ماهان شبکه ایرانیان

آیت‌الله العظمی جوادی آملی:

ابطال جریان پلورالیسم دینی در سوره‌های انعام و اعراف/ صراط مستقیم یکی است

گروه حوزه‌های علمیه: جریان پلورالیسم دینی هم در سوره انعام آیه ۱۲۶ آمده است و هم در سوره اعراف که ما بیش از یک صراط نداریم؛ در سوره آل عمران هم آمده که تنها دین مرضی خدا اسلام است، بر همین اساس پلورالیسم دینی باطل است و کثرت دینی قابل قبول نیست.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، آیت‌الله‌العظمی عبدالله جوادی آملی، مرجع تقلید شیعیان چهارشنبه، بیست و هفت آذرماه، در تفسیر آیات 5 تا 11 سوره یس در مسجد اعظم قم گفت: خداوند در سوره یاسین بعد از سوگند به قرآن کریم فرمود شما از مرسلین هستید نه تنها از انبیا هستید بلکه از مرسلین هستند و صاحب کتاب هستند و علاوه بر اینها بر صراط مستقیم هستید؛ بر اساس آیات اولیه این سوره همه مرسلین بر یک صراط هستند و دیگر صراط‌های متعدد نخواهیم داشت.



رد جریان پلورالیسم دینی در سوره‌های انعام و اعراف/ صراط مستقیم یکی است



این مرجع تقلید شیعیان عنوان کرد: جریان پلورالیسم دینی و کثرت دینی هم در سوره انعام آیه 126 آمده است و هم در سوره اعراف که ما بیش از یک صراط نداریم. البته راه‌های فرعی که از آنها به شریعت و منهاج عنوان می‌شود وجود دارد و هر دینی فروعات خاص خودش را دارد، همچنان که در آیه 48 سوره مائده می‌فرماید «لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا؛ براى هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنى قرار داده‏ایم » بنابر این هر امت نماز مخصوص، روزه مخصوص، قبله مخصوص و دیگر فروعات خاص خودش را دارد. ولی مجموعا همه ادیان بر یک صراط مستقیم هستند و صراط مستقیم هم یکی است.



صراط و دین جمع ندارد



وی ادامه داد: در سوره هود و مانند آن بیان شده است که خدا بر صراط مستقیم است، بر این اساس تمام کارهای خدا بر صراط مستقیم است و زمانی که پیامبران فرستادگان خدا در میان مردم باشند پس باید آنان که راهیان راه الله هستند؛ نیز در صراط مستقیم باشند. در سوره آل عمران هم آمده که تنها دین مرضی خدا اسلام است، بر همین اساس است که صراط و دین جمع ندارد چرا که همه‌ اینها یکی هستند. بنابراین زمانی که راه یکی است پلورالیسم دینی باطل است و کثرت دینی قابل قبول نیست.



انذار در ایمان آوردن از تبشیر تاثیرگذارتر است



این مفسر قرآن بیان کرد: بر اساس آیه «وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ» خداوند می‌فرماید چه آنها را انذار دهی و بترسانی یا نترسانی آنها ایمان نمی‌آوردند این نشان می‌دهد که اگر آنها تبشیر هم شوند مومن نمی‌شوند چون که غالبا انذار تاثیر بیشتری در ایمان دارد تا تبشیر. حتی اگر برای اینها برهان هم بیاورید آنها ایمان نمی‌آورند چون آنها در حجاب هستند و صفحه دل و لوح سفیدی که به آنها داده بودیم را پر کرده اند و جای دیگری برای چیز دیگر نگذاشته‌اند.



چرا خداوند بر دل‌های مشرکان مهر می‌زند؟



آیت‌الله جوادی اظهار کرد: وقتی آنها آنقدر این لوح سفید را سیاه کردند که به وضوح می‌گویند چه ما را انذار کنی چه نکنی تفاوتی ندارد اینها جایی برای نور در لوح سفید نگذاشته‌اند و زمانی که آنها این لوح سفید را سیاه کرده‌اند پس ما هم به این لوح سیاه مهر می‌زنیم. این مفهوم همان چیزی است که خداوند در آیه 6 سوره بقره بیان کرده است: «خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ؛ خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوایى ایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پرده‏اى است و آنان را عذابى دردناک است».



تشریح معنای «غل» در آیه 8 سوره یاسین



وی ادامه داد: مفهوم «غل» در آیه 8 سوره یاسین این است که دست‌ها را به گردن می‌بندند تا زیر چانه که نتواند سرخم کند و روشن شد که این شخص آینده را نمی‌تواند ببیند از گذشته هم خبر ندارد و جلوی پای خود را هم نمی‌تواند ببیند. اینها در حقیقت مقمح هستند. آنها سر به هوا هستند و از شدت هراس چشم‌شان بسته است. بنابراین این فرد اگر چه سرش به هوا است نمی‌‌تواند بالا را هم ببیند. تمام آیات در این باره نشان دهنده این است که آنها بالا را هم نمی‌بینند چون مغضوض البصر هستند و چشم‌شان نمی‌بیند. وضع این گونه افراد در قیامت نیز همین گونه است.



آیت‌الله جوادی آملی بیان کرد: در آیه 7 سوره لقمان نیز بیان شده است «وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ؛ و هنگامى که آیات ما بر او خوانده شود، متکبّرانه روى مى‌گرداند، چنان که گویى آنها را نشنیده است؛ گویى در هر دو گوشش سنگینى افتاده و کر شده است؛ پس او را به عذابى دردناک بشارت ده» مشرکان اول گویا نمی‌شنوند اما در آخر اصلا نمی‌شنوند و انگار گوششان کر شده است و آیات الهی را افسانه می‌خوانند. اینها بر خلاف مومنان به جای اینکه گویا نشنیدن را تبدیل کنند به شنیدن آن را تبدیل می‌کنند به کری مانند همان بت‌ها و چوب‌ها.



این مرجع تقلید تصریح کرد: این گروه در قیامت به همین وضعی که در پایان سوره ابراهیم آمده است دچار می‌شوند: «وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ (42) مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُءُوسِهِمْ لَا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ؛ و تو اى انسان مپندار که خدا از آنچه ستمکارانِ غرق در ناز و نعمت انجام مى‌دهند بى خبر است؛ جز این نیست که کیفر آنان را تا روزى که چشم‌ها از ترس خیره مى‌شود به تأخیر مى‌افکند (42) در حالى که گردن‌هایشان را کشیده و سرهایشان را بالا آورده‌اند، و بر اثر ترس پلک‌هایشان بر هم نمى‌آید و دل‌هایشان از هر چاره و تدبیرى تهى است».



گناه؛ حجابی که دیده نمی‌شود



وی ادامه داد: دل اینها خالی است سرشان بالاست اما قدرت این که بخواهند این طرف و آن طرف را ببینند، ندارند؛ اینها همان کسانی بودند که در دنیا سر به هوا بودند. بنابراین آنها در حجاب هستند و این حجاب، تنها حجاب مادی نیست و حجاب معنوی را هم شامل می‌شود. حجاب گاهی دیدنی است مانند دیوار و در و پرده و ... و گاهی پنهان است که انسان آن را نمی‌بیند مثل گناه که به واقع گناه حجابی است که دیده نمی‌شود.



آیت‌الله جوادی در تفسیر آیه «إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ؛ تو فقط کسى را هشدار مى‌دهى و هشدار تو براى او سودمند است که قرآن را تصدیق کند و به سمت و سوى آن گراید و از خداى رحمان که براى او در حجاب است، بهراسد و در عین حال به رحمتش امیدوار باشد. چنین کسى را به آمرزش گناهان و بهشت که پاداشى ارجمند است نوید ده» گفت: چقدر این کتاب شیرین است وقتی که می‌خواهد بترساند می‌گوید از خدای رئوف بترسید در حالی که این دو با هم تناسب ندارند. انسان‌ها وقتی می‌خواهند کسی را بترسانند از آدم منتقم می‌ترسانند اما قرآن این گونه حرف نمی‌زند می‌گوید از کسی که بخشنده است بترس.



خضوع انسان در مقابل خداوند باید ادیبانه و مودبانه باشد



وی تاکید کرد: بر اساس این آیه خشیت و خضوع انسان در مقابل خداوند باید ادیبانه و مودبانه باشد؛ چرا که این همه رحمت کرد این همه لطف کرد و تا آنجایی که حتی اگر انسان نترسید باز هم رحمت می‌کند مگر اینکه انسان خودش در رحمت را ببندد چرا که او «دائم الفضل علی البریه» است. اینجا سخن از رحمت است سخن از مغفرت است سخن از اجر کریم است. اگر انسان بعد از مردن می‌پوسید حرفی نبود اما وقتی از پوست در می‌آید و به جهان ابد سفر می کند دست خالی رفتن کار آسانی نیست.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان