برمی گردد
1- عزاداری به شکل کنونی وسنتی که رایج است ازقرون متمادی به دستور ائمه وسیره عملی ایشان آغاز شده است و به سال 61 هجری بعد از شهادت امام حسین علیه السلام برمی گردد.
2- با توجه به عظمت این قیام الهی و نقش مراسم عزاداری در بازسازی آن، بدخواهان تلاش میکنند با ایجاد بدعتها و القای شبهات از قداست و اسوه بودن آنبکاهند. چرا باید برای حادثهای که قرنها از وقوع آن گذشته، عزاداری کنیم؛ سیاه پوشکردن کوچه وبازار و محافل و بر سر و سینه زدن تاکی؟تکرار این گونه مراسم چه نفعی بهحال اجتماع دارد؟آیا نمیشود یاد حادثه عاشورا را با شیوههای نو همانند برگزاری همایشو کنفرانس مطبوعاتی و... گرامی داشت؟ اصولا فلسفة عزاداری سیدالشهدا چیست؟ این پرسشها ممکن است در نزد بیشتر کسانی که با حقیقت عزاداری آشنا نیستند مطرحباشد.هر چند عاشورا خورشیدی است که در آفاق ارزشهای انسانی تابیده؛ هنوز قیامامام حسین و عزاداری آنچنان که باید شناخته نیست. مهمترین رسالت خواص تبیینحقیقت عاشورا و فلسفه عزاداری آن است.امام صادق(ع) فرمود: «در هر برههای از زمانانسانهای عادل بار مسئولیت این دین را بر دوش میکشند، تأویل اهل باطل و تحریفافراطگرایان نادان رااز آن دفع میکنند» عبادت در مکتب عاشورا سر لوحة آموزههای دینی و معنویت روح جامعه اسلامیاست.عزت مسلمانان در گرو ایمان و معنویت آنان است. امام حسین(ع) در کربلا آمد تااعلام کند، مهمترین خطری که جامعه اسلامی را تهدید میکند کم رنگ شدن ایمان ومعنویت و جابهجایی ارزشهاست. عاشورا پیامد «قداست زدایی» و «حریم شکنی»است. مسلمانان میدانند یزیدیان امام حسین را خارجی خواندند تا یزید را اماممسلمانان معرفی کنند. احکام خدا را منزوی کردند تا اهداف شوم خود را پیاده کنند. اینهمان شبیخون فرهنگی است که به صورت جریان مستمر در فعالیت بوده و هست. امروزنیز ادعا دارند تقدس خلاف علم و عقل است، عقل و علم را آن میدانند که خودشان دارندتا عبادت و معنویت را به قربانگاه ببرند. عزاداری را زیر سؤال میبرند تا پرتو عظمت قیامحسینی را از مسلمانان بگیرند، غافل از آن که عاشورا تجلی عبادت ، توحید ، معنویت ،عزت ، عدالت ، ایثار و تبلور ایمان و ارزشهاست. عزاداری بزرگداشت عاشوراست.
در فرهنگ شیعه برپایی مراسم سوگواری پیشوایان دین و به ویژه امام حسین ویارانش عبادت است.نماز گلواژه شب عاشورا و سبب افزایش ایمان و معنویت آثار فردایآن است. عزاداری باعث شکوفایی معنویت است،چرا که عزادار امام حسین همنشین باحضرت است. عزاداری راه کربلاست، کربلا کعبة عاشقان و شیفتگاناست.عزادار باشرکت در این مراسم با امامت اتصال پیدا میکند، این پیوند انسانها را حسینی میکند،کسی که با او بیعت کند از صف یزیدیان جدا میشود، این کار خود عبادت است، چنان کهنماز ارتباط با خدا و بریدن از غیر خداست.
امام صادق(ع) فرمود:نفس المهموم لحزننا اهل البیت تسبیح... یجب أن تکتبهذا الحدیث بماءِ الذهب؛ «سوگواران بر مظلومیت ما خاندان نفس کشیدنشان عبادتاست... شایسته است این حدیث با آب طلا نوشته شود.» اشکی که برای امام حسینمیریزیم اگر در جهت هماهنگی روح ما باشد، پرواز کوچکی است که روح ما با روححسینی میکند.اگر ذرّهای از همت و غیرت ، حرّیت و ایمان ، تقوا و عبادت حسینی درانسان بتابد و اشکی از دیدگانش جاری شود، آن اشک بی نهایت ارزش دارد. اشکی کهبرای عظمت حسین باشد، اشکی که نشانهای از هماهنگی با اهداف امام حسین باشدعامل نجات است و در مواقف حساس چون هنگامه مرگ و فشار قبر ، برزخ و قیامت و درموقع حسابرسی دست انسان را میگیرد. عاشورا دست نوازش حق است بر جویندگانآن؛ عزاداری واسطة فیض الهی و عامل کمال انسانی است. عزاداری تبلور عاشورا و یادآورخاطرههای ماندگار کربلاست، خاطرههایی که در اعماق قلب خونسردترین افراد جوش وخروش ایجاد میکند، و احساسات را تحریک میسازد. عزاداری یاد خداست، بزرگداشتعاشورا انسان را به سوی خدا پرواز میدهد. از منظر قرآن کریم، مراسم سوگواری از شعائرالهی است،تعظیم آن نشانه تقواست. (و من یعظّم شعائر الله فأنّها من تقوی القلوب) وهرکس شعائر الهی را بزرگ دارد این کار نشانه تقوای دلهاست. شرط ورود در صفعزاداران حسینی آمادگی قلبی است، دلی که تقوا دارد در این مصیبت عزادار میشود، ازطرف دیگر عزاداری باعث افزایش تقواست، چرا که برپایی این مراسم، نشانة ایمان وعمل صالح است. (کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند، خداوندمهربان آنان را محبوب قرار میدهد.جامعهای که عاشورا دارد عزت دارد، چرا که ایمان و معنویت دارد.در چنینجامعهای دشمنان نمیتوانند توطئه کنند. شیاطین میتوانند انسانها را گمراه کنند، امامخلصان را هرگز. میتوان گفت عزاداری واقعی بیمة ایمان و معنویت است.عزاداری وسوگواری بر کسان از دست رفته امری طبیعی است. انسان با عاطفهزنده است، گاه احساسات جریحه دار میشود و دل میسوزد، آثار آن به صورت اشک تبلورمییابد. پیشوایان دین نیز در مصائب عزیزانشان سوگوار شدند، مراسم عزاداری به پاکردند. در فرهنگ ما عزاداری انبیا و اولیای الهی پسندیده است چنان که عزاداری درمصیبت عزیز از دست رفته بشرطی مشکل ندارد که مخالف دستورات شریعت نباشد.
رفتار و کردارپیامبر اسلام در همه زمینهها الگوی ماست. حضرت درشهادت حمزة سیدالشهدا با تعبیر تحریکآمیزی میفرماید: «لکن حمزة لا بواکی له؛اما حمزه گریه کنندهای ندارد». مسلمانان با شنیدن این سخن برای حمزه مراسمعزاداری به پاکردند. ایشان در شهادت جعفر بن ابیطالب فرمود:«علی مثله فلتبکالبواکی» «گریه کنندگان باید برای امثال جعفر گریه کنند». در سوگ خدیجهامالمؤمنین و ابوطالب عموی گرامیاش یک سال را در غم و اندوه گذراند (عام الحزن).گریههای حضرت فاطمه در بیت الاحزان یادگار تاریخ اسلام است. امام علی(ع)درباره شهادت مالک اشتر همان تعبیری را به کار برد که پیامبر اسلام درباره جعفر فرمود.ایشان پس از توصیف آن فرمانده دلاور اسلام میفرماید: «علی مثل مالک فلتبکالبواکی؛ گریه کنندگان باید بر امثال مالک گریه کنند».
حادثة عاشورا یک اتفاق عادی و زودگذر نبوده، بلکه طراحی الهی است. حادثهاینیست که فقط ما بر آن گریه و عزاداری کنیم، زمین و آسمان و رسولالله و بسیاری ازانبیای الهی پیش از وقوع حادثه عزادار شدند و گریستند. به دور از انصاف است درحادثهای که انبیا و اولیای الهی گریه کردند و اشک ریختند عدهای در سوگواری برآن امامهمام دچار شک و تردید شوند.
پیشوایان دین از زمان پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار: توصیه کردهاند کهمصیبت امام حسین(ع) باید زنده بماند و همه ساله تجدید گردد. چرا ائمة دین به اینحادثه اهتمام داشتند، چرا برپایی مراسم عزاداری امام حسین را این همه مورد تأکید قراردادهاند.
فلسفه این مسئله کاملاً روشن است. هدف این بود که مکتب عاشورا زنده بماند.زنده ماندن عاشورا تجلی حیات مجدد اسلام است. خدا میداند اگر نبود این گریهها وعزاداریها چه مصیبتهایی بر اسلام وارد میآورند.امویان پس از شهادت امامحسین(ع) تلاش کردند تا خودشان را بر حق، امام حسین و یارانش را مهاجم و طغیانگرمعرفی کنند، حتی احادیثی جعل کردند مبنی بر این که عاشورا روز عید و برکت است وتوسط علمای درباری فتوای جشن و شادمانی صادر کردند. طبیعی است وقتی روز عاشورااز زبان شخص رسولالله(ص) به عنوان روز عید معرفی شود، با گذشت یکی دو نسل،مسلمانان بر اثر غفلت و تقلید از گذشتگان، این روز را جشن میگیرند و آن را از اعیاددینی به حساب میآورند.کمترین اثر این تلاشها آن بود که مردم باور کنند امامحسین(ع) از دین بیگانه بوده است. امام حسین(ع) با آیندهنگری، پدید آمدن چنینفضای آلوده و مسموم را به خوبی پیشبینی کرده بود؛ لذا در وصیتنامة سیاسی ـ الهیاشپس از بیان عقیده خویش دربارة توحید و نبوت و معاد بر این مسئله تاکید میکند:
«و أنی لم اخرج اشراً و لابطرا و لا مفسدا و لا ظالماً انّما خرجت لطلب الاصلاحفی امة جدّی (ص) ارید أن آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدّی و ابیعلی بن ابی طالب؛ من نه از روی خودخواهی یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد وستمگری از مدینه خارج میگردم، بلکه هدف من امر به معروف و نهی از منکر است وخواستهام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و زنده کردن سنت پیامبر(ص) و راه و رسمپدرم علی بن ابیطالب است.
پیشوایان دین بعد از شهادت امام حسین(ع) فعالیت وسیعی به راه انداختند وحکیمانهترین چاره اندیشیها را به کار بستند تا توطئه خطرناک دشمن را خنثی کنند.این رسالت با سنت روضه خوانی عزاداری و زیارت کربلا دنبال شد. وصیت امام محمدباقر(ع) به اقامة عزاداری در منی'' در ایام حج و سفارش امامان دین به رفتن زیارت امامحسین(ع) و از نظر پاداش آن را با حج برابر دانستن یا برتر فرض کردن آن بر حج، پالایش روح و تزکیه نفس گریه بر امام حسین علیه السلام و حزن و اندوه، بر مصائب آن حضرت موجب تحول درونى گشته و به دنبال آن عامل رشد روحانى انسان مىگردد و پس از آن مقدمات تقوا و نزدیکى آدمى را به خدا فراهم مىسازد.
مسأله گریه بر حضرت سیدالشهدا (ع) از افضل قربات است و فلسفههای سازنده و تربیتی متعددی دارد، از جمله:
1- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی،
2- الهام بخشیدن روح انقلابی و ستم ستیزی،
3- پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگوهای راستین،
4 - اقامه مجالس دینی در سطح وسیع و آشنا شدن تودههای مردم با معارف دینی، 5- پالایش روح و تزکیه نفس،
6- اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم. مسلما هر مسلمان پاک طینتی با یادآوردن مصائب ابا عبداللَّه (ع) و عظمتی که آن حضرت به وجود آورد، اشک سوز و شوق میریزد. البته قابل توجه است که هدف نهضت عاشورا گریاندن مردم نبوده است، بلکه اهداف متعالی اسلام در این قیام منظور بوده است. ترغیب مردم به گریه بر امام حسین(ع) به جهت ایجاد ارتباط عاطفی با این موضوع و به دنبال آن، حرکت برای دریافت فلسفه قیام است. در حقیقت گریه مقدمهای برای شناختن و حرکت کردن است. سرّ بقای حادثه عاشورا ارتباط عاطفی آن با مردم است. البته کارهایی که برخی انجام میدهند و با معیارهای شرعی و عقلی ناسازگار است مردود است. از همین رو علما و دانشمندان همواره واعظان و مداحان را به حفظ معیارها دعوت کردهاند و آنها را از دست یازیدن به کارهای ناروا، مانند: دروغ، و سخن بی تحقیق گفتن و... برحذر داشته اند.
دد.