سرویس سیاست مشرق - روز گذشته پرستو صالحی با انتشار یک ویدیو از بازگشت خود به ایران در روزهای پیشرو خبر داد، البته بازگشت این بازیگر سابق سینما به تهران قابل پیشبینی بوده و از مدتها پیش زمزمههای بازگشت او در کنار تعداد دیگری از سلبریتیها شنیده میشد، صالحی در جریان آشوبهای سال 1401 از مرز خارج شده و مدتها در کشور ترکیه سرگردان بود، بیپولی و عدم توجه ضدانقلاب به این فعال سابق سینمایی باعث شده است تا او چمدان خود را جمع کرده و زیر فشار ترولهای مجازی به ایران بازگردد.
پس از ملتهب شدن فضای رسانهها در پی فوت مهسا امینی، پرستو صالحی از جمله افرادی بود که با انتشار چند ویدیو با پوشیدن لباس سیاه شبیه داعشیها مردم را تهدید کرده و گفته بود که از این به بعد دشمن اول شما منم، پرستو صالحی؛ و روزی برای رفتن شما هلهله برپا خواهیم کرد!
آن روزها این ویدئوهای خاص و عجیب توسط شبکه سایبری ضدانقلاب وایرال شده و خانم صالحی گمان میکرد او با خروجش از کشور روی سن از آمریکاییها اسکار گرفته و پیشنهادهای کاری یکی پس از دیگری به سویش جاری خواهد شد، اما این خواب خیلی زود به کابوس بدل شده و فشار بیپولی و عدم توجه به این شخص و تعدادی دیگر از سلبریتیهای اغفال شده آنها را بیدار کرده است.
از سرنوشت تلخ پرستو صالحی همین بس که همان شبکه سایبری که روزگاری ویدئوهای داعشی مسلک این بازیگر سابق را لایکریزی میکرد حالا شروع به فحاشی به او کرده تا جایی که تهدید به قتل در محل اقامتش شده است.
سرنوشت تلخ سراب و ایستادن روی بام خودکشی!
خانم صالحی از همان روزهای اول فرار از کشور چهرهای سرگردان داشت و میشد علائم پشیمانی را در چهره او مشاهده کرد؛ رویایی که برای خودش ساخته بود تبدیل به سراب شده و حالا نه راه پیش داشت و نه پس!
صالحی در ایام ابتدایی آشوبها و سرخوش از خیال خام براندازی، با شبکه تروریستی و اختصاصی تجزیهطلبها، اینترنشنال گفتگو کرد، افزوده بر او، سلبریتیهای دیگری نظیر حمید فرخنژاد نیز با هدف ایجاد انگیزه در اغتشاشگران، با این شبکه مصاحبه کردند.
اما پس از انشقاق در میان اپوزیسیون خارجنشین و ناامیدی از براندازی در ایران، با جمعی از سلبریتیهای فراری، گروهی تشکیل دادند و به حمایت از رضا پهلوی پرداختند، البته این پروژه هم خیلی زود دود شده و به هوا رفت.
صالحی از انفعال و ناکارآمدی اپوزیسیون رنجیده و ناامید شد؛ اما به تاسی از دیگر سلبریتیهایی نظیر علی کریمی، حمید فرخنژاد، احسان کرمی و برزو ارجمند، بازی تازهای تحت عنوان «وکالت به رضا پهلوی» را راهاندازی کردند و در توجیه آن به مخاطبان گفتند: فعلا تا زمان براندازی، به رضا پهلوی وکالت دهیم تا بعد از بازگشت به ایران درباره ساختار حاکمیت جدید تصمیمگیری کنیم!.
این آخرین بازی براندازان فریب خورده برای مهم جلوه دادن رضا پهلوی در بین ضدانقلاب بود که از یک مصاحبه تلویزیونی در شبکه من و تو آغاز شد. ربع پهلوی در مصاحبهای با این شبکه، درباره اینکه چرا در تمام این چهار ماه اعتراضات ایرانیان، پا به میدان نگذاشت، گفت: من برای حضور در مجامع بین المللی از طرف ایرانیان باید مشروعیت داشته باشم. نتیجه نهایی این اظهارات، به بازی «وکالت میدهم» رسیده بود که البته پس از آن سفری هم به عنوان نماینده ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی به سرزمینهای اشغالی داشت که هر دو نمایش نتیجهای در پی نداشت.
کمپین وکالت به رضا پهلوی که یکی از اصلیترین دلایل انشقاق و اختلاف در بین اپوزیسیون ضد ایرانی بود که با شکست انجامید. میتوان گفت پرستو صالحی به هر سازی که طراحان پروژه براندازی در ایران از 1401 تاکنون نواختند، رقصید و در همه کمپینها شرکت کرد. کمپین اعتراض به اعدام «مجیدرضا رهنورد»، جلوگیری از محاکمه «توماج صالحی» و بسیاری پروژههای دیگر، از دیگر عرصههایی بود که پرستو صالحی، پای ثابت آنها بود.
اما کم کم کار به جایی رسید که جلوههایی از ناامیدی این بازیگر سابق تلویزیون در چهرهاش نمایان شد. در همان ایام بود که صالحی در ویدیویی از رنج و عذاب فرار از ایران و و مهاجرت میگفت و با اشک، خواهان بازگشت به وطن بود. یکی از نزدیکان خانم صالحی درباره وضعیت روحی او در آن روزها میگوید که این بازیگر سینمایی روی مرز خودکشی بود زیرا از نظر مالی و خانوادگی با بحرانهای شدیدی روبهرو شده زیرا که ممکن بود کارتن خواب شود!
تبلیغهای اینستاگرامی یکی از منابع درآمدی سلبریتیها در سالهای اخیر بوده است، صالحی نیز این کار را در کشور ترکیه از تبلیغ یک شرکت مهاجرتی آغاز کرد و پس از آن وبسایتهای فروش آنلاین را در صفحات خود تبلیغ کرد.
این وضعیت باعث شده بود تا وضعیت شغلی این افراد را از نقشآفرینی در فستیوالهای بزرگ هنری داخل ایران به سطح بلاگری برای شرکتهای خرجی تقلیل یابد. مهناز افشار هم جز همین افرادی بود که به بهانه حمایت از اغتشاشات، چمدان منقش به شعار «زن زندگی آزادی» را تبلیغ و با کد معرفی و تخفیفدار خود، به فروش میرساند. او پس از اعتراض گسترده کاربران معاند، این بساط را جمع کرد.
اما یکی از مشکلات صالحی آن بود که شرکتهای تبلیغاتی به دلیل رقابتهای شدید و روابط پشت پرده حاضر به دادن کار جدید به او نبوده و این شرایط وضعیت مالی پرستو صالحی را روز به روز بدتر کرده بود، تحقاقات نشان میدهد که این شرکتهای مافیایی تنها به افرادی تبلیغات میدهند که تبدیل به بردههای بی چون و چرایی برای آنان گردند، بسیاری از این شرطها با ماهیت اخلاقی و انسانی در تعارض اساسی قرار دارد و تن دادن به آن معادل خودفروشی است.
پیامهای دستجمعی برای بازگشت به ایران!
وضعیت دیگر سلبریتیها نظیر احسان کرمی، برزو ارجمند، حمید فرخنژاد و مهناز افشار هم بهتر از صالحی نیست، آخرین تلاش این گروه برای زنده ماندن اجرای نمایشی در کشورهای آمریکای شمالی است که به دلیل عدم استقبال ایرانیان مقیم آمریکا و کانادا، روی گیشه شکست اساسی خورد!
رفته رفته کاهش فعالیتهای این افراد و عدم مشارکت با انگیزه در پروژههای اپوزیسیون، وضعیت روحی و روانی این افراد را به شدت به هم ریخت شاهد این ماجرا، ارژنگ امیرفضلی، بازیگر طناز سینما و طنزپرداز شبکههای اجتماعی است که این روزها مجبور به رانندگی تاکسی در خیابانهای تورنتو شده است، محمد عمرانی یکی دیگر از این دست بازیگران نیز وضعیت بهتری از دیگران ندارد و اختلافات خانوادگی و بیپولی باعث دیوانگی او شده تا جایی که در مجامع عمومی ایرانیان خارج از کشور او را دست میاندازند.
اشکان خطیبی نیز پس از آن همه فراز و فرود و کریخوانی علیه جمهوری اسلامی، در مصاحبه با شبکه معاند آلمانی، اعتراف کرد که او و همه سلبریتیهایی که از ایران گریختند و علیه جمهوری اسلامی فعالیت کردند، اگر دچار اشتباه شده باشند، این یک اشتباه جمعی بوده است!
میتوانید جزئیات این مصاحبه و فراز و فرود هنرمندان پس از خروج از ایران را در گزارش «اشتباه جمعی به چه قیمت؟ » بخوانید.
حالا با گذشت دو سال از مشارکت در پروژه براندازی در ایران و آن تهدیدهای پر سروصدا، پرستو صالحی این بار در صفحه شخصی اینستاگرامی خود، ویدیویی منتشر کرده و اعلام میکند که از ماههای گذشته، از طریق خانه سینما درخواست بازگشت به ایران را دنبال کرده است.
علاوه بر پرستو صالحی، ظاهرا حمید فرخنژاد، برزو ارجمند، مهناز افشار و ارژنگ امیرفضلی نیز خواستار بازگشت به ایران هستند. فعالیت فرخنژاد در ماههای اخیر کاهش پیدا کرده و تقریبا خبری از او نیست. ارژنگ امیرفضلی نیز به طور پیوسته از مشقتهای خود در کانادا میگوید و تورم و گرانی در غربت، او را به استیصال رسانده است.
بازگشت این دسته از ایرانیان به داخل کشور امری بلا اشکال است، و جمهوری اسلامی ایران از تمامی شهروندان خود در سراسر جهان حمایت کرده و آنها را زیر پرچم خود خواهد گرفت، کما اینکه بیش از این بسیاری از سلبریتیهای پشیمان نیز به کشور بازگشتهاند.
اما باید این نکته را نیز در نظر داشت که این افراد در بزرگترین جنگ هیبریدی تاریخ با سازمان موساد و سیا همکاری کرده و نتیجه آن شهادت بیش از 200 نفر از مدافعان امنیت است، این خطای بزرگ با دادن یک ویدئو مبهم قابل بخشش نیست، حداقل این اتفاق آن است که این دست افراد همانطور که دو سال «کمپین براندازی» راه انداخته بودند این بار «کمپین پشیمانی» را وایرال کنند تا موضع آنها به صورت مشخص قابل تحلیل باشد، از نظر قضایی نیز شکل برخورد با این افراد مشابه برخورد با عناصر بریده از سازمان منافقین است که پس خروج از جهنم اشرف به کشور بازگشتهاند.
وضعیت تحلیلی سلبریتیها پس از اغتشاشات
سلبریتیها از ورزشکار تا سینمایی، در جریان اغتشاشات سال 1401 مواضع و تحرکاتشان در فضای مجازی بسیار بیش از همیشه به چشم آمد؛ برخی در فضای مجازی با معترضان همآوایی نشان دادند، شماری به خاطر سکوت مورد شماتت و حمله قرار گرفتند، تعدادی حتی معدودی در خیابانها دیده شدند. در این میان، هنجارشکنی و نیز انتشار برخی اخبار و روایتهای جعلی نیز در دستورکار عدهای از آنها قرار گرفت.
مفهوم اولیه سلبریتی یعنی شخصی که در رشته یا فعالیت خود برتر بوده و به عنوان سخنگو در تبلیغات شناخته شده و برای ترویج محصول/ خدمت کارایی دارد. کلمه سلبریتی به افرادی اطلاق میشود که از طریق فعالیت در صنعت سرگرمی و رسانههای جمعی حضور گستردهای در جامعه دارند و عرصه فعالیتهای آنها نیز نسبت به بقیه اعضای جامعه، طیف وسیعی از اقدامات و حوزههای مختلف را شامل میشود. بر این اساس، آنها خود را مجاز به حرکت و سخن گفتن در مورد مسائل مختلف ساحت عمومی جامعه میدانند، در تعریف دیگر از سلبریتیها آمده آنها پدیدههایی هستند که رسانههای جمعی همچون سینما، تلویزیون و مطبوعات به چهره تبدیلشان کرده و داخل نظام رسانهای شکل و رشد یافتهاند. [1]
«کریس روجک» استاد جامعهشناسی، فرایند سلبریتیسازی را نسبت دادن خوشنامی یا بدنامی به فرد در عرصه عمومی جامعه تعریف میکند. آنها به هوادارانشان شادی درد و رنج میدهند و در مقابل ستایش یا رسوایی دریافت میکنند از این رو است که سلبریتیها به کالاهایی قابل خرید و فروش در دنیای امروز تبدیل میشوند. سلبریتیها افراد شناخته شدهای هستند که به واسطه برخورداری از برخی ویژگیها و صفات خاص از دیگران متمایز شدهاند. [2]
ظهور «پدیده سلبریتی» در جامعه ایرانی را میتوان مقارن با گسترش رسانههای جمعی از جمله تلویزیون، رادیو و مجلات زرد، در دهه 40 دانست. سلبریتیهای اولیه عمدتا برخی از اعضای خاندان پهلوی، بازیگران سینما، خوانندهها و نوازندههای موسیقی و برخی از ورزشکاران بودند که در تلویزیون، رادیو و مجلههای زرد، رشد کرده بودند.
با وقوع انقلاب در سال 1357، فرهنگ سلبریتی برای مدتی از میان رفت؛ بیشتر متصدیان و افراد مرتبط با آن، ناگزیر از کشور خارج شدند یا به انزوا رفتند. اگرچه ایدئولوژی انقلابی سال 1357 در طول مبارزات سیاسی و پس از رسیدن به قدرت، همواره با تمام نشانههای «فرهنگ سلبریتی» در ستیز بوده است اما پس از جنگ، این فرهنگ مجددا در مسیر رشد قرار گرفت تا جایی که در عصر حاضر به قدرت اثرگذاری قابل توجهی دست یافته است.
به طور کلی فراز و نشیب فرهنگ سلبریتی در ایران در شش دهه اخیر را میتوان به صورت یک نمودار سینوسی در نظر گرفت: شکلگیری در دهه 40، رشد در اوایل دهه 50، اضمحلال در اواخر دهه 50، رشد مجدد در دهههای 70 و 80 و اوجگیری در دهه 90 خورشیدی. مهمترین بخش از این فراز و نشیب، به چهار دهه اخیر مربوط میشود که در آن جامعه ایران از یک جامعه «ضدسلبریتی» به یک جامعه سلبریتی گذار کرده است. [3]
در جریان اغتشاشات اخیر استفاده از سلبریتیها برای اثرگذاری روی جنگ سایبری مورد استفاده قرار گرفت و تعدادی قابل توجهی از این افراد به گرفتن وعده و وعیدهای پوچ در طرح «سکوسازی آشوب» مورد بهرهبرداری قرار گرفتند. اما بعد از دو سال این سکوها دچار ریزش شده است.
البته این ریزش ها و حوادث پس از آن باید مورد مطالعات جدی قرار بگیرد، بر اساس آمارها تقریباً 20 درصد کاربران اینستاگرام اخبار و صفحات سلبریتیها را پیگیری میکنند، آنها صفحات بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران سلبریتی داخلی را بیش از سایر گروههای سلبریتی دنبال میکنند به طوری که تقریبا یک سوم کاربران صفحات شخصی بازیگران و خوانندگان سلبریتی و تقریبا یک چهارم کاربران صفحات شخصی ورزشکاران را دنبال میکنند. [4]
همچنین 19.3 درصد کاربران به سلبریتی گرایش عاطفی و نگرشی ندارند، 34 درصد کاربران به سلبریتیها گرایش کمی دارند. 27.1 درصد کاربران تا حدودی به سلبریتیها وابسته هستند و 19.6درصد کاربران گرایش شدیدی به سلبریتیها به لحاظ عاطفی و نگرشی دارند. این آمارها نشان میدهد که مسئله ارتباط اجتماعی با سلبریتیها باید مورد بازبینی قرار گرفته و الگو پذیری اجتماعی از این گروه نیاز به بازنگریهای جدی دارد.
در کشورهایی که ابرازهای جنگ سایبری را در دست دارندبه هیچ عنوان سلبریتیها جرات اظهارنظر در این ماجراها را ندارند. از نگاه این دولتها سلبریتیها نباید مرجعیت سیاسی پیدا کنند و اگر در مسائل سیاسی و امنیتی صحبت کنند، از نظر قضایی تحت فشار قرار میگیرند، ماجرای تلخ از زندگی پرستو صالحی نشان داد که باید مرجعیت جامعه را به عینیت برگردانیم.
[1] حسن اسدزاده شهیر، طاهر روشندل، اکبر نصرالهی و اسماعیل سعدیپور، «مطالعه دغدغههای سلبریتیها در اینستاگرام و پیامدهای آن بر هواداران»، فصلنامه مطالعات میان فرهنگی، دوره 16، شماره 47، 1400
[2] مجید سلیمانی ساسانی، مهدی شهبازی و سینا قربانی، «فرهنگ شهرت و کنشگری سلبریتیها در اینستاگرام از نظر کاربران ایرانی»، فصلنامه علمی مطالعات فرهنگ- ارتباطات، سال 23، شماره 89، بهار 1401
[3] https://www.irna.ir/news/84956772/
[4] برای اطلاع بیشتر در این خصوص ر. ک علیرضا دباغ، «بررسی نرخ تعامل کاربران در صفحات اینستاگرام سلبریتی ها در زلزلهی کرمانشاه»، مطالعات میانرشتهای در رسانه و فرهنگ، سال نهم، شماره2، 1398