ماهان شبکه ایرانیان

بدر

صف آرایی مسلمانان ودلاوران قریش آغاز شد وچند حادثه کوچک آتش جنگ را شعله ور کرد.در آغاز، نبردهای تن به تن در گرفت

صف آرایی مسلمانان ودلاوران قریش آغاز شد وچند حادثه کوچک آتش جنگ را شعله ور کرد.در آغاز، نبردهای تن به تن در گرفت. سه نفر به نامهای عتبه پدر هند(همسر ابوسفیان) وبرادر بزرگ او شیبه وولید فرزند عتبه غرش کنان به وسط میدان آمده وهماورد طلبیدند. نخست سه نفر از دلاوران انصار برای نبرد با آنان وارد میدان شدند وخود را معرفی کردند، اما دلاوران مکه از جنگ با آنان خودداری کردند وفریاد زدند:«یا محمد اخرج الینا اکفاءنا من قومنا» یعنی افرادی که از اقوام ما وهمشان ما باشند برای جنگ با ما بفرست. رسول خدا به عبیدة بن حارث بن عبد المطلب وحمزه و علی علیه السلام دستور داد برخیزند وپاسخ دشمن را بدهند. سه افسر عالیقدر اسلام با صورتهای پوشیده روانه رزمگاه شدند. هر سه دلاور خود را معرفی کردند وعتبه هر سه را برای مبارزه پذیرفت وگفت: همگی همشان ما هستید.

در اینجا برخی ازمورخان، مانند واقدی، می نویسند:

هنگامی که سه جوان از دلاوران انصار آماده رفتن به میدان شدند خود پیامبر آنان را از مبارزه باز داشت ونخواست که در نخستین نبرد اسلام انصار شرکت کنند وضمنا به همه افراد رسانید که آیین توحید در نظر وی به قدری ارجمند است که حاضر شده است عزیزترین ونزدیکترین افراد خود را در این جنگ شرکت دهد. از این حیث رو کرد به بنی هاشم وگفت: برخیزید وبا باطل نبرد کنید; آنان می خواهند نور خدا را خاموش سازند. (1)

برخی می گویند در این نبرد هر یک از رزمندگان در پی هماورد همسال خود رفت. جوانترین آنان علی علیه السلام با ولید دایی معاویه، متوسط آنان، حمزه، با عتبه جد مادری معاویه، وعبیده که پیرترین آنان بود با شیبه شروع به نبرد کردند. ولی ابن هشام می گوید که شبیه هماورد حمزه وعتبه طرف نبرد عبیده بوده است. (2) اکنون ببینیم کدام یک از این دو نظر صحیح است.با در نظر گرفتن دو مطلب حقیقت روشن می شود:

1) مورخان می نویسند که علی وحمزه هماوردان خود را در همان لحظه های نخست به خاک افکندند، ولی ضربات میان عبیده وهماورد او رد وبدل می شد وهریک دیگری را مجروح می کرد وهیچ کدام بر دیگری غالب نمی شد. علی وحمزه پس از کشتن رقیبان خود به کمک عبیده شتافتند وطرف نبرد او را کشتند.

2) امیر مؤمنان در نامه ای که به معاویه می نویسد چنین یاد آوری می کند:«وعندی السیف الذی اعضضته بجدک وخالک و اخیک فی مقام واحد» (3) یعنی شمشیری که من آن را در یک روز بر جد تو (عتبه پدر هند مادر معاویه) ودایی تو(ولید فرزند عتبه) وبرادرت (حنظله) فرود آوردم در نزد من است.یعنی هم اکنون نیز با آن قدرت مجهز هستم.

ودر جای دیگر می فرماید:«قد عرفت مواقع نضالها فی اخیک و خالک و جدک وما هی من الظالمین ببعید». (4) یعنی تو ای معاویه مرا با شمشیر می ترسانی؟ حال آنکه از جایگاههای فرود آمدن شمشیر من بر برادر ودایی وجد خود آگاه هستی ومی دانی که همه را در یک روز از پای در آوردم.

از این دو نامه به خوبی استفاده می شود که حضرت امیر علیه السلام در کشتن جد معاویه دست داشته است واز طرف دیگر می دانیم که حمزه وحضرت علی هر کدام طرف مقابل خود را بدون درنگ به هلاکت رسانده اند. هرگاه حمزه طرف جنگ عتبه (جد معاویه) باشد دیگر حضرت امیر نمی تواند بفرماید:«ای معاویه جد تو زیر ضربات شمشیر من از پای در آمد» به ناچار باید گفت که شبیه طرف نبرد حمزه بود وعتبه هماورد عبیده بوده است که حمزه وحضرت علی پس از کشتن مبارزان خود به سوی او رفتند واو را از پای در آوردند.

پی نوشت ها:

1- مغازی واقدی، ج 1، ص 62.

2- سیره ابن هشام، ج 1، ص 625.

3- نهج البلاغه، نامه 64.

4- نهج البلاغه، نامه 28.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان