چند نکته درباره معاون اول دولت جدید و گزینه‌ای به نام عارف

آنگونه که مطرح شده قرار است ۶۰ درصد کابینه از جوانان زیر ۵۰ سال و فاقد سابقه وزارت باشد. پس در این صورت بنا بر این است که ۴۰ درصد کابینه از افراد مجرب و باسابقه‌ی موفق قبلی استفاده شود که به نظر می‌رسد مهم‌ترین جایگاهی که حداقل در دولت اول دکتر پزشکیان باید از افراد مجرب استفاده شود، جایگاه معاون اولی است.

عصر ایران؛ عباس پازوکی - تنها یک روز پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی دکتر مسعود پزشکیان، گمانه‌زنی‌ها و حتی مطالبه گری‌ها درباره فهرست احتمالی کابینه آغاز شد. برخی نیز با اشاره به لزوم جوان‌سازی دولت، به‌صورت جدی به ارائه مطالباتی در این زمینه پرداختند. هرچند نگارنده این سطور نیز از مدافعین جدی جوان‌گرایی و جوان‌سازی است اما درعین‌حال باور دارم که نباید این مطالبه به‌گونه‌ای افراطی مطرح شود که ما را از تجارب و دانش مدیران موفق گذشته، محروم کند.

البته آنگونه که مطرح شده قرار است 60 درصد کابینه از جوانان زیر 50 سال و فاقد سابقه وزارت باشد. پس در این صورت بنا بر این است که 40 درصد کابینه از افراد مجرب و باسابقه‌ی موفق قبلی استفاده شود که به نظر می‌رسد مهم‌ترین جایگاهی که حداقل در دولت اول دکتر پزشکیان باید از افراد مجرب استفاده شود، جایگاه معاون اولی است. در همین زمینه توجه به چند نکته خالی از لطف نیست:

1 ـ معاون اول فردی است که باید توان فرماندهی تیم اقتصادی دولت را داشته باشد. وزارت امور اقتصاد و دارایی، سازمان برنامه‌وبودجه، بانک مرکزی، وزارت راه و شهرسازی، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت صمت، وزارت نفت و ... بخش مهم و اساسی و زیربنایی دولت هستند که باید با هماهنگی معاون اول دولت در مسیردرستی برای حل مشکلات اساسی کشور و تحقق رشد 8 درصدی قدم بردارند.

 2- مهم‌ترین و درخشان‌ترین تجربه موفق در این زمینه، دولت دوم آقای خاتمی است که موفق شد دستاوردهای بزرگی کسب کند که از جمله‌ی این دستاوردها رشد اقتصادی حدودا 8 درصدی بود. هیچ‌گاه چنین رشد اقتصادی به‌صورت واقعی و روی زمین بعداً محقق نشد.

در دولت آقای خاتمی طبق تقسیم کاری که صورت گرفته بود، فرماندهی بخش سیاسی و فرهنگی و امنیتی با رئیس‌جمهور بود و فرماندهی تیم اقتصادی با معاون اول که آقای محمدرضا عارف مسؤولیتش را بر عهده داشت. پس وقتی از دولت موفق دوم آقای خاتمی صحبت می‌کنیم، صحبت از یک هماهنگی حساب شده و تدبیر رئیس‌جمهور وقت صحبت می‌کنیم.

3 ـ آقای محمدرضا عارف دارای کارشناسی ارشد و دکترای برق مخابرات از دانشگاه استنفورد آمریکا با معدل چهار از چهار است. تز دکترای او مربوط به شبکه‌های ارتباطی است که تحت عنوان شبکه‌های عارف در دنیا نامیده شد. او استاد گروه برق مخابرات دانشگاه صنعتی شریف است؛ بنابراین آقای عارف یکی از نخبگان علمی دولت آقای خاتمی بود که در دولت اول آقای خاتمی به‌عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن به مجلس معرفی شد. او متخصص‌ترین وزیر ارتباطات دولت جمهوری اسلامی تاکنون بوده است.

4- آقای عارف در سال 1379 از سوی آقای خاتمی به‌عنوان رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی (برنامه‌وبودجه) منصوب شد و در این حوزه نیز خوش درخشید. پس در دولت دوم آقای خاتمی کسی معاون اول شد که سوابقی چون ریاست دانشگاه تهران، قائم‌مقامی وزارت علوم، وزارت ارتباطات و ریاست سازمان برنامه‌وبودجه را تجربه کرده بود و این انتصاب یکی از عوامل مهم در موفقیت‌های اقتصادی دولت دوم آقای خاتمی است که انصافاً دولتی با کارنامه درخشان است.

5 ـ معاون اولی آقای عارف موفق بود چون قرار نبود معاون اول هر روز پشت تریبون حرف بزند. رئیس‌جمهور وقت یکی از با سوادترین، خوش‌سخن‌ترین و خوش‌فکرترین روسای جمهور بود که او پشت هر تریبونی خوش می‌درخشید. پس ضرورت داشت یک نفر در سکوت به تدبیر مسائل اقتصادی و اداری کشور بپردازد و چالش‌های اقتصادی موجود را در تعامل با ارکان مختلف نظام و ذیل تدابیر و فرماندهی رئیس‌جمهور حل کند. پس بنا نبود معاون اول چهره‌ای سخنور و رسانه‌ای باشد، بلکه بنا بود معاون اول چهره‌ای اجرایی و قوی باشد تا کار مردم پیش برود.

6- آقای عارف بنا به اصرار خیلی از اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم کاندیدا شد و رای اول را آورد. او در انتخابات هیات رئیسه مجلس هم رأیی بالاتر از آقای لاریجانی آورد؛ اما برخی لابی‌ها منجر شد عده‌ای از همان فراکسیون امید که با رأی مردم به مجلس رفته بودند به سمت آقای لاریجانی بروند و به او رأی دهند. طبیعتاً جای گله‌های زیادی از عملکرد دولت وقت در این زمینه بود اما خب اعتراض به این رفتار غیرتشکیلاتی و شکستن عهد و پیمان‌ها و میثاق نامه‌ها می‌توانست سبب فروپاشی فراکسیون نیم‌بند باقی‌مانده شود؛ اما همان‌ها که عهد شکستند و میثاق نامه را زیر پا گذاشتند بعداً به سکوت عارف در قبال این عهدشکنی اعتراض کردند!

او اما به‌جای سروصدا با ایجاد وفاق میان شخصیت‌های همان مجلس کارها بزرگی کرد که شاید در فرصتی مناسب بتوان درباره آن صحبت کرد. کارهایی که بعداً در نبود او و امثال او دیدیدم چه فجایع قانونی در مجلس یازدهم به باور آورد. جالب است اگر از بسیاری از کسانی که به دلایل مختلف سیاسی در زندان بوده‌اند پرسیده شود چه کسی عامل آزادی شما بود می‌گویند عارف. چون مذاکره در آرامش بیشتر جواب می‌دهد تا سخنان تند پشت تریبون!

نکته مهم‌تر درباره سکوت عارف درباره عهدشکنی‌ها در مجلس دهم اگر شکسته شود همان‌هایی ضرر می‌کنند که او را متهم به سکوت می‌کنند؛ اما کار ملک و مملکت با بگم بگم و افشاگری و دعوا حل نمی‌شود و یک نفر باید از خودش بگذرد.

اما اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم از این موارد:

اولاً: معاون اول به‌ویژه در دولت اول آقای پزشکیان باید فردی باتجربه موفق قبلی مثل آقای عارف باشد که هم سالها در دولت تجربه موفق داشته باشد، هم توان شیخوخیت میان وزرای دولت را داشته باشد، هم به دلیل سالها حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام سیاست های کلی نظام را بداند، هم مورد تأیید ارکان نظام باشد و هم در هوس رئیس‌جمهور شدن نباشد تا بخواهد به جای فداکاری برای ملت دنبال برندسازی برای خودش باشد.

ثانیاً: جوان گرایی بسیار عالی و یک ضرورت انکار ناپذیر است؛ اما نباید به صورت افراط گرایی آن را مطرح کرد. معاون اول جای آدم های با تجربه و خوش کارنامه است.

ثالثاً: معاون اول باید اصلاح‌طلب باشد اما بتواند با سایر ارکان نظام تعامل و همکاری داشته باشد. مردم ما تحمل هیچ چالش و دعوا و لج بازی جدیدی ندارند. باید مشکلات اساسی موجود برطرف شود.

رابعاً: اتفاقاً معاون اول باید ساکت باشد. معاون اول که کارش رفتن پشت تریبون و توییت زدن و سخنوری نیست. کار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی به عهده رئیس‌جمهور است. دولت باید یک برند داشته باشد و یک چهره جلوی دوربین داشته باشد و آن هم فقط رئیس‌جمهور است. معاون اول باید بنشیند دفترش و هماهنگی های اقتصادی و اجرایی کابینه را انجام دهد.

خامسا: عارف مشهور است به پاک دستی. اساساً دولت آقای خاتمی مشهور است به دولت کارآمد و پاک دست. تقریباً تمام بزرگان جریان اصلاحات که آقای عارف را از نزدیک می شناسند با ضرس قاطع می گویند یکی از مهم ترین ویژگی های عارف پاک دستی و سلامت اقتصادی است. او هیچ گاه در هیچ جایگاهی که داشته قدمی برای خود یا اطرافیانش برنداشته که حتی درمواردی مانع اصلی بوده که شاید جای بحثش اینجا نباشد.

در مجموع جایگاه معاونت اول یک جایگاه اجرایی و هماهنگ کننده و اقتصادی است. اصلاً جایگاه سیاسی نیست. اگر این تقسیم کار بین رئیس جمهور و معاون اول را بپذیریم و در نظر بگیریم مشکلات و حتی بحران های عمدتاً اقتصادی موجود حل نمی شود جز با تعامل، وفاق و همگرایی نهادهای حاکمیت و احزاب و شخصیت های مختلف، به نظر می رسد گزینه اصلح آقای محمدرضا عارف باشد.

نباید سپهر سیاست را به مسائل احساسی، سطحی، پروژه ای و غیر علمی گره زد و نتیجه‌گیری کرد. باید برای ایران از عقلانیت و تجربه و دانش بهره ببریم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر