حجت الاسلام طائب در جمع دانشجویان اصفهان تشریح کرد:

اولویت اول نظام مشارکت در انتخابات است/ نامزدهای جبهه انقلاب در روز آخر به وحدت برسند/ فرد اصلح با شاخص‌های رهبر انقلاب سنجیده شود

مشاور فرمانده کل سپاه گفت: اولویت اول نظام مشارکت است. ما از نظر قدرت در شرایطی هستیم که هر چقدر مشارکت بالاتر برود،‌ پشتوانه اقتدار ما قوی تر می‌شود.

به گزارش مشرق؛ حجت الاسلام طائب رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه و مشاور فرمانده کل سپاه در جمع دانشجویان اصفهانی به تحلیل مسائل روز داخلی کشور و تحولات بین المللی پرداختند.

طائب در این نشست گفت: اعتقاد بنده این است که بعد از دوره های متعدد، مردم یک انتخابی کردند که این انتخاب، ویژگی آن، تداوم مکتب امام و تعلق به پایه های اصلی نظام را داشت و فردی که خودش را خدمتگزار ملت میدانست در راس قرار گرفت. این سبب شد که ما یک جهش پیدا کردیم در جهت های مختلف انقلابی و شهادت ایشان باعث شد که خادم جمهور بودن برای عموم به اثبات برسد. اما بنده معتقدم که اگر محیط دانشجویی و دانشگاهی بحث کنیم، آن جنبه پیشرفتی که ایشان برای کشور سرمایه گذاری کرده است و علی رغم هجمه هایی که انجام شد، کارهای بزرگی را برای کشور شروع کردند که ان شاالله در آینده نه چندان دور، ثمرات این پیشرفت هم مانند خدمت فراگیر خواهد شد.

دولت شهید رئیسی پرچم انقلاب را در منطقه و جهان به اهتزاز درآورد

حجت الاسلام طائب گفت: من حاضرم ساعت ها اینجا صحبت کنم و اثبات کنم یکی از بهترین دولت هایی که قدم در راه پیشرفت کشور گذاشت و کشور را در عرصه های مختلف جهش داد و پرچم انقلاب را به اهتزاز در آورد در منطقه و جهان و در داخل، دولت شهید رئیسی بود، ان شاالله این پرچمی که برافراشته شده و نوری که تابیده شده است، خداوند تبارک و تعالی با این شهادت و با این قدردانی ملت، نمیگذارد این نور خاموش شود و با هدایت های مقام معظم رهبری ان شاالله ملت گام های بلندتری را در آینده بر خواهند برداشت.

در بحث انتخابات، سه مرحله گذشته، حال و آینده را میگوییم، این را گزارش وضعیت، گزارش آینده و مطلوب می گوییم.

اگر ما بخواهیم گذشته را بررسی کنیم، این انتخابات، باید با انتخابات سال 92 مقایسه شود، چون یک دولت به صورت زودهنگام تمام شد و اینطور نیست که رئیس جمهور خودش در انتخابات بعدی خودش حضور داشته باشد. من چند محور را مقایسه میکنم میان انتخابات 1392 و انتخابات 1403 . عناصر موثر را از خارج بررسی میکنیم و به داخل میرسیم.

در عرصه جهانی چه کسانی بازیگر بودند؟

آمریکا و سایر ابرقدرت ها. در عرصه منطقه چه کسانی؟ اسرائیل و برخی کشورهای منطقه. اگر به سال 2014 برگردیم که همان آستانه انتخابات 92 ما است، آمریکا بعد از حاکمیت 8 ساله جمهوری خواهان با راهبرد عملیات پیش دستانه، به دست دموکرات ها افتاده بود. جمهوری خواهان میگفتند باید خاورمیانه در تصرف ما باشد و بدون تصرف ایران، تصرف خاورمیانه امکان پذیر نخواهد بود. میخواستند از طریق اقدام نظامی به هدف خود برسند، اما در افغانستان و عراق گیر کردند.

خب دموکرات ها بر سر کار آمدند. خب انتخابات سال 92 ایران در اولین سال دور دوم اوباما برگزار شد. اوباما گفت راهبرد جمهوری خواهان اشتباه بود. ما همانند جمهوری خواهان، تغییر در جهان را دنبال خواهیم کرد و خاورمیانه را تصرف خواهیم کرد، اما با راهبرد قدرت هوشمند،‌ یعنی همه گزینه ها روی میز است. حرف آمریکایی ها چه بود؟ دموکرات میگفتند "اول آمریکا". آنها میگفتند ما تا سال 2025 کاری میکنیم که آمریکا در جهان اول باشد. خب این وضع آمریکا بود. هنوز قدرت اول جهان بود، تاثیر گذار بود، دیگران و کشورهای منطقه از آن حساب میبردند.

وضع اسرائیل چگونه بود؟

اسرائیل جنگ 33 روزه و 22 روزه را پشت سر گذاشته بود، کنست دو قطبی بود، یا سکولارها یا تندروها بودند. نتانیاهو در آستانه انتخابات ایران کنست را منحل کرد، گفت برای اینکه با ایران و محور مقاومت برخورد کنم، باید یک دولت یکپارچه تر داشته باشم. فکر میکرد وضعیت اجتماعی اش خوب است، کنست را منحل کرد و انتخابات زودرس برگزار کرد. اما خروجی آن این شد که دوگانگی در کنست تبدیل به چندگانگی شد. احزاب دیگر هم سهمیه پیدا کردند، نتانیاهو ضعیف شد. اما جمع بندی چه بود؟ جمع بندی این بود که اسرائیل هنوز قدرتش خیلی بالا است. بله، یک جنگ هشت روزه در آستانه انتخابات 92 ایران در غزه راه افتاد، حماس و جهاد بیشتر از موشک هایی که در جنگ 33 روزه و 22 روزه شلیک شده بود، روی سر اسرائیل ریخت، اما اسرائیل قدرتمند بود.

سایر قدرت‌ها. قدرت دوم جهان روسیه بود و قدرت سوم جهان چین بود. چین و روسیه با آمریکا، با پرونده ایران به علاوه و منها میشدند، یعنی آگر آمریکایی ها به آنها امتیاز میدادند، علیه ما بودند، اگر آمریکا به آنها امتیاز نمیداند،‌ وتو میکردند. پس ما وجهه المصالحه بودیم در آن مقطع، قدرت های جهانی اینطور نبودند که با ما در یک جبهه باشند.

وضعیت کشورهای منطقه ای چگونه بود؟ کشورهای منطقه همه با آمریکا بودند و قدرت آمریکا را مطلق میدانستند.

خب حالا مقایسه کنیم با وضعیت امروزمان.

آمریکایی ها از 2013 تا 2024 در این 11 سال روندشان نزولی شد، به گونه ای که در یک مقطع، اول آمریکا تبدیل شد به آمریکا نخست، زمانی که ترامپ آمد سر کار، گفت که دیگر اول آمریکا نیستیم، ما باید نخست به وضع آمریکا باید برسیم،‌ همه توانمان را روی داخل بگذاریم، وضع چگونه است؟ آمریکایی ها الان میگویند که ما قبول داریم هژمونی ما از بین رفته و هژمون جهان نیستیم و نگران هستند که قدرت های ثلاثه شان، اینها نسبت به سایر قدرت‌ها روندش کاهشی پیدا کند.

شما ببینید، اینها دو ناو هواپیمابرشان را آوردند در منطقه. با 11 کشور، ائتلاف دریایی تشکیل دادند. گفتند با این ائتلاف دریایی هیچ کدام از اعضای محور مقاومت نمی توانند به اسرائیل آسیب برسانند. اما نتوانستند.

دو کشور حاضر شدند روی یمن عملیات کنند، آمریکایی ها و انگلیسی ها حمله هوایی به یمن را انجام دادند. اینها فکر میکردند که آگر آمریکا و انگلیس به انصارالله حمله کند، دیگر کار تمام است. به انصارالله حمله کردند

اما نتیجه اش چه شد؟ میگویند ما یمن را بمباران کردیم، اما این یمن یک کشور، یک گروه انصارالله که حاکمیت را گرفته است، به جای آنکه عقب نشینی کند، ناو هواپیما بر ما را مورد حمله قرار میدهد، میدانید این یعنی چی؟ آمریکا 11 ناو هواپیمابر دارد، دو ناو را به منطقه می آورد اما از پس یک سازمان برنمی آید.

عملیات وعده صادق و پیغام موساد به ایران

عملیات وعده صادق رخ میدهد، چهار قدرت هسته ای تمام توانشان را میگذارند که از اسرائیل دفاع کنند. صهیونیست‌ها یک غلطی کردند و سردار زاهدی را در سوریه شهید کردند. براورد صهیونیست‌ها این بود که ایران پاسخ نخواهد داد و اگر ایران بخواهد پاسخ دهد، آمریکا می آید و وارد جنگ می شود و جنگ از دوگانه غزه و اسرائیل، تبدیل به جنگ ایران و آمریکا می شود. لذا این ریسک را پذیرفتند و بالاترین رده ما را در سوریه زدند. این اتفاق افتاد، خب دیدند کشورهای دیگر پا کارشان نمی آیند، کشورهای دیگر گفتند در پدافند و ناامنی به کمک اسرائیل می آییم، اما در جنگ با ایران نه. آمریکایی ها شروع کردند به پیغام دادن، صهیونیست‌ها دیدند فایده ای ندارد. در نهایت موساد توسط یکی از سرویس های کشورهای همسایه پیام فرستاد که "اگر میخواهید پاسخ دهید، آرام پاسخ دهید."

اصرار آمریکایی ها برای پاسخ آرام به اسرائیل

آمریکایی ها حمله آرام را تفسیر کردند. گفتند پهپاد بزنید، کروز بزنید،‌ اشکال ندارد، اما موشک نزنید. خب اینها آمدند تقسیم کار کردند. مقابله با حملات ایران در هر منطقه را به یکی سپردند، عراق به یکی، سوریه به یکی و ... اما ارده این ملت بر این بود که انتقام گرفته شود. صهیونیست‌ها انقدر از عملکرد خود مطمئن بودند، در ساعات اول دوربین های زنده خود را منتشر کردند، فرود موشک ها را نشان میدادند، اما بعد که دیدند وضعیت بحرانی شد، تصاویر را قطع کردند. در نهایت این عملیات یک معادلات جدیدی را ایجاد کرد. اینم از مسئله اسرائیل.

امروز چین و روسیه در یک جبهه ضد امپریالیستی در یک طرف قرار گرفته اند. کشورهای همسایه همگی معتقد هستند که با یک قطبی آمریکا کار به جایی نمیبرند، همه شان به سمت چند قطبی رفته اند، با آمریکا و روسیه کار میکنند و همچنین معتقدند که با ایران هم باید کار کنیم.

پس ما در حوزه بین الملل و منطقه رشد کردیم، به ویژه در این سه سالی که معتقد بر این راهبرد بودیم که ما تولید قدرت درون زا میکنیم، با دنیا نیز تعامل عزتمندانه میکنیم،‌ تعامل با همه بلوک های قدرت،‌ دنیا را یک قدرت نمی بینیم. در دیپلماسی دولت انقلابی یک بار گفته نشد که ما مذاکره نمی کنیم، در تاریخ این سه سال بینید این دولت یک بار هم میز مذاکره را ترک کرده است؟ آمریکا تعطیل میکرد،‌ میرفت، اما بر میگشت.

در این مسیر، با یک عقبه ای پیدا کردیم که بعد وادادگی ها، حرکت پیشرفت اتفاق افتاده است، یعنی چی؟ آمریکایی ها یک محاسبات داشتند، یک براورد. براوردشان چه بود؟ اینکه دیگر در هیچ انتخاباتی ایران به سمت یکپارچگی نمی رود. یک محاسباتی هم داشتند، میگفتند در حالت حاکمیت دوگانه، تلاش برای پیشرفت رخ نمیدهد و در نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که نفت در مقابل غذا و دارو،‌ تبدیل می شود به نفت در مقابل بخشی از کالاهای غذایی، نه کالاهای غذایی. اما در دولت آقای رئیسی با راهبرد و سیاست‌هایی که در پیش گرفته شد، محاسبات آمریکایی ها تحقق پیدا نکرد.

خب وارد حوزه رقابت انتخاباتی می شویم. در حوزه رقابت، همین رقابتی که ما امروز داریم،‌ همین رقابت در سال 1392 نیز وجود داشت. از نظر گفتمانی، تکثر گفتمانی داشتیم در آن زمان. تا سال 88 میگفتیم رقابت دو قطبی متکثر، اما در سال 92 شدیم چند قطبی متکثر، امروز شده ایم دو قطبی متکثر. یک نفر تکثر ندارد، طرف دیگر تکثر دارد.

اولویت نظام چیست؟

اولویت اول نظام مشارکت است. ما از نظر قدرت در شرایطی هستیم که هر چقدر مشارکت بالاتر برود،‌ پشتوانه اقتدار ما قوی تر میشود.

خب الان یک طرف متکثر است،‌ طرف دیگر وحدت است. خب در کشورهای دنیا چه کار میکنند؟ اول رقابت درون حزبی میکنند، بعد از آن رقابت میان حزبی می کنند.

در انتخابات 92 چه گونه بود؟ رقابت متکثر، هم بین گفتمانی بود، هم درون گفتمانی، امروز هم همینطور است. آن طرف در گفتمانشان 3 نفر داشتند، اما این طرف 5 نفر داشت. اما در آنطرف رهبر اصلاحات به سرعت یک آرایش ایجاد کرد و وحدت را بوجود آورد،‌ اما آنطرفی ها متکثر ماندند.

انتخابات امروز ما چگونه است؟ / پنج سلیقه از یک جبهه با خودشان مبارزه می کنند!

میگویند یک به پنج است. این یک به پنج به ضرر یک گفتمان است. پنج نفر بودن در یک گفتمان یعنی چی؟ یعنی همزمان داریم یک انتخابات درون گفتمانی برگزار می کنیم و هم یک انتخابات بین گفتمانی. حالا اینکه ما هم انتخابات درون گفتمانی انجام می دهیم و هم بین گفتمانی، ما بیشتر ضرر می کنیم یا آنطرف؟ خب طرفی که درگیر رقابت درون و برون گفتمانی است. لذا ما امروز یک طرف، یک گفتمان، یک نماینده دارد، یک گفتمان دیگر پنج نماینده دارد با پنج سلیقه. این پنج سلیقه چه کار میکنند؟ به جای اینکه با هم قدرتشان را متمرکز کنند در مقابل گفتمان مقابل و با گفتمان مقابل مبارزه کنند،‌ در درون خودشان هم مبارزه میکنند با یکدیگر.

خب اینجا چه کار باید کرد؟

اول، باید مشارکت بالا برود. اگر بشود از دو گفتمان یک نماینده بماند، جذابیت بالا میرود و این دو با یکدیگر رقابت می کنند. این مشارکت را بالا میبرد.

حالا این کاندیداها یا خودشان باید با یکدیگر بنشینند، چون در بیرون این گفتمان کسی را ندارند که اینها را به وحدت برساند، و دلسوزان دیگر هم بیایند کمک کنند تا یک وحدت ایجاد کنند و اینگونه یک رقابت بین گفتمانی با گفتمان مقابل شکل بگیرد. این هم جذابیت را بالا میبرد، هم مشارکت را بالا میبرد و هم در درون یک گفتمان اختلافات منفی ایجاد نمی کند.

راه دیگر چیست؟ اینکه مطالبه از راه نخبگان پایین راه بیفتد. از آنطرف تلاشش کنند و از این طرف هم این تلاش صورت بگیرد.

در هر صورت ما رقابت درون گفتمانی بکنیم، هر کس به سمت اصلح خودش برود. یک رقابت بین گفتمان است، خب آن طرف فقط یکی است، دیگر صالح و اصلح ندارد، برای خودش یک اصلح دارد. این طرف اما صالح اصلح دارد، این است که هرکس با شاخصی که مقام معظم رهبری فرمودند سنجیده شوند، رهبری این دوره چه فرموند؟ فرمودند کسی که پایبند به گفتمان انقلاب باشد، آگاه به مسائل کشور باشد و ظرفیت های کشور را بشناسد، نقطه ضعف و قوت کشور را بشناسد و سوم اینکه پرکار باشد.

خب حالا چه کار باید کرد؟ هرکس با این شاخص ها به کاندیداها نمره دهد،‌ حالا میخواهد بخاطر حاشیه ها نمره منفی هم بدهد، بدهد، در آخر به یک اصلحی میرسد. این خیلی خوب است. اما اگر بخواهد همزمان انتخابات بین گفتمانی و درون گفتمانی انجام دهد، خب طرف مقابل یک نماینده اینطرف پنج نمایند. چه باید بکند؟ باید بگذارد برای روز آخر، باید به اشتراک صلحا برسد. این را باید مطالبه گری کرد.

از نظر قدرت های جهانی، روند قدرت های جهانی روند افول است. جهان از تک قطبی در حال رفتن به چند قطبی است. گفتمان انقلاب اسلامی از یک گفتمان منطقه ای در حال تبدیل شدن به یک گفتمان بین المللی است.

از نظر داخلی، شهید رئیسی حرکت پرشتابی را پایه گذاشت و حرکت پیشرفتی اتفاق افتاده است.

حالا اینجا باید بگوییم رقابت برای چیست؟ درون گفتمان یا برون گفتمانی، رقابت بر سر این است که هرکسی که بتواند این روند را تداوم ببخشد با رفع نقاط ضعف آن. کسی نمیگوید نقطه ضعف نداریم، حتما مشکل و نقاط ضعفی داریم. اینها نیز باید برطرف شود تا پیشرفتمان شتاب بیشتری بگیرد.

اگر این مسئله را شما برادر و خواهر دانشجو و بنده طلبه در فضای گفتمانی بتوانیم این مطالبه گری را انجام دهیم، اینجا آن رحمت، درود و هدایت الهی شامل حال ما خواهد شد. اگر ما وظایفمان را انجام دادیم، العبد یدبر والله یقدر، هر چه خداوند مقدر این ملت بکند، آن مقدرات الهی به نفع این ملت و کشور خواهد بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان