سرویس فرهنگ و هنر مشرق – سریال «سرزمین مادری» که هم اکنون فصل سوم آن از سیما پخش میشود، مهمترین علامت سوال این روزهای مخاطبان سیما است. سئوالات بدون پاسخی بسیار مهمی همچنان حول پخش این سریال مطرح است و انتظار میرود کمال تبریزی در مقام کارگردان به بسیاری از ابهامات درباره پخش این مجموعه پاسخ دهد.
اما نخستین سوالی که میتوان برای آن پاسخی یافت، این است که چرا این سریال در طول این سالها در گنجه توقیف ماند و پخش نشد؟
آیا تغییر یک نام خانوادگی موجب آزاد شدن سریال شد؟
آیا اعتراض اقوام زمینه توقیف این سریال را تشدید کرد؟
سوالات فراوانی وجود دارد که پاسخهای آن در یک خط سیر رسانهای میتوان کشف کرد.
مشرق در گزارش پیشین خود درباره عملکرد سالهای اخیر مریلا زارعی(اینجا) به تحولات سینمایی پسا 88 پرداخت. سال 88 و حوادث ملتهب آن موجب دوقطبی شدن فضای تولیدات نمایشی کشور شد.
گرایش به "جنبش سبز" داشتن یا هوادار دولت احمدینژاد بودن با تحلیل و تفسیرها امروزی، مصداق جفت پوچ است. اما این دوگانه سیاسی، فضای فرهنگی کشور را بسیار ملتهب کرد و این التهابات در 1401 با دوقطبی باشرف و بیشرف در میان اهالی هنر ادامه پیدا کرد.
طبیعی است گروهی از هنرمندان در سال 1388 از میرحسین موسوی حمایت کردند، هر چند پس از انتخابات مواضع رادیکالی اتخاذ نکردند اما در لیست حذف قرار گرفتند.
«کمال تبریزی» از معدود فیلمسازان مورد علاقه رهبر انقلاب از سال 1388 در لیست تکفیر فرهنگی قرار داشت. جبههبندی عرصه فرهنگ و هنر، مشمول فیلمسازی میشد که قبل از 88 در زمین بازی سیاسی دیگری مشغول بود.
نمونه گلدرشت این روزها بهروز افخمی است که با آن خطابه سیاسی مشهورش در مجلس او را به یاد میآوریم. او پس از انتخابات 88 حتی ایران را ترک کرد و راهی کانادا شد و حالا یکی از معتمدین گروهی رسانهای است که از او به دلیل مواضع سیاسیاش انتقاد میکردند.
کمال تبریزی نیز وضعیت مشابهی با سایر همتایان نداشت و برخلاف آنچه در این سالهای مطرح میشود مشغول تولیدات خودش بود. تولید سرزمین مادری او تقاطعی زمانی با سال 88 پیدا کرد و به دلیل اعتراضات قومی حین پخش، زمینه توقیف سریالش فراهم شد و مخالفان سیاسی او در آتش این سوء تفاهم دمیدند تا سفر ضرغامی به مسجد سلیمان و دیدار با نمایندگان بختیاری کارساز نباشد.
در مقطع توقیف این مجموعه، مدیران فعلی در سیما، منتقدان سرسخت ضرغامی بودند و آتش توقیف این سریال را شعلهورتر کردند.
در آن سالهای مورد اشاره تصویرسازی از کمال تبریزی در رسانهها در نوع خود بسیار جالب به نظرمیرسد. تصویر سرسختانهای که از تبریزی در رسانههای جریان اصلی شکل گرفت یک اصلاحطلب رادیکال با تفاسیر متعدد تا مرز یک برانداز فعال بود.
این فضای دوقطبی تا سالها تعدیل نشد و به دلیل رفتارهای جناحی گروهی که امروز بر مسند مدیریت سیما هستند، سریال سرزمین مادری تا سالهای در گنجه توقیف جناحی قرار داشت.
ضرغامی به «هوشیار» بودن در امر مدیریت شهره است، اما در دوران ریاستش در صدا و سیما از پیچهای متعدد سیاسی –رسانهای برای نجات این سریال نتوانست عبور کند و برای پخش مجدد سریال، مشکل اصلی، تبریزی بود که با تلاشی فراوان در جبهه معارضان گنجانده شد. عدهای تصور میکردند که او از فیلمسازی فاصله گرفته و مشغول فعالیتهای براندازانه است و متاسفانه فیلم پرسوء تفاهم خیابانهای آرام که یک شوخی قابل انعطاف با وقایع سال 88 بود، به این روند دامن زد.
فشارهای برخی مدیران فعلی سیما چنان عرصه را برای مدیران قبلی این سازمان تنگ کرده بود که اصل مشکل پخش نشدن سریال سرزمین مادری گرایشات سیاسی اصلاحطلبانه او بود بود. به این ترتیب سرزمین کهن با عنوان امروزی سرزمین مادری به دلیل سوء تفاهم سیاسی با کارگردان سالها در محاق توقیف باقی ماند.
شهریور سال گذشته پس از نمایش آخرین اثر سینمایی تبریزی با عنوان «داستان دست انداز»، بدون هیچ برنامه ریزی خاصی او با رسانه «وطن آنلاین» گفتوگویی تصویری را انجام داد. اظهارات این کارگردان درباره نحوه مواجهه حسن روحانی با فیلم مارمولک تبدیل به بمبی رسانهای شد.
به نظر میرسید که تحولخواهان این سریال سوپر با کیفیت را به نام خود مصادره کنند و این مجموعه بتواند بحران و رخوت 3 سال گذشته در حوزه سریال سازی را ترمیم کند، اما سرزمین مادری آنقدر اثر با کیفیتی بود که به جای برگ برنده برای تحولخواهان تبدیل به تیغ برندای برای برجسته شدن کاستیهای اخیر شد. اظهارات رسانهای او درباره حواشی فیلم مارمولک و تصمیم رئیس اسبق شورای امنیت ملی برای محاکمه او، به صورت گسترده در رسانههای محافظهکار و اصلاحطلب بازنشر شد.
مدیران فعلی سیما و منتقدان دیروز که در اداره این رسانه نگاهی کاملا جناحی به اهالی فرهنگ و هنر دارند، پس از انتشار این گفتوگو نام کارگردان سرزمین کهن را در لیست جذب حداکثریها ثبت کردند.
گویی مخالفان سالهای گذشته پخش این سریال منتظر تلنگری بودند تا او درباره یکی از اعضای جمعیت سیاسی اعتدالی یا اصلاحطلب اظهار نظر کند. با این گفت و گو اتوبان یکطرفه سیاسی مخالفان دیروز، به یک اتوبان دوطرفه تبدیل شد.
دست کم دو هفته پس از انتشار این گفت و گو و اظهار نظر تبریزی درباره رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم، چراغ قرمز سیما سبز شد.
به نظر میرسید که این سریال با کیفیت بتواند بحران و رخوت 3 سال گذشته در حوزه سریال سازی را ترمیم کند، اما سرزمین مادری، آنقدر اثر با کیفیتی بود که به جای برگ برنده برای تحولخواهان، تبدیل به تیغ برندهای برای برجسته شدن کاستیهای سالهای اخیر شد.
ستایش همه جانبه رسانهها و استقبال 30 درصدی مخاطبان سیما، موید این مهم بود که نه تنها تحول کارکردی در سه سال مذکور نداشته، بلکه سیاست گذاری تحول خواهانه موجب مخاطب گریزی از جعبه جادو شده است.
آنها که روزگاری منتقدان سرسخت ضرغامی بودن و باید در برابر جریان «سرزمین مادری» تسلیم میشدند، چون همچنان پرمخاطبترین شبکههای فعلی سیما، شبکههای تماشا و آی فیلم هستند و سرزمین مادری پربییندهترین سریال هشت سال اخیر سیما شد که تولید آن هیچ ربطی به ایدههای تحولی نداشت.
استقبال طیف گستردهای از رسانههای متنوع از اصلاحطلبان و اصولگرایان، نشان میداد که همه تئوریهای تغییر و تحول، جفت پوچ است.
در چنین شرایطی کارشکنیها برای دیده نشدن سریال آغاز و اعتراض های تبریزی هم رفته رفته آشکار شد.
کارگردان این مجموعه حین پخش فصل دوم گفت، سریالش یتیم و بیسرپرست شده و زحمات و هزینه این سالها در حال نابودی است و حیف که به چنین سرنوشتی دچار شد!
اما این سریال در ایام محرم و عاشورا تاسوعا آغاز به پخش کرد تا عملا با این تصمیم مدیران کلان سیما، سریال دیده نشود. در حالیکه دو فصل ابتدایی این سریال به صورت هفتگی پخش میشد اما تصمیم به پخش هرشبی سریال گرفته شد تا تحولخواهان پرونده سریال را برای همیشه ببندند و فرصتی برای دنبال کردن سریال توسط مخاطبان در ایام عزاداری نباشد. کارگردان «سرزمین مادری» در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «همانطور که قبلا اشاره کردم تهیهکننده سریال «سرزمین مادری» و سیمافیلم در یک اقدام مشترک، در حال پخش فصل دوم سریال با عجلهای باورنکردنی و به بدترین شکل ممکن هستند! متاسفانه ارتباط مرا نیز برای رفع نواقص سریال قطع کردهاند و نمیدانم چرا!؟ احتمالا تصورشان این است که دیگر نیازی به نظرات کارگردان ندارند!»
وی در ادامه نوشت: «قسمت چهارم از فصل دوم را که دیدم آه از نهادم بلند شد و فهمیدم که سریال یتیم و بیسرپرست شده و زحمات و هزینه این سالها در حال نابودی است. صدای ساز نی را مثلا از رادیو میشنوید تا اینکه موسیقی متن شروع میشود و صدای نی به پایان میرسد اما در کمال تعجب با اتمام موسیقی دوباره صدای ساز نی بیهیچ دلیلی و به نحو مخربی شروع میشود! و تقریبا مطمئن هستم که به خاطر عجلهای که داشتند هیچکس متوجه ارتکاب این خطای آشکار نشده است یا شاید هم تصور کردهاند که این طور بهتر است!»
تبریزی در پایان اشاره کرد: «حیف از این سریال که نهایتا به چنین سرنوشتی دچار شد و در کمال تاسف و به احتمال زیاد باید منتظر خرابکاریهای بعدی هم باشیم.»
طبیعی است که بسیاری از علاقهمندان سیما در انتظار انتشار فصل سوم سریال بودند، اما این سریال را در ایام محرم شروع به پخش کرد تا عملا با این تصمیم مدیران ارشد سیما، سریال دیده نشود.
در حالیکه دو فصل ابتدایی این سریال به صورت هفتگی پخش میشد اما تصمیم به پخش هرشبی سریال گرفته شد تا پرونده سریال را با عجله برای همیشه ببندند و فرصتی برای دنبال کردن سریال توسط مخاطبان در ایام عزاداری نباشد.
علیرغم اینکه تبریزی شرط کرده بود در صورت پخش سریالش همکاری خود را با سیما ادامه میدهد، اما با این پخش نامرتب و غیربرنامهریزی شده و انتشار خبر آغاز فعالیت این کارگردان در شبکه نمایش خانگی، باید پیشبینی کرد که عملا کاربلدان این حوزه از تلویزیون خداحافظی کردهاند و آماتورها در دوران تحول به کار خود ادامه خواهند داد.