اصفهان تا سال 1409 بیابان میشود. این خبر شوک بزرگی برای ایرانیان بود. خیلیها میپرسیدند آیا واقعا اصفهان که برای ما نصف جهان است تا 6 سال دیگر ممکن است تبدیل به بیغوله شود؟ شهری که با زایندهرودش شهره است و از قدیمالایام تعداد بالای پلهایش نشان از آب فراوانش دارد. این شهر با همه این سرشاری آبهایش ممکن است خالی از سکنه شود، کشاورزیاش از بین برود و پر از خار و خاشاک شود.
به گزارش دنیای اقتصاد، رضا اسلامی، کارشناس فرونشست زمین، از دلایل خود برای این ادعا میگوید و از مسوولان میخواهد، جلوی این فاجعه را بگیرند: «نفسهای اصفهان به شماره افتاده است. فرصت چندانی نداریم تا همچنان بخواهیم بر الگوهای مصرف غلط اصرار بورزیم. باید تصمیم بگیریم که بین اصفهان و کشاورزی یکی را انتخاب کنیم. باید اعلام کنیم که بین توسعه صنعت و اصفهان کدام مهمتر است؟»
آیا واقعا اصفهان در سالهای پیشرو بیابانی خالی از سکنه میشود؟
آنچه باعث خواهد شد در آیندهای نه چندان دور اصفهان خالی از سکنه و به بیابان تبدیل شود، مخاطره فرونشست زمین است. دشت اصفهان با مساحتی نزدیک به 3600 کیلومتر مربع آبخوانی در حدود 1600 کیلومتر مربع دارد که جنس آبرفت آن به صورت لایه ساندویچی است یعنی چند متر اول آبرفت دانهریز است و بعد ضخامتی در حدود 20 تا 30 متر شن شسته شده رودخانهای قرار دارد که به شکل گووهای (یکی از ماشینهای ساده و ابزار مکانیکی مثلثی شکل است که برای جدا نگهداشتن دو بدنه یا ایجاد شکاف در اجسام و کنترل بهتر بهکار میرود.) ضخامت آن از سمت جنوب یعنی پل خواجو (نزدیک به 30 متر) تا نزدیکی ورزشگاه نقش جهان (که یک متر) است متغیر میشود.
در بعضی از نقاط شمال شهر مثل خیابان امام خمینی ما اصلا این لایه را نداریم. بعد از این لایه رس دانهریز جور شده است که بیشترین ضخامت آن نزدیک به 300 متر در منطقه حبیبآباد قرار دارد. این آبرفت مخزن اصلی نگهداری منابع آب شیرین دشت است. طبق محاسبات دکتر نادی تا دهه 60 نزدیک به 4 میلیارد متر مکعب آب مصرف شده، اما ما از دهه 60 تا اواخر دهه 90 نزدیک به 3 میلیارد متر مکعب آب مصرف کردهایم.
از سال 1346 اصفهان در برداشت آب دشت ممنوعه شد؟ چرا این اتفاق آبخوان را حفظ نکرد؟
اگر این آبخوان را به یک منبع آب تشبیه کنیم، یک شیر تغذیهکننده داشته که اصلیترین آن رودخانه زایندهرود بوده است. دیگری هم نزولات آسمانی بوده و شیر تخلیه آن هم پمپهای آب بودند. هر چند این دشت از سال 1346 دشت ممنوعه اعلام شده یعنی اینکه حفر هر گونه چاه جدیدی در این دشت یا دادن مجوز افزایش برداشت جدید ممنوع بوده است، اما قطع جریان دائمی زایندهرود و افزایش تعداد چاههای بهرهبرداری چه برای مصرف شرب و چه برای کشاورزی و چه برای فضای سبز شهری، دو عامل تخریب بودهاند. عواملی که باعث تراز منفی در این آبخوان است. ترازی منفیتر از همیشه.
پس تراز پایین آب باعث فرونشست شده است؟
در اصطلاح علمی به حرکات رو به پایین سطح زمین که میتواند کمی با جابهجایی افقی همراه باشد در مقیاس بزرگ (ناحیهای) «فرونشست زمین» و در مقیاس کوچکتر فروریزش یا فروچاله (منطقهای) گفته میشود. عوامل بسیاری، چون حفاریهای تونل در معادن و معابر شهری جهت مترو، حفاری در مناطق نفتی، برداشتهای بیش از حد از آبخوانها، باعث آن خواهند شد. در ایران آنچه در بیش از 400 دشت اتفاق افتاده برداشتهای بیش از حد از منابع آبی آبخوانهاست که باعث فرونشست زمین میشود.
مکانیسم فرونشست زمین بدین صورت است که وقتی بهوسیله پمپاژ آب را از آبرفت (دانهریز) آبخوان برداشت میکنیم، فضایی که قبلا توسط قطرات آب اشغال شده بود توسط هوا پر میشود. این فضا بهواسطه وزن طبقات بالایی متراکم شده و در صورتی که ذرات تشکیلدهنده آبرفت ما یکدست باشند، یعنی رس دانهریز باشند تحکمپذیری خیلی سریعتر صورت میپذیرد که اثرات این تحکم به صورت ترکهای فرونشستی در دشتها یا ترکهای سازههای بنا شده روی این دشت یا آسیب رساندن به خطوط انتقال آب وگاز که به صورت زیرزمینی است، ظاهر میشود. تقریبا به ازای هر یک متر آبرفت دانهریز 20 میلیمتر تحکمپذیری اتفاق میافتد.
آبخوانها پس از مرگ زنده خواهند شد؟
به یاد داشته باشیم که وقتی آبرفت متراکم شود، دیگر نمیشود این فضا را به حالت قبل برگرداند. برای همین میگوییم مرگ آبخوان اتفاق خواهد افتاد. حال با توجه به تغییرات اقلیمی که به دلیل گرمایش زمین و افزایش گازهای گلخانهای در حال تشدید است در صورتی که فقط یک روز ذخیره سد برای مصرف شرب کافی نباشد؛ شهر دو و نیم میلیون نفری اصفهان نیاز به 57 هزار تانکر آب 20 هزار لیتری دارد. سال گذشته که سد هگمتانه خشک شد مجبور شدند برای مدتی آب شرب مردم را با تانکر و آب معدنی تامین کنند. حالا تصور کنید اصفهان آب شرب نداشته باشد. چگونه تامین خواهد شد؟ از یزد و چهارمحال و قم که خودشان مشکلات زیادی دارند؟
براساس همین محاسبات دکتر نادی در اوایل سال 1400 نشان میدهد، موجودی ما نزدیک به 8.3 میلیارد متر مکعب بود که اگر ما همچنان بر سیاست برداشتهای بدون حساب و کتاب اصرار بورزیم و این برداشت 315 میلیون متر مکعبی باشد؛ سال 1415 آبی نخواهیم داشت. اگر روایت برداشت 515 میلیون متر مکعب درست باشد سال 1409 باید برای مرگ آبخوان فاتحه بخوانیم.
مشکل آبخوان فقط نبود آب شرب است؟ شهرهایی وجود دارند که شهروندانشان با آب شرب بستهبندی زندگی میکنند.
فقط مساله تامین آب شرب نیست، به مرور بیآبی باعث میشود، زمینهای کشاورزی بیحاصل و لمیزرع شوند و گرد و خاک از آنها بلند شود و اصفهان را کانون گرد و غبار کند. همین در نهایت باعث میشود، کمکم اصفهان خالی از سکنه شود و همزمان از چند جهت در محاصره مخاطرات قرار بگیرد؛ بیآبی، افزایش فروریزشها، بارشهای سیلآسا که به دلیل نبود نفوذ آب به داخل خاک ویرانگر خواهند بود، افزایش گرد و غبار که به دلیل خشکشدن تالاب گاوخونی و زمینهای کشاورزی هوا را آلوده میکنند.
با اتکا بر همین دلایل است که میگوییم اصفهان به بیابان تبدیل خواهد شد. چراکه فقط مساله فرونشست نیست، بعد از دهه 30 که آبخوان به حالت مرده درآمد و تحکیم اتفاق افتاد، اصفهان امن خواهد شد و دیگر فرونشست زمین و آسیب به ساختمانها اتفاق نخواهد افتاد؛ چون دیگر فضای بین ذرات محکم شده است. ولی مشکل این میشود که دیگر فضایی برای ذخیره آب نخواهیم داشت. بارانها میآیند و آبها در سطح جاری میشود و جایی ندارد که نفوذ کند. در آن موقع زایندهرود زایش خود را از دست خواهد داد و فرقی با خیابانهای شهر نخواهد داشت.
برخی از مطالعات انجام شده نشان از کاهش فرونشست زمین در اصفهان دارد، آیا این از تیرگی سرنوشتی که شما برای این شهر ترسیم میکنید؛ نمیکاهد؟ خیلیها بر این باورند که تعدادی از این آمارها اغراق شده است.
چند عامل همچون وسعت شهر، جمعیت 2.5 میلیون نفری اصفهان، اهمیت بازرگانی و زیرساختهای حملونقل باعث شد مطالعات فرونشست در این منطقه اهمیت پیدا کند و بسیار دقیق انجام شود. این مطالعات هم به وسیله تصاویر رادار و هم با استفاده از جیپیاسهای دو فرکانس، در سال 98 با استفاده از تصاویر رادار نرخ 185 میلیمتر انجام شد و نتیجه را اعلام کردیم و سال 1400 با 24 دستگاه جیپیاس دو فرکانس به مدت یکسال، شمال اصفهان را پایش کردیم و به بیشینه 156 میلیمتر که از نتیجه رکورد بیش از 2 میلیون داده به دست آمد. یعنی نرخ فرونشست در عرض سه سال 3 سانتیمتر کاهش یافت و باید دقت کرد که این خبر خوشحالی ندارد چراکه ما دست به احیای آبخوان نزدیم و این به معنای نزدیکشدن به مرگ آبخوان است.
فرونشست زمین مشکل بسیاری از شهرها در دنیاست، آنها چه چارهای اندیشیدهاند؟
در نرمهای جهانی وقتی نرخ فرونشست از 4 میلیمتر بالاتر رود، نام آن را «بحران» میگذارند. اصفهان 45 برابر میزان این نرخ بحران دارد. یعنی 185 میلیمتر. به ازای هر یک متر ضخامت آبرفت دانهریز 2 سانت متراکم میشود و تحکیم پیدا میکند. ضخامت آبرفت در مناطق مختلف مثلا میدان نقش جهان نشست تجمعی به میزان 540 میلیمتر خواهد داشت. فرودگاه 900 میلیمتر و حبیبآباد 1800 میلیمتر نشست خواهند کرد و این نشستها در طول چند سال اتفاق خواهد افتاد. در بسیاری از کشورها وقتی فرونشست اتفاق میافتد دولتها آن را بحران میدانند و مستقیما مداخله میکنند.
مثلا در ایتالیا وقتی نشست به 300 میلیمتر رسید، نخستوزیر، مدیر مرکز کنترل بحران فرونشست زمین شد. همین اتفاق در ژاپن هم افتاد. 11 مورد در یک هفته در خیابان تالار فرونشست داشتیم. در خیابان کوجان سومین فرونشست بزرگ که در یک ماه دارد اتفاق میافتد. در خیابان امام خمینی و خانه اصفهان فرونشست داشتیم. این تنها مواردی است که گزارش میشود. ما بعد از هر بارندگی شاهد فرونشست در اصفهان هستیم.
با همه مواردی که مطرح شد، راهکار عاجل را چه میبینید؟
راهکار جلوگیری از فرونشست بسیار ساده است. اگر دست شما بین در گیر کند نخستین کارتان این است که دستتان را از بین در درآورید. کافیاست فقط از آبخوان آب برداشت نشود و آبخوان نیز تغذیه شود. یعنی چاههایی که از این دشت تغذیه میکنند؛ پلمب شوند و زایندهرود به عنوان اصلیترین منبع تغذیهکننده آبخوان جاری شود. هرچند زایندهرود در حال حاضر اگر جاری هم بشود نمیتواند آن مقدار لازم برای تغذیه آبرفتهای متراکم شده را تغذیه کند. زایندهرود تنها میتواند لایه شنی رودخانه یا همان لایه میانی را که ضخامت آن در سی وسه پل نزدیک به 30 متر است و در زیر ورزشگاه نقش جهان به یک متر کاهش مییابد را تغذیه کند و البته به هیچوجه از آن آب برداشت نشود. اگر این شود تازه 27 سال طول میکشد تا این لایه شنی آبگیری و تغذیه شود. این لایه شنی یک مخزن موقت و کمکی برای ما خواهد بود.
در بهار امسال تاکنون بارندگیهای خوبی رخ داده، آیا اینبارشها کمکی به کاهش سرعت مرگ آبخوان نمیکند؟
ما هنوز نتوانستهایم در بحث آبخوانداری شهری اقدامی شایسته انجام دهیم. در روزهای گذشته، بارشهای بسیار خوبی انجام شد که بسیاری از خیابانهای شهر به دلیل انباشت آب قابل تردد نبود. اگر ما برای کنترل این آبها کاری کرده بودیم و آنها را به نوعی به داخل مخازن از قبل تدارک دیده شده هدایت میکردیم؛ با استفاده از این آبها میتوانستیم بخشی از آب فضای سبز شهر را تامین کنیم.
ما برای نجات شهر اصفهان باید در ابتدا از خودمان شروع کنیم. باید این جراحی بزرگ را انجام دهیم که همراه با درد و خونریزی است، اما باید تا دیر نشده اقدام کنیم. اگر بخواهیم شهرمان را حفظ کنیم باید فداکاری کنیم؛ باید بین کشاورزی و بناهای تاریخی یکی را فدا کنیم؛ باید بین توسعه دامداری و صنایع آببر و حیات 2.5 میلیون نفر یکی را انتخاب کنیم. ما نباید از واقعیت فرار کنیم؛ چرا که هنوز فرصت داریم که جلوی این فاجعه را بگیریم.