منبع: واشنگتنپست
تاریخ انتشار: 10 آگوست 2024
نویسنده: فرید زکریا
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
«فرید زکریا»، روزنامهنگارِ تراز اول، مفسر سیاسی و نویسندۀ هندیآمریکایی است. او مجری شبکۀ سیانان و میزبانِ برنامۀ "فرید زکریا جیپیاس" است و در واشنگتن پست، ستون هفتگیِ ثابت دارد. زکریا حضوری چشمگیر و پرتکرار در رسانههای معتبر جهان دارد. اولینبار او بود که اصطلاحِ "دموکراسیِ غیرلیبرال" را به کار برد. از تألیفات او میتوان به "آیندۀ آزادی"، "جهانِ پس از آمریکا"، "از ثروت به قدرت" و "دَه آموزه برای جهانِ پساپاندمی" اشاره کرد.
شایان ذکر است که مقالات ترجمهشده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران/ ترجمه: دوستان دموکرات وقتی با بیتوجهی مردم آمریکا نسبت به منافع سیاسی مواجه میشوند، از کوره در میروند و تعجب میکنند که چرا مردم روی خوشی به سیاستهای منطقی و اصلاحی نشان نمیدهند؟ از قضا اثر معروف «توماس فرانک» با عنوان «مشکل کانزاس چیست؟» هم به همین قضیه پرداخته و با نگاهی کلان این پرسش را مطرح میکند که «مشکل آمریکا چیست؟»
شمار فزایندهای از پژوهشها در سالهای اخیر، نشان دادهاند که مردم تمایلی به تصمیمگیریهای منطقی ندارند و از رأیدهی برای ابراز وجود به شیوههای احساسی، ایدئولوژیک و اخلاقی استفاده میکنند. این رویکرد رفتارشناسانه که در آثار صاحبنظرانی مثل «دنیل کانمن» [برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد 2002 به پاس دیدگاههای نوآورانه در باب روانشناسی داوری و اقتصاد رفتاری است. یافتههای تجربی او فرض رایج عقلانیت انسان در نظریۀ اقتصاد مدرن را به چالش میکشد.] و «جاناتان هایت» [روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه نیویورک با تخصص روانشناسی اخلاق که از سوی نشریات فارنپالیسی و پراسپکت در فهرست برترین اندیشمندان جهان قرار گرفته است.] مشهود است، انتخابات را وابسته به مقادیر معتنابهی شم شهودی و اشتیاق ناملموس میکند. این دانشمندان معتقدند که شهروندان عادی و غالبِ رأیدهندگان با ندای درونیشان دست به انتخاب میزنند و سپس آگاهانه یا ناآگاهانه دلالتهایی منطقی بر این نوع انتخابگری مییابند. به نظر میرسد کمپین انتخاباتی کامالا هریس هم تبلیغاتی مبتنی بر همین رویکرد درونی و شهودی در پیش گرفته است.
دنیل کانمن و جاناتان هایت
از زمانی که معاون رئیسجمهور، نامزد احتمالیِ حزب دموکرات شد، کامالا هریس کارزار انتخاباتی منسجمی برپا کرد که بهنظر میرسد عامدانه محتوایی عامهپسند و شورمندانه دارد. مبارزات انتخاباتی هیلاری کلینتون در سال 2016 بههیچوجه چنین مشخصهای ندارد و مملو از اسناد سیاسی و تحلیلهای تخصصی است. هریس هنوز مصاحبهای نکرده و در نشستهای خبری نیز حاضر نشده تا وادار شود مواضع خود را در مورد موضوعات خاص توضیح دهد؛ درعوض خود را با خصایصی کاملاً انسانی به مردم نمایانده و همهجا با شخصیتی پویا، خونگرم، خوشبین و خوشمشرب حاضر شده است. این تکنیک صمیمی و مردمگرایانه با اقبال خوبی مواجه شده و بسیار سودبخش بوده است.
هریس در انتخاب معاون هم از همین الگو تبعیت کرده است. خیلیها انتظار داشتند که او، «جاش شاپیرو»، فرماندار بافراست، سیاس، کارامد و محبوبِ پنسیلوانیا با بیشترین آرای الکترال را برگزیند، اما درعوض فرماندار ایالتِ آبیتر یعنی مینهسوتا را انتخاب کرد تا تصویری که به نمایش درمیآید و در سراسر کشور طنینانداز میشود، مردمیتر، بانشاط و خوشقلب باشد. «انتخاب تیم والز» به ما یادآوری میکند که ایکیو [بهرۀ هوشی] میتواند به اندازۀ آیکیو [هوش اجتماعی و هیجانی] مهم باشد.
اینگونه است که ورق برمیگردد و اوضاع به نفع دموکراتها تغییر میکند. دونالد ترامپ و جمهوریخواهان استاد بازی با عواطفاند. آنها همیشه چنگ و دندان نشان میدهند، خط و نشان میکشند، رجز میخوانند و رعب ایجاد میکنند. در چنین فضایی امیدبخشیِ هریس و نشاطِ والز کارگر میشود.
هریس به نحو دیگری نیز خرق عادت کرده است. در همۀ دورههای انتخابات ریاستجمهوری در سه دهۀ گذشته تا سال 2020، دموکراتها (که به طبقۀ تحصیلکردۀ دانشگاهی تعلق دارند)، فردی را که دارای مدرک دانشگاهی از هاروارد یا ییل بوده، در صدر فهرست حزبی خود قرار دادهاند؛ اما میبینیم که «ترکیب هریس و والز» به دور شدن از «لیگ آیوی» (مجموعهای متشکل از 8 دانشگاه برتر آمریکا) که پیش از این در «ترکیب بایدن و هریس» نیز شاهد بودیم، ادامه داده است.
همین رویکرد ساختارشکنانۀ هریس او را قادر میکند تا کشتیِ بهگلنشستۀ دموکراتها را بار دیگر در این دریای مواج شناور سازد و با قدرت در نظرسنجیهای ملی و ایالتهای نوسانی پیشتاز باشد.
اما این تکنیک هم احتمالاً تا جایی جواب میدهد، چون آمریکا به طور مساوی تقسیم شده است. از سال 2000، بهاستثنای پیروزیهای باراک اوباما، رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری تنگاتنگ بودهاند و به نظر میرسد نتیجۀ این دوره نیز با چند صد هزار رأی در پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین، آریزونا، جورجیا، کارولینای شمالی و نوادا مشخص خواهد شد.
هریس برای پیروزشدن باید محتواسازی کند. بزرگترین نقطهقوت دموکراتها بهرسمیتشناختنِ «حق سقط جنین» است و معاون رئیسجمهور هم در اینخصوص سخنور و مؤثر بوده است. بزرگترین نقطهضعف آنها نیز مهاجرت است که جمهوریخواهان و حتی برخی مستقلها را برمیآشوبد. میدانیم که هریس بسیار بیشتر از بایدن به مقولۀ مهاجرت پرداخته است.
هنگامی که او در سال جاری، جمهوریخواهان را واداشت تا «لایحۀ مهاجرت دو حزبی» را [که آرمانی جمهوریخواهانه محسوب میشد] کنار بگذارند، به دموکراتها راه گریز نشان داد. آنها به جای اینکه مجبور باشند از موضع ضعیف و ناگوارشان در قبال برچیدنِ روند پناهندگی دفاع کنند، این امکان را یافتند تا از اصلاحات مهاجرتی دم بزنند.
هریس بر حمایت از «اصلاحات جامع مهاجرت» تأکید دارد و از لایحهای حمایت میکند که امنیت مرزها را افزایش دهد و راهی برای شهروندشدنِ مهاجران غیرقانونی فراهم کند. او ترامپ را متهم کرده که منافع سیاسی را بر اصلاحات معنادار ترجیح میدهد و میگوید: «دونالد ترامپ نمیخواهد این مشکل را حل کند، زیرا تصور میکند مخالفت با لایحۀ مهاجرت، به پیروزی او در انتخابات کمک میکند.»
هریس وعده داده که در صورت پیروزی، سعی میکند این لایحه را تصویب کند و باید با تعهد به فروپاشیِ سیستم پناهندگی و برقراری سازوکار جدید، کار را پیش ببرد. ما در دنیایی متفاوت از روزگار قراردادهای سنتی به سر میبریم و قوانینمان باید بازتاب واقعیتهای اجتماعی باشند. واقعیت آن است که اکنون میلیونها پناهجو در سراسر جهان وجود دارد.
آیا جدال شورمندانۀ او مؤثر خواهد بود؟ هنوز برای قضاوت زود است. رقابت دشوار و تنگاتنگی در پیش است که پیامدهای قابلتوجهی دارد. هریس تاکنون مسیر متفاوتی را پیموده که میتواند در ماه نوامبر ثمربخش باشد.