فارن افرز محدودیت‌های توافق امنیتی آمریکا و عربستان را بررسی کرد

از ریاض انتظار نداشته باشید سمت واشنگتن بایستد

شماره روزنامه: ۶۰۷۱ تاریخ چاپ: ۱۴۰۳/۰۵/۱۵ ...

«گریگوری گاوس» استاد امور بین‌الملل مدرسه بوش دانشگاه تگزاس، دوم اوت در فارن افرز نوشت: به نظر می‌رسد یک معاهده دفاعی بین ایالات متحده و عربستان در زمینه همکاری‌های هسته‌ای غیرنظامی در مراحل پایانی قرار دارد. از آنجا که کاخ سفید برای برقراری روابط نزدیک‌تر با ریاض فشار آورده، مشخص شده است که دولت بایدن از تعهد گسترده ایالات متحده به عربستان سعودی به دنبال چه چیزی است: نه فقط حرکت به سمت خاورمیانه باثبات‌‌‌تر، بلکه سلب هرگونه احتمالی که چین بتواند سعودی‌ها را به حوزه نفوذ خود بکشاند.

در زمانی که بسیاری از کشورها در بحبوحه رقابت قدرت‌‌‌های بزرگ در حال ظهور میان چین، روسیه و ایالات متحده، در حال سنجیدن همه جوانب هستند، چرا سعودی‌‌‌ها اتکای تاریخی خود به واشنگتن را دوچندان می‌کنند؟ به طور خلاصه، آنها چیزی را می‌خواهند که نه چین و نه روسیه نمی‌توانند ارائه کنند: امنیت. سعودی‌‌‌ها در مورد تعهد ایالات متحده نسبت به خود و منطقه تردید دارند و قصد دارند آن را تا جایی که می‌‌‌توانند از طریق معاهده‌‌‌ای که از دولتی به دولت دیگر تغییر نکند، پایان دهند.

مشکل ریاض این است که وقتی ایالات متحده به یک کشور تعهد امنیتی می‌دهد، اکثر آمریکایی‌ها انتظار دارند که آن کشور در مورد طیف وسیعی از مسائل بین‌المللی - اقتصادی و سیاسی و همچنین نظامی - از واشنگتن حمایت کند. اینجاست که سعودی‌ها ممکن است ناامید شوند. آنها نمی‌خواهند صرفا پوشش امنیتی ایجاد کنند. آنها می‌خواهند بخشی از تیم آمریکا باشند. اما با توجه به اهمیت حیاتی چین به عنوان مشتری انرژی و روسیه به عنوان تولید‌کننده انرژی، سعودی‌ها همچنین می‌خواهند انعطاف‌پذیری در جبهه‌های اقتصادی و سیاسی را حفظ کنند.

هریس و ترامپ هر دو بالقوه باید روابط مستقل ریاض با پکن و مسکو را در صورت پیشبرد توافق آمریکا و عربستان در نظر بگیرند. با توجه به استقبال ترامپ از مستبدان در سراسر جهان، ممکن است هضم این مساله برای یک دولت دموکرات سخت‌‌‌تر باشد. اما صرف نظر از این، واشنگتن باید با درک کامل از مقاصد عربستان سعودی وارد مراحل نهایی مذاکرات با ریاض شود.

رهبران سعودی، همراه با همتایان خود در دیگر پادشاهی‌های خلیج فارس، نگران تعهد واشنگتن به امنیت خود در سه دولت گذشته ایالات متحده بوده‌اند. خستگی و ناامیدی آشکار مردم آمریکا از جنگ‌‌‌های طولانی در افغانستان و عراق در سه دولت متوالی باراک اوباما، دونالد ترامپ و جو بایدن آشکار شد که وعده کاهش حضور در خاورمیانه و معطوف کردن توجه به شرق آسیا در واکنش به ظهور چین را دادند. این واقعیت که هر سه دولت اوباما، ترامپ و بایدن متوجه شدند که قادر به نادیده گرفتن تحولات خاورمیانه نیستند- مانند مبارزه با داعش و اخیرا، جنگ در غزه و درگیری‌‌‌های اسرائیل با حزب‌‌‌الله و ایران- به سختی توانسته پاسخگوی ترس‌های سعودی‌ها باشد.

از نظر سعودی‌‌‌ها، هر رئیس‌‌‌جمهوری یک تصمیم یا عدم تصمیم منحصر به فرد اتخاذ کرد که تأیید می‌‌‌کند که نمی‌‌‌توان روی واشنگتن حساب کرد. اوباما بدون مشورت با ریاض و بدون در نظر گرفتن هرگونه اقدامی برای محدود کردن نفوذ منطقه‌‌‌ای ایران، درباره توافق هسته‌‌‌ای با تهران، که سعودی‌‌‌ها آن را بزرگ‌ترین تهدید خود می‌‌‌دیدند، مذاکره کرد. ترامپ که در روزهای اولیه حضورش در کاخ سفید، رهبران عربستان سعودی را در آغوش گرفته بود، با حمله موشکی و پهپادی منتسب به ایران و متحدانش به ابقیق و خریص در سپتامبر 2019- مهم‌ترین تاسیسات نفتی عربستان سعودی- نتوانست اقدام کند. و بایدن در ابتدای دولتش به صراحت اعلام کرد که قصد دارد ریاض را در حاشیه قرار دهد.

با این حال، واقعیت‌‌‌های سخت ژئوپلیتیک به سرعت فیلم‌نامه را در مورد دولت بایدن تغییر داد. حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 و افزایش همزمان قیمت نفت منجر به چرخش 180 درجه‌ای رویکرد بایدن در قبال ریاض شد. روابط خوب با بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان ناگهان برای منافع ایالات متحده بسیار مهم‌تر از نگرانی در مورد استبداد و حقوق بشر شد. علاوه بر این، دولت بایدن این امکان را در نظر قرار داد که ترامپ می‌تواند در خاورمیانه بهتر عمل کند و سعودی‌‌‌ها را با به رسمیت شناختن اسرائیل به توافق‌‌‌نامه ابراهیم پیوند دهد. هنگامی که چین در مارس 2023 میانجی احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان شد، به واشنگتن انگیزه مضاعفی داد تا عربستان سعودی را در سمت ایالات متحده در جنگ سرد در حال ظهور با چین قرار دهد.

محمد بن سلمان ولیعهد عربستان که رهبر واقعی پادشاهی است، مدتی قبل از جنگ غزه آماده روابط دیپلماتیک با اسرائیل بود. او برای واشنگتن روشن کرده که بهای او برای این اقدام چشمگیر پایان دادن به عدم اطمینان در مورد تعهد ایالات متحده به امنیت کشورش از طریق یک معاهده دفاعی تصویب‌شده توسط سنا است. با توجه به ظن گسترده نسبت به جاه‌طلبی‌های هسته‌ای عربستان و تنفر نسبت به سابقه حقوق بشر این کشور در میان اعضای مجلس نمایندگان و سنا، دستیابی به چنین توافقاتی از طریق کنگره دشوار خواهد بود.

جنگ غزه انگیزه عربستان سعودی را برای به رسمیت شناختن اسرائیل افزایش داده است. قبل از درگیری، نشانه‌هایی وجود داشت که اگر اسرائیل ژست‌های ملموسی برای بهبود زندگی فلسطینیان در غزه و کرانه باختری بگیرد، ریاض این اقدام را انجام خواهد داد. اما سعودی‌‌‌ها اکنون خواستار تعهد قاطع اسرائیل به یک جدول زمانی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی هستند، چیزی که دولت کنونی اسرائیل نخواهد داد.

حرکت به سوی یک توافق مثلثی- آمریکا، اسرائیل و عربستان- که محور سیاست خاورمیانه‌ای بایدن بوده، کند شده است. با این حال، واقعیت‌‌‌های قدرت منطقه‌‌‌ای و جهانی که زیربنای این توافق است، از بین نمی‌‌‌روند. اگر و زمانی که غزه از تیتر اخبار خارج شود، این احتمال وجود دارد که دولت بعدی ایالات متحده به دنبال امضای توافق باشد.

هیچ تضمینی وجود ندارد، حتی اگر غزه دیگر چنین جایگاه برجسته‌ای را در صدر اخبار جهانی اشغال نکند، اسرائیل و عربستان سعودی ممکن است نتوانند زمینه مشترکی در مورد مساله فلسطین پیدا کنند. از زمان شروع جنگ در غزه، حمایت عمومی از مذاکرات درباره تشکیل کشور فلسطین در اسرائیل افزایش یافته است. حتی اگر اسرائیل از این توافق حمایت می‌کرد، کنگره ممکن است با تعهدات جدید واشنگتن که پیش‌شرط مشارکت عربستان سعودی است، با توجه به ضدیت‌های دیرینه نسبت به پادشاهی در کاپیتول هیل موافقت نکند. با این حال، اگر همه قطعات سر جای خود قرار می‌‌‌گرفت و توافق مثلثی محقق می‌‌‌شد، ایالات متحده می‌‌‌خواهد در مقابل آنچه می‌‌‌تواند از سعودی‌‌‌ها انتظار داشته باشد، شفاف باشد. ریاض برای امضای یک ازدواج تک‌همسری با واشنگتن در زمینه مسائل نظامی و امنیتی مشکلی نخواهد داشت. این همان چیزی است که می‌خواهد.

اما همچنین خواهان انعطاف‌پذیری برای مواجهه با چین و روسیه و حتی ایران در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی مهم برای عربستان سعودی است. آمریکایی‌‌‌ها عموما از متحدان امنیتی‌‌‌شان انتظار دارند که در تمام طیف مسائل سیاست خارجی در یک خط قرار گیرند و اگر متحدان مسیر خود را ترسیم کنند، احساس سوءاستفاده می‌‌‌کنند. در مورد ریاض، آنها باید این واکنش را تعدیل کنند.

به‌رغم گفت‌وگوهای مداوم آنها با واشنگتن در مورد این موضوعات، سعودی‌ها قبلا از ابتکارات خاص ایالات متحده در منطقه فاصله گرفته‌اند. برای مثال، ریاض مشتاق است تا خود را از مداخله نظامی نافرجام در یمن رهایی بخشد. به این ترتیب، به کمپین ایالات متحده علیه حوثی‌‌‌ها در دریای سرخ نپیوسته است. عربستان سعودی به تحریم دیپلماتیک و اقتصادی روسیه که توسط دولت بایدن در پی حمله مسکو به اوکراین سازماندهی شده است، نپیوسته است. ریاض روابط اقتصادی گسترده‌ای با چین دارد و به پکن روی آورد تا برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک با ایران در سال 2023 میانجیگری کند.

عربستان سعودی چین و روسیه را به یک دلیل عمده در آینده خود به عنوان محور اصلی می‌بیند: نفت. این روزها، نیروی محرکه سیاست خارجی و داخلی عربستان، طرح توسعه اقتصادی MBS است که به عنوان چشم‌انداز 2030 شناخته می‌شود، که بر تغییر اقتصاد عربستان و کاهش وابستگی آن به نفت در دراز‌مدت تاکید دارد. با این حال، دستیابی به اهداف تعیین‌شده در چشم‌انداز 2030، نیازمند مقادیر زیادی سرمایه در کوتاه‌مدت است که اساسا مستلزم حفظ قیمت نسبتا بالای نفت در حال حاضر و حفظ سهم عربستان سعودی از فروش در بازار جهانی نفت است.

روسیه کلید استراتژی عربستان در مورد قیمت نفت است. همکاری با دومین صادرکننده بزرگ نفت در جهان برای توافقات تولید با هدف حفظ قیمت نفت ضروری است. چین، به‌‌‌عنوان واردکننده پیشرو نفت در جهان، برای سعودی‌‌‌ها برای حفظ سهم خود در بازار ضروری است. به همین دلیل، ریاض از تطبیق سیاست‌های سیاسی و اقتصادی با واشنگتن در قبال رقبای جهانی ایالات متحده بیزار خواهد بود.

صرف نظر از اینکه در سال 2025 چه کسی در کاخ سفید حضور دارد، ریاض مایل به امضای یک رابطه امنیتی آهنین با واشنگتن خواهد بود تا زمانی که ایالات متحده به وعده خود عمل کند. برای ایالات متحده در حالی که سطح جدیدی از تعهد امنیتی با عربستان را در نظر می‌گیرد، پرسش مهم این است که آیا می‌تواند متحد امنیتی‌اش را که راه خود را در روابط اقتصادی و سیاسی با چین، ایران و روسیه طی می‌کند، تحمل کند؟

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان