ماهان شبکه ایرانیان

۴۵ ساله شدن روزنامهٔ جمهوری اسلامی؛‌ آیینهٔ‌ تاریخ جمهوری اسلامی و پدیده‌ای منحصر به فرد

خصوصی نیست چون با حمایت‌های حکومتی پاگرفته و ارگان حزبی بوده که پایه‌گذاران و عضو ارشد آن در مقطعی رییسان سه قوه و نخست‌وزیر بودند ( آیت‌الله خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و میر حسین موسوی)

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اهمیت 45 ساله شدن روزنامۀ جمهوری اسلامی به خاطر این نیست که به لحاظ تخصصی و ژورنالیستی برای این نویسنده و دیگر روزنامه‌نگاران جذابیت ویژه داشته باشد چرا که اگر بر سبک و تیتر و گرافیک و سبک باشد قابل قیاس با چشم‌نوازی و مدرنی دیگران نیست و چه بسا بوی کهنگی هم بدهد و تا مدت‌ها حرفه‌ای‌ها هم تنها به ستون «جهت اطلاع»‌ آن بسنده می‌کردند.

   اهمیت آن را به دو دلیل خاص باید دانست و جدای این دو می‌توان به چند خصیصه اشاره کرد که آن را به تافته‌ای جدا بافته تبدیل کرده است.

  آن دو دلیل هم اینهاست: یکی این که نه مثل کیهان و اطلاعات است که پیش از انقلاب 57 خصوصی بودند اما هم‌سو با دربار و بعد از انقلاب در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفتند و از سال 1359 به بعد سرپرستان آنها با حکم رهبری منصوب می‌شوند و اصلا این قیاس مع الفارق است چون متولد بعد از انقلاب است و اگر مقایسه صورت می پذیرد به خاطر انتساب آنهاست.

اولین شماره روزنامهٔ "جمهوری اسلامی" 

اولین شماره روزنامهٔ

  نه مانند همشهری و ایران است که مواضع آنها با تغییر شهردار و دولت تغییر می‌کند و اگر این دو روزنامه را آرشیو کنید از شدت چرخش به تبع مدیران بیرون روزنامه سرگیجه می‌گیرید! کما این که روزنامه‌ای که با تیتر  «هاشمی سپاس، خاتمی سلام» به استقبال از روی کار آمدن سید محمد خاتمی در سال 76 رفته بود 8 سال بعد تریبون مخالفان و منتقدان او شد و روزنامه‌ای که روحانی و برجام وظریف را ستایش می‌کرد در سه سال اخیر به این بالیده که دولت مرحوم رییسی اقتصاد را به برجام گره نزده و اگر شورای نگهبان اجازه دهد و انتخابات رقابتی برگزار شود و حاصل آن انتخاب چهره‌ای متفاوت باشد روزنامهٔ دولت آن‌گاه چه بسا به عکس وضع فعلی بدل شود!

   ج.ا در عین حال روزنامه‌ای مستقل مانند هم‌میهن و شرق و اعتماد و هفت صبح و دنیای اقتصاد هم نیست. حکومتی هست و نیست، دولتی هست و نیست، خصوصی هست و نیست و اینها همه ویژگی‌های آن است.

  وجه مهم‌تر اما این است که با تاریخ جمهوری اسلامی ایران گره خورده و با نام‌های نقش آفرین آن. ارگان حزبی بوده که دبیر‌کل آن آیت‌الله بهشتی بوده است و مدیر مسوول آن تا مدت‌ها آیت‌الله خامنه‌ای و سردبیر هم تا قبل از مسوولیت دولت: میر حسین موسوی.

  از شماره یک تا کنون در ستایش مرحوم هاشمی رفسنجانی نوشته هر چند سردبیر سابق آن منتقد سیاست های تعدیل دوران سازندگی بود اما مهر خود با او را نه در سال های بعد از سازندگی گسستند و نه پس از اتفاقات 88.

  روزنامه ای که در واقع در رقابت با روزنامه انقلاب اسلامی شکل گرفت که ابوالحسن بنی‌صدر پایه گذاشت و از نظر مخاطب گوی سبقت را از جمهوری اسلامی ربود و با 500 هزار نسخه رکورددار تیراژ در خرداد 60 شد که بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا برکنار شد. (هر چند بعدتر رکورد تیراژ در اختیار روزنامه صبح امروز بعد از ترور سعید حجاریان قرار گرفت با یک میلیون نسخه در چند چاپ).

  از شگفتی‌ها این که جلال‌الدین فارسی و میر حسین موسوی در حزب جمهوری اسلامی دو قطب مخالف هم بودند ولی ارگان حزب به تبع حزب از کاندیداتوری فارسی برای اولین انتخابات ریاست جمهوری حمایت می کرد. 

  بعد از افشای افعان تبار‌بودن جلال‌الدین فارسی و حذف او حزب نامزد دیگری معرفی نکرد و ترجیح دادند به فکر تسخیر مجلس اول و به تبع آن دولت و نخست وزیری باشند چون رییس جمهوری اخیتار زیادی نداشت.

   روزنامه حزب اما زیر پوستی از حسن حبیبی حمایت می‌کرد و یک روز حمایت دکتر سروش از حبیبی را با تیتر درشت در صفحه اول می‌نشاند و روز دیگر پشتیبانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از او را و این در حالی بود که جامعه روحانیت مبارز تهران حاضر به حمایت از حبیبی نشد و عملا از ابوالحسن بنی‌صدر حمایت می‌کرد و به همین خاطر روزنامه حزب از جامعه روحانیت فاصله گرفت ولی چند سال بعد که مجمع روحانیون از جامعه روحانیت منشعب شد جمهوری اسلامی  ارگان آنان نشد چون آیت‌الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی عضو جامعه روحانیت باقی ماندند و به مجمع نپیوسته بودند.

 

 

مسیح مهاجری مدیرمسوول روزنامه روزنامهٔ "جمهوری اسلامی "

مسیح مهاجری مدیرمسوول روزنامه روزنامهٔ

  پیروزی ابوالحسن بنی‌صدر با نزدیک به 11 میلیون رأی و شکست سنگین حسن حبیبی که موفق به جلب یک میلیون رای و جایگاه دوم هم نشد چون سید احمد مدنی با بیش از دو میلیون و در حالی که مدعی تقلب بود دوم شده بود  وزن روزنامه انقلاب اسلامی را بیشتر نشان داد ولی انقلاب اسلامی تریبون شخص بنی‌صدر و چند نفر از همراهان معدود او در دفتر همکاری‌های مردمی با رییس جمهوری بود در حالی که «جمهوری اسلامی» به شبکه وسیعی از روحانیت و نهادهای انقلابی متکی و پشت گرم بود.

  با این که روزنامهٔ جمهوری اسلامی مایل نبود بنی‌صدر پیروز شود اما ناخواسته به پیروزی او یاری رساند. چگونه؟ این که زمینه حذف و کاهش آرای دو رقیب اصلی او را فراهم ساخت. مسعود رجوی به خاطر تحریم قانون اساسی حذف شد چون رییس جمهوری باید مجری قانون اساسی باشد و علیه مدنی هم شب انتخابات دست به افشاگری زدند و از آرای او کاستند. قبل‌تر دو رقیب بنی‌صدر به خاطر مخالفت امام با کاندیداتوری روحانیون حذف شده بودند ( بهشتی و خلخالی) و حالا نوبت دو رقیب دیگر بود (‌رجوی و مدنی)‌ و مسیر برای بنی‌صدر هموار شد. 

  روزنامه ج.ا علاقه ویژه‌ای به افشاگری داشت تا جایی که یک بار یک صفحه کامل علیه آیت‌الله قدوسی مطلب نوشت. این که روزنامه‌ای درباره دادستان مطلب بنویسد و مشکلی برای آن پیش نیاید از عجایب بود ولی اتفاق افتاد. 

  طبیعی بود که ارگان حزب جمهوری اسلامی و مطیع و مرید آیت‌الله خمینی به حزب جمهوری خلق مسلمان و مریدان آیت‌الله شریعتمداری علاقه نداشته باشد و سه سال بعد از سردمداران تبلیغ حذف او و به تعبیر آن زمان «سقوط شریعتمداری» بود اما یک بار در همان شماره‌های اولیه تصویر بزرگی از آیت الله شریعتمداری در صفحه نخست آن منتشر شد.

  با انحلال حزب در سال 66 قاعدتا انتشار روزنامه ارگان باید متوقف می شد اما عبارت ارگان حزب را برداشتند و ادامه دادند و تنها نشان باقی مانده از دوران حزب لکه خون در لوگوست که از بعد از واقعه 7 تیر 1360 اضافه شد و یک بار در نمایشگاه مطبوعات به متصدی غرفه گفتم تصویر شماره یک شما واقعی نیست و وقتی پرسید چرا پاسخ دادم: لکه خون دو سال و یک ماه بعد اضافه شد!

   همچنین هیچ روزنامه دیگری طی 43 سال که از 7 تیر 1360 می گذارد یاد آیت‌الله بهشتی را گرامی نداشته است.


  مشکل اصلی روزنامه ج.ا اما از سال 84 و بعد از 88 شروع شد. از 84 چون منتقد هاشمی رفسنجانی رییس جمهور شد و به روزنامه منتقد دولت تبدیل شد در حالی که نام آن جمهوری اسلامی است و هنوز خیلی ها آن را با روزنامهٔ‌رسمی جمهوری اسلامی ایران اشتباه می‌گیرند.

   البته در دوران اصلاحات هم منتقد دولت خاتمی در فرهنگ و سیاست خارجی بود و در آن زمان با کیهان تفاوتی نداشت اما آن دولت مساوی با نظام تلقی نمی‌شد در حالی که دولت احمدی‌نژاد دست کم از 84 تا 87 که مجلس تغییر کرد و علی لاریجانی آمد و از 88 تا 90 و قبل از شورش رییس آن نزدیک به نظام بود ولی جمهوری اسلامی منتقد جدی دولت نزدیک به نظام و دولت جمهوری اسلامی بود.

 بی سبب نبود که خطبه‌های حجت‌الاسلام محسن دعاگو امام جمعه لواسانات را پوشش می‌دادند چون عین خودشان با سابقه مخالفت با اصلاح طلبی منتقد جدی احمدی‌نژاد و مدافع هاشمی هم بود.

  نکته جالب این که با همه ارادت مسیح مهاجری مدیر روزنامه جمهوری اسلامی به هاشمی هیچ‌گاه به کارگزاران نزدیک نشد و شخص او را ترویج می‌کرد.

با این مواضع بسیار دوست داشتم بدانم مسیح مهاجری در دوم خرداد 1376 به که رأی داده است. چون خاتمی را به خاطر سیاست های باز و دموکراتیک فرهنگی قبول نداشت و به همه دنیا از جمله فرهنگ از چشمیِ ایدیولوژی می نگرند و خاتمی هوادار گشایش درها و کاهش دیوارها بود.

  ناطق نوری هم عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز بود و اگرچه در مصاحبه با روزنامه ایران گفته بود در سال 58 در مقابل کانون توحید ساعتی در صف ایستاد تا عضو حزب جمهوری اسلامی شود اما در حزب واجد جایگاه نشد.

   بنا بر این بعید بود به ناطق رأی دهد. می‌ماند محمدی ری‌شهری ولی مسیح مهاجری به عنوان یک چهره اطلاعاتی و امنیتی شناخته نمی‌شد و در جریان عزل آیت‌الله منتظری هم مثل رسانه‌های رسمی دیگر عمل کرد. از این رو تا مدت ها تصور می‌کردم به سید رضا زواره‌ای رأی داده که وزنی هم نداشت تا این که جایی خواندم در دوم خرداد 1376 جناب حجت الاسلام مسیح مهاجری اصلا رأی نداده یا رأی سفید داده و به هر حال نام هیچ یک از 4 کاندیدا را ننوشته است!

 مخالفت ج.ا با احمدی نژاد از منظر دفاع از روحانیت بود و از این رو وقتی دیگران هم بعد از سال 90 او را متأثر از رحیم مشایی و مخالف روحانیت و انحرافی دانستند به خود بالید ولی در ماجرای مهندس موسوی دچار مشکل شد. اگر با اصول‌گرایان رادیکال هم‌سو  می‌شد علقه عاطفی شدید خود را چه می‌کرد و اگر با او همراه بماند با تقاضای همه پرسی قانون اساسی در حالی که به مثابه متن مقدس به آن پای‌بندند.

  با همه اینها روزنامه ج.ا به لحاظ حرفه‌ای جا مانده از تحولات رسانه برای مخاطب عادی در روزگار تنوع رسانه جذابیت ندارد ولی در صحنه است چون مدیر مسوول آن مواضع بسیار صریحی اتخاذ می‌کند و رودربایستی ندارد و  در این روزنامه محتوا بر فرم چیره است. اگر روزی در مواضع فرهنگی و سیاست خارجی شبیه کیهان حسین شریعتمداری بود اکنون چنین نیست.

  پیوند ج.ا با انقلاب و روحانیت چنان است که انگی به آن نمی نشاند  در حالی که به خاطر رابطه روحانی با هاشمی از روحانی هم حمایت می‌کرد و به یاد داریم در جریان اعتراضات دی 96 که گروهی در مشهد شعار مرگ بر روحانی سر دادند هشدار داد  ذوق نکنید که منظور اینها حسن روحانی باشد دیگرانی همه روحانیون را هدف قرار خواهند داد و دیدیم به سرعت آتشی که راست افراطی علیه روحانی رییس جمهور در مشهد و به بهانه موسسات مالی و اعتباری و در واقع ضایع کردن پیروزی روحانی در بهار همان سال برپاکردند فراتر رفت تا جایی که خود روحانی گفت ترامپ با اتکا به همین اعتراضات جسارت خروج از برجام را پیدا کرد.

روزنامه جمهوری اسلامی هم تمام قد پشت سر روحانی ایستاد. از مواضع دیگر مسیح مهاجری و جمهوری اسلامیِ‌او هشدار درباره پر و بال دادن به جماعت مداح بوده و این که روحانیت را تحت الشعاع قرار دهند.


کمتر روزی است که رسانه ها من جمله همین عصر ایران خبری و جمله ای از روزنامه جمهوری اسلامی نقل نکنند و این یعنی از تصلب اولیه بسیار فاصله گرفته است.
ممکن است برخی 45 ساله شدن روزنامه جمهوری اسلامی را به خاطر حکومتی بودن آن بدانند اما به بیان تخصصی روزنامه جمهوری اسلامی روزنامه جمهوری اسلامی نیست. نه که ضد جمهوری اسلامی باشد که ارگان حاکمیت نیست.

مهم ترین تحول در این روزنامه اما در نگاه فرهنگی است. همین که از برخوردهای پلیسی و طرح های پاسبانی در قضیه حجاب حمایت نمی کند مهم است.

نگاه این روزنامه به امور اجتماعی و دینی را می توان مانند آقای جوادی آملی دانست ولی همچنان حضور آن به لحاظ سیاسی مهم است.

کافی است به یاد آوریم که از روزنامه ای سخن می‌گوییم که وقتی خبر آمد اکبر گنجی به زندان عمومی و کنار معتادان انتقال یافته او را در قالب یک معتاد تصویر کرد و در جملاتی که در کارتون آمده بود به سبک معتادان سخن می گفت اما کسی حیرت نکرد چون معیار برای آنان هاشمی رفسنجانی بود و دوست دوستان او و منتقد مخالفان او بودند و هستند.

خصوصی نیست چون با حمایت‌های حکومتی پاگرفته و ارگان حزبی بوده که پایه گذاران و عضو ارشد آن در مقطعی رییسان سه قوه و نخست وزیر بودند ( آیت‌الله خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و میر حسین موسوی). در عین حال چه بسا ذیل عنوان خصوصی قرار گیرد چون به بودجه دولت متکی نیست و دولتی و عمومی مانند ایران و همشهری نیست. 

   با این اوصاف گزاف نیست اگر گفته شود روزنامه جمهوری اسلامی که 45‌ساله شده به رغم سابقه و انتظار گفتمان رسمی اکنون نه مثل صدا و سیما بوق تبلیغاتی که در اقتصاد و معیشت و نقد کار به دستان ناوارد صدای مردم است پدیده‌ای کاملا منحصر به فرد است.

-----------------------------

توضیح: نخستین شماره روزنامه جمهوری اسلامی چنان که در تصویر نمایه می‌بینید 9 خرداد 1358 منتشر شد و قاعدتا مطلب بالا باید فردا منتشر شود اما چون احتمالا خود این روزنامه به مناسبت 45 مین سال‌روز انتشار مطالبی خواهد داشت این تلقی ایجاد می‌شد که هماهنگی‌هایی صورت پذیرفته در حالی که این رسانه هیچ رابطه‌ای با این روزنامه ندارد و در مقاله هم چند نقد جدی وارد آمده و از منظر علاقه کنج‌کاوی‌های نویسنده درباره تاریخ جمهوری اسلامی نوشته شده  و این واقعیت که نمی‌توان از تاریخ جمهوری اسلامی نوشت و به روزنامه جمهوری اسلامی نپرداخت وگرنه معمولا کاری با رسانه‌های دیگر نداریم جز توصیه به گسترش فرهنگ مکتوب و تبلیغ خواندن.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان