مجله: نامه جامعه - شماره 18
تار و پود سجاده ی عاشورا و ترجیع بند شعر محرم با شجاعت و حماسه، عزت و مناعت و معرفت و محبت بافته شده است و شب و روز عاشورا نمایشگاه بزرگی از این سه فضیلت بود. حکمت و عقل آن گاه که همراه محبت و مهر به حق و قهر و خشم بر باطل قرار می گیرد و با هم در می آمیزند، انسانی برتر از فرشتگان می سازند. برگزیدگان عاشورا عارفان وارسته ای بودند که: إذا وضع عنهم دون مقارنة البدن و انفکّوا عن الشواغل، خلصوا إلی عالم القدس والسعادة وانتعشوا بالکمال الأعلی و حصلت لهم اللّذّة العلیا ؛ آنگاه که آلودگی های جسمی برداشته شد و از موانع گذشتند روی خلوص به عالم قدس و سعادت می گذارند و به شادابی کمال برین می رسند و به لذت برتر دست یابند.([1])
آنان شب عاشورا را مهلت گرفتند تا این سرود را بخوانند: واستغفرک من کلّ لذة بغیر ذکرک و من کلّ راحة بغیر أنسک و من کلّ سرور بغیر قربک و من کلّ شغل بغیر طاعتک؛ از هر لذتی به جز ذکر تو و از هر آسایشی به جز انس با تو و از هر شادی به جز قرب به تو و از هر کاری جز اطاعت تو آمرزش می خواهم.([2])
در این نوشته سرفصل هایی از دیدگاه های عارف متحقق، فقیه اجتماعی، فیلسوف الهی و سیاستمدار بیدار حضرت امام خمینی1 را در مورد ویژگی ها و پیامدهای این شب و روز بر می شماریم تا شاید کلمه ای از سطور و صفحات کتاب سترگ حماسه و عزت و محبت را بشنویم و سرمشقی از آن درس حسینی بیاموزیم.
نخست با اشاره به سه نکته ی اساسی به شمارش برخی از ویژگی های قیام عاشورا در بیان حضرت امام پرداخته سپس به دستاوردهایی که از دیدگاه حضرت امام با یادکرد آن مراسم پرشکوه عاید اسلام و مسلمانان گردیده است می نگریم:
الف. برخی چنین می انگارند که روز عاشورا و واقعه ی بی نظیر آن یک حادثه و اتفاق ناگوار در مقطعی از تاریخ بوده است و تنها با یادکرد خاطره ی آن روز خونین و هم نوایی با نوحه گران آن مصیبت سنگین می توان در زمره ی عزاداران حسینی قرار گرفت، ولی حضرت امام معتقد است که عاشورا و محرم یک جریان است نه یک حادثه! او می فرماید:
مگر نه آن است که دستور آموزنده ی: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" باید سرمشق امت اسلامی باشد، قیام همگانی در هر روز و هر سرزمین. عاشورا قیام عدالت خواهان با عددی قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه ی زندگی است، در هر روز و هر سرزمین.([3]) این یک عبارت آموزنده است. نه معنایش این است که: هر روز کربلاست، هر روز بنشینید گریه بکنید. ببینید چه کرده، کربلا چه صحنه ای بوده، هر روز این صحنه باید باشد: مقابله ی اسلام با کفر؛ مقابله ی عدل با ظلم؛ مقابله ی عدد کم با ایمان زیاد، در مقابل عدد زیاد با بی ایمانی. نه از جمعیت کم بترسید و نه از شکست بترسید، شکستی در کار نیست.([4])
ب: عاشورا و محرم بستر یک تشکل و تحزّب سیاسی است. گرچه متأسفانه تاکنون چنین نگاهی به هیئات حسینی نشده است، اما همه دیدیدیم که بیشترین نیروهای متشکل و مدافع انقلاب اسلامی در روزهای پیروزی و در هشت سال دفاع مقدس، آموزش دیدگان هیئات حسینی و حسینیه ها بودند. حضرت امام می فرماید:
شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریه خودش ـ فی نفسه ـ کاری از آن می آید، لیکن این مجلس ها مردم را همچو مجتمع می کنند و یک وجهه می دهند سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت را در دو ماه محرم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه می روند... مسأله مسأله گریه نیست، مسأله مسأله تباکی نیست. مسأله مسأله سیاسی است که ائمه ی ما با همان دید الهی که داشتند، می خواستند که این ملت ها را با هم بسیج کنند و یک پارچه کنند از راه های مختلف، این ها را یک پارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند.([5])
ج. حضرت امام1 به عنوان یک رهبر هوشمند و توانای سیاسی تأکید می فرماید که تشکّل و تحزّب ضرورتی برای تأسیس و تحقق و برای تداوم حیات اجتماعی است:
این هماهنگی که در تمام ملت ما در قصه ی کربلا هست، این بزرگترین امر سیاسی است در دنیا و بزرگترین امر روانی است در دنیا تمام قلوب با هم متحد می شوند. اگر خوب راهش ببریم، ما برای این هماهنگی پیروز هستیم و قدر این را باید بدانیم.([6])
دستاوردهای قیام
1. از دستاوردهای مهم حماسه ی عاشورا که در واقع انگیزه قیام نیز می باشد؛ تجدید حیات دین و زنده شدن روح دینی در جامعه ی غفلت زده ی اسلامی است که در اثر سیاست های جاهلی سردمداران روی در افول و خاموشی نهاده بود.
اسلام همچو عزیز است که فرزندان پیغمبر جان خودشان را فدای اسلام کردند. حضرت سیدالشهدا7 با آن جوان ها، با آن اصحاب، برای اسلام جنگیدند و جان دادند و اسلام را احیا کردند.([7]) خطای یزید این نبود که سیدالشهدا را کشته، این یکی از خطاهای کوچکش بود، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونه اش کرده بودند و سیدالشهدا به داد اسلام رسید، سیدالشهدا اسلام را نجات داد.([8])
2. حذف بنی امیه از صحنه ی سیاسی جامعه ی اسلامی و سوزانیدن بنیان جاهلیت اموی و رسوا نمودن نفاق جاهلی از دیگر دستاوردهای حماسه ی عاشورا است. حضرت امام می فرماید:
شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله، تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام، اساس وحی را به خیال خام خود می خواستند محو کنند، برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سفیانیان را از صحنه ی تاریخ به کنار زد ... عاشورا با "نه" خود، یزیدیان را در طول تاریخ نفی کرد و به گورستان فرستاد...([9])
3. اصلاح جامعه، استقرار عدالت و دفاع از حق انگیزه ی اساسی قیام حضرت اباعبدالله7 و نقطه ی محوری اسلام ناب محمدی9 است:
تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده اند، تمام ـ و همه ی آن ها این مسأله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد ـ بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هرچیز است در دنیا ـ وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سیدالشهدا روی همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد؛ که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود؛ لیقوم النّاس بالقسط باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا بکند.([10])
4. از مهم ترین دستاوردهای حماسه ی عاشورا افشای چهره ی نفاق سیاسی بود که با تحریف احکام دین و بدعت گذاری در آن به تدریج نظام توحیدی اسلام را به سمت شرک و کفر می کشید. حضرت امام می فرماید:
... اگر نبود شهادت ایشان، معاویه و پسرش اسلام را یک جور دیگری در دنیا جلوه داده بودند، به اسم خلیفه ی رسول الله، با رفتن در مسجد؛ اقامه ی جمعه و امام جمعه بودن؛ اقامه ی جماعت و امام جماعت بودن، اسم، اسم خلافت رسول الله و حکومت، حکومت اسلام؛ لکن محتوا بر خلاف، نه حکومت، حکومت اسلامی بود به حسب محتوا و نه حاکم حاکم اسلامی. سیدالشهدا7 این نقشی که این ها داشتند برای برگرداندن اسلام به جاهلیت و نمایش دادن اسلام به این که این هم نظیر همان چیزهای سابق است، آن را باطل کرد.([11])
و ... دستاوردهای بسیار دیگری که مجال پرداختن به آن ها را به فرصتی دیگر وا می گذاریم.
کار ویژه های مراسم عاشور
در فرهنگ قرآنی تنها پدیده هایی ماندگار می شوند که از اراده ی حق جاری و در حدوث و بقای خود از او مدد گرفته باشند و به تناسب ارتباطی که با حق دارند دوام می یابند و تأثیر می گذارند و اقتدار و ناتوانی خود را با نسبت و ارتباط با او هماهنگ می نمایند و حادثه ی عاشورا را می توان گفت یگانه پدیده ای است که در طول تاریخ بشر ـ از خلقت آدم تا حکومت عدل وصی خاتم9 ـ لحظه ای از پرتو افشانی دریغ نورزیده است. برخی از فروغ های ماندگار مجالس حسینی7 از نگاه حضرت امام به قرار زیر است:
1. ماه محرم ماه شکست قدرت های یزیدی و حیله های شیطانی است مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه ی سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است، هرچه با شکوهتر و فشرده تر برپا شود.([12])
2. هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود... ما باید برای یک شهیدی که از دستمان می رود عَلَم به پا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم، فریاد کنیم، دیگران می کنند... فرض کنید از یک حزبی یکی کشته بشود، میتینگ ها می دهند، فریادها می کنند، این یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهدا7.([13])
3. این هماهنگی که در تمام ملت ها در قصه ی کربلا هست، این بزرگترین امر سیاسی است در دنیا... ما برای این هماهنگی پیروز هستیم... همین مساجد و همین روضه ها و همین روضه های هفتگی، همین ها توجه مردم را و همان هماهنگی را ایجاد می کند. اگر دولت های دیگر بخواهند هماهنگی بین تمام قشرها پیدا کنند میسور نیست برایشان. با صدها میلیارد تومان هم برایشان میسور نیست.([14])
4. این که برای عزاداری، برای مجالس عزا... این همه ثواب داده شده است؛ علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مسأله مهم سیاسی در کار بوده است. آن روزی که این روایات صادر شده است روزی بوده است که این فرقه ی ناجیه مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرت های بزرگ، در آن وقت برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت یک راهی درست کردند که این راه، خودش سازمانده است.([15])
5 . می دانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه لعنةالله علیهم با آن که آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن این فریاد ستم شکن است و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق: به طور کوبنده فجایع و ستمگری های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود.([16])
6 . ماه محرم برای مذهب تشیع ماهی است که پیروزی در متن فداکاری و خون به دست آمده است. درصدر اسلام پس از رحلت پیغمبر ختمی ـ پایه گذار عدالت و آزادی ـ می رفت که با کجروی های بنی امیه، اسلام در حلقوم ستمکاران فرو رود و عدالت در زیرپای تبهکاران نابود شود که سیدالشهدا7 نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود و با فداکاری و خون خود و عزیزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد.([17])
7. اگر قیام حضرت سیدالشهدا7 نبود امروز هم ما نمی توانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمه ای که مبدء پیروزی شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد. سید مظلومان یک وسیله ای فراهم کرد برای ملت که بدون این که زحمت باشد برای ملت، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسیله شد از باب این که از همین مساجد، از همین جمعه ها و جماعات، همه ی اموری که اسلام را به پیش می برد و قیام را به پیش می برد، مهیا باشد.([18])
8 . شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود پانزده خرداد پیش می آمد، هیچ قدرتی نمی توانست پانزده خرداد را آنطور کند مگر قدرت خون سیدالشهدا7 و هیچ قدرتی نمی تواند این ملتی که از همه ی جوانب به او هجوم شده است و از همه ی قدرت های بزرگ برای او توطئه چیده اند، این توطئه ها را خنثی کند الاّ همین مجالس عزا ... این مجالس عزای سیدالشهدا است و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه است که می سازد این جمعیت را...([19])
آنچه آمد نمونه ای از فروغ های خورشیدی حماسه ی عاشورا در گفته ها و نوشته های حضرت روح الله1 بود تا درسی برای جستجوگران روشنایی و نور در شام جاهلیت مدرن باشد.
پی نوشت:
[1]. شیخ الرییس ابوعلی سینا، الاشارات والتنبیهات، نمط هشتم، فصل 14.
[2]. مفاتیح الجنان، مناجات خمسة عشر، مناجات الذاکرین.
[3]. صحیفه ی امام، ج 9، ص 445.
[4]. همان، ج 10 ، ص 8 .
[5] . همان، ج 13، ص 323.
[6] . همان، ج 11، ص 99.
[7]. همان، ج 8 ، ص 151.
[8] . همان، ج 8 ، ص 526 .
[9]. همان، ج 14، ص 405 ـ 403.
[10]. همان، ج 15، ص 217.
[11]. همان، ج 8 ، ص 483 .
[12]. همان، ج 5 ، ص 76.
[13]. همان، ج 8 ، ص 527 .
[14]. همان، ج 11 ، ص 99 .
[15]. همان، ج 16 ، ص 344.
[16]. همان، ج 21، ص 400.
[17]. همان، ج 5 ، ص 283.
[18]. همان، ج 17، ص 55 .
[19]. همان، ج 16، ص 346.