متجاوز از بیست سال بود که منطق اسلام بر ضد شرک و بت پرستی در سرزمین حجاز میان قبائل مشرک عرب انتشار یافته بود و در این فاصله اکثریت قریب به اتفاق آنان از منطق اسلام درباره بتان و بت پرستان،آگاهی پیدا کرده بودند و می دانستند که بت پرستی چیزی جز تقلید کورکورانه از نیاکان نیست و معبودهای باطل آنان،آنچنان ذلیل و خوارند که نه تنها نمی توانند درباره دیگران کاری انجام دهند،بلکه نمی توانند حتی ضرری را از خود دفع کنند و یا نفعی به خود برسانند و چنین معبودهای زبون و بیچاره ای،هرگز در خور ستایش و خضوع نیستند.
گروهی که با وجدان بیدار و دلی روشن به سخنان رسول گرامی گوش فرا داده بودند،در زندگی خود دگرگونی عمیقی پدید آورده و از بت پرستی به آیین توحید و یکتا پرستی گرویده بودند.خصوصا،هنگامی که پیامبر مکه را فتح نمود،گویندگان مذهبی توانستند در محیط آزاد به بیان و تبلیغ این دین بپردازند و در نتیجه اکثریت قابل ملاحظه ای در شهرها و بخشها و دهکده ها به ت شکنی پرداختند و ندای جانفزای توحید در بیشتر نقاط حجاز طنین انداز گردید.ولی گروهی متعصب و نادان که رها کردن عادات دیرینه برای آنان،بسیار سخت بود و پیوسته با وجدان و سرشت انسانی خود در کشمکش بودند،از عادات زشت خود ست برنداشته و از خرافات و اوهام که دهها مفاسد اخلاقی و اجتماعی را در برداشت،پیروی می کردند.بنابر این،وقت آن رسیده بود که پیامبر گرامی هر نوع مظاهر بت پرستی و حرکت غیر انسانی را با نیروی نظامی درهم بکوبد و با توسل به قدرت،بت پرستی را که سرچشمه مفاسد اخلاقی و اجتماعی و اصولا یک نوع تجاوز به حریم انسانیت است،ریشه کن سازد.
در این هنگام آیات سوره «برائت »نازل شد و پیامبر اسلام ماموریت یافت که بیزاری خدا و پیامبر او را از مشرکان در مراسم حج، در آن اجتماع بزرگ که حجاج از همه نقاط در مکه گرد می آیند، اعلام بدارد و با صدای رسا، به اطلاع بت پرستان حجاز برساند که باید وضع خود را تا چهار ماه آینده روشن کنند:هرگاه به آیین توحید بگروند در ردیف دیگر مسلمانان قرار خواهند گرفت و به سان دیگران از مزایای مادی و معنوی اسلام بهره مند خواهند بود و اگر بر لجاجت و عناد خود باقی بمانند پس از چهار ماه باید آماده نبرد شوند و بدانند در هر لحظه ای که دستگیر شوند کشته خواهند شد.
آیات سوره برائت،موقعی نازل شد که پیامبر تصمیم بر شرکت در مراسم حج نداشت زیرا در سال پیش که سال فتح مکه بود،خانه خدا را زیارت کرده بود و تصمیم داشت در سال آینده که آن را بعدها«حجة الوداع »نامیدند،شرکت کند،از این جهت ناگزیر بود کسی را برای ابلاغ پیامهای الهی انتخاب کند.بدین منظور نخست ابو بکر را به حضور طلبید و قسمتی از آیات آغاز سوره برائت را به او آموخت و او را با چهل تن روانه مکه ساخت،تا در روز عید قربان،این آیات را بر آنان فروخواند.
ابو بکر راه مکه را در پیش گرفت که ناگهان وحی الهی نازل گردید و به پیامبر دستور داد که این پیامها را،باید خود پیامبر و یا کسی که از او است به مردم برساند و غیر از این دو نفر،کسی برای این کار صلاحیت ندارد. (1)
پی نوشت:
1)لا یؤدیها عنک الا انت او رجل منک.