در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
**********
تیتر روزنامههای دو جناح عمده در کشور، در سیزدهمین روز مرداد ماه، ضمن حفظ همگرایی کلی در توجه به سیاست های کلی نظام، دو نوع نگاه متفاوت را نسبت به واکنش ایران به موضوع ترور شهید هنیه داشتهاند.
یک روزنامه اصلاح طلب با اشاره به حکم رئیس جمهور برای محمدجوادظریف تاکید کرد که این حکم به معنای دست راست بودن ظریف برای مسعود پزشیکان است.
روزنامه «سازندگی»، در یادداشتی با بیان اینکه حکم پزشکیان برای ظریف نشاندهنده آن است که رئیسجمهور ایران، دست راست خود را انتخاب کرده، نوشت:
از آنجایی که ایران همیشه درگیر مسائل کلان در حوزههای سیاست خارجی، سیاست داخلی، فرهنگی و اجتماعی است، نقش ظریف به عنوان یک مشاور امین و سالم که نگاه تیزبینی دارد، میتواند موثر باشد.
این روزنامه اصلاح طلب همچنین با بیان اینکه ایران، امروز در چند جبهه باید به تصمیم برسد، اولین تصمیم را مربوط به جنگ غزه و حواشی آن دانسته و می نویسد:
در دوره ریاستجمهوری مرحوم سیدابراهیم رئیسی، وزارت خارجه ایران مذاکراتی را با آمریکا درخصوص برقرار صلح پایدار در غزه آغاز کرد اما در ادامه با سقوط بالگرد رئیسجمهور فقید ایران و وزیر خارجه ایران این مذاکرات متوقف شد. پیش از آن برخی از منابع اعلام کرده بودند که این مذاکرات با سه هدف آغاز شده است: 1- برکناری نتانیاهو و تغییر دولت در اسرائیل 2- پایان جنگ در غزه 3- خاموش کردن بقیه جبههها». اکنون باید دید که در دوره جدید این مذاکرات آغاز میشود و به سرانجامی میرسد یا نه. طبعاً حضور ظریف در کنار وزیر خارجه آتی که عباس عراقچی است و هر دو مکمل همدیگر هستند، میتواند به مسعود پزشکیان در انتخاب تصمیم نهایی کمک کند.
سازندگی در ادامه قرار داد جدید با غرب را یکی دیگر از تصمیماتی دانست که باید معاون راهبردی رئیس جمهور برای آن برنامه داشته باشد.
تاملی بر این مطالب اما نشان می دهد که؛ اصلاح طلبان ضمن عبور از اظهارات ظریف که تصریح داشت هیچ پستی را در دولت پزشکیان قبول نخواهد کرد می کوشند تا پست وی در دولت چهاردهم را بنا بر فشار افکارعمومی برای پذیرش پست معنادهی کنند، همچنین برخی از رادیکالها به این نتیجه رسیدهاند که امکان ادامه برجام ممکن نبوده و باید صورت جدیدی مانند برجام 2 بر آن نوشت، این ادعا در میان ترور شهید هنیه قابل تامل است!
مروری بر اظهارات چهره ها و مطالب تولید شده از سوی رسانه های جریان اصلاح طلب بیانگر آن است که آنان گرچه بر لزوم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه در تهران تاکید دارند اما در محور دیگری در حال بیان این گزاره هستند که پاسخ به جنابت این جنایت نباید تحولات راهبردی اخیر در قبال مسائل داخلی و خارجی را تحت الشعاع قرار دهد و دولت دکتر پزشکیان را از اهداف راهبردی خود که در جریان رقابتهای انتخاباتی اعلام کرده، بازدارد!.
در همین راستا روزنامه هم میهن در مطلبی می نویسد:
گرچه رژیم اسرائیل بهطور رسمی مسئولیت این جنایت را نپذیرفته است؛ ولی هیچکس تردیدی در انتساب این اقدام به آنان ندارد، بهویژه که تکذیب هم نکردهاند. بنابراین، یک متغیر بسیار مهم و تعیینکننده وارد ماجرا شده است که باید نسبت به آن واکنش نشان داد و بهطور قطع هم نمیتوان واکنشی نشان نداد؛ چون منطق قدرت اقتضا میکند که در برابر تهاجم باید واکنش نشان داد. عدمواکنش موجب تجری و تشویق بیشتر مهاجم میشود. ولی آیا ابعاد این واکنش به گونهای است که کلیت ماموریت دولت را تغییر دهد و ماموریت جدیدی را برای آن تعریف کند؟.
به نوشته این روزنامه:
این ترور با هدف ایجاد اختلال در مسیر جدید سیاسی در ایران است؛ ازاینرو، تن دادن به راهبرد آنان ممکن است در کوتاهمدت نتایجی داشته باشد، ولی یک نیروی سیاسی و دولت مقتدر در مواجهه با یک وضعیت جدید ماموریت اصلی خود را فراموش نمیکند. چنین واکنشی نافی پایداری سیاسی است. از سوی دیگر نیز حزب توسعه ملی ایران اسلامی ضمن محکوم کردن شدید جنایت رژیم صهیونیستی و تسلیت به مردم مظلوم فلسطین و خانواده شهید اسماعیل هنیه و محافظ وی، تاکید کرد، این جنایت نباید تحولات راهبردی اخیر در قبال مسائل داخلی و خارجی را تحت الشعاع قرار دهد و دولت دکتر پزشکیان را از اهداف راهبردی خود که در جریان رقابتهای انتخاباتی اعلام کرده، بازدارد!
گفتنی است بیان این مطالب در حالی صورت می گیرد که می توان گفت، باند تبهکار صهیونیستی گرچه یکی از اهدافش اختلال در روند فعالیت های دولت چهاردهم می باشد اما باید تاکید داشت که یکی دیگر از اهداف آن تولید شکاف در میان نیروهای سیاسی بابت تعهد پایدار به جبهه مقاومت می باشد.
اینکه دولت چهاردهم باید به پیگیری روال کارهای خود بپردازد شکی نیست اما این پرسش در این میان بوجود می آید که پاسخ دادن به یک جنایت علیه آرمان ها، منافع ملی، راهبردها و سیاست های جمهوری اسلامی چگونه یک حرکت انحرافی شناخته می شود!.
به نظر میرسد در این میان باید باور داشته باشیم که جنگ ترکیبی صهیونیست ها در راستای «بکش و در دل طرف مقابل تردید بینداز» از سوی عدهای خاص در حال پیاده سازی است.