کابینهٔ پیشنهادی پزشکیان با پنج اگر

هر چند به تعبیر زیبا و ضرب المثل شده مولانا در مثنوی معنوی  "در اگر نتوان نشست" اما به ناچار ولو موقت و کوتاه و برای قضاوت پیرامون وزیران پیشنهادی مسعود پزشکیان به مجلس شورای اسلامی در  پنج "اگر" باید نشست اگرچه زود باید برخاست و به توصیه مولانا عمل کرد.

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر چند به تعبیر زیبا و ضرب المثل شده مولانا در مثنوی معنوی  "در اگر نتوان نشست" اما به ناچار ولو موقت و کوتاه و برای قضاوت پیرامون وزیران پیشنهادی مسعود پزشکیان به مجلس شورای اسلامی در  پنج "اگر" باید نشست اگرچه زود باید برخاست و به توصیه مولانا عمل کرد:

1. اگر آقای پزشکیان تحقق وعده‌های خود را بر آدم‌هایی که قرار است اجرا کنند ارجح یا از طریق آنها میسّرتر می‌داند و اتقاقا از مخالفان یار گیری کرده تا سنگ‌اندازی نکنند حرفی نیست اگرچه تضمینی هم ندارد. همین چند روز قبل هم گفته بود «‌آدم‌هامهم نیستند،‌مسیرها غلط است.»  

با این حساب اگر می‌توانند هدف برچیدن بساط طرح نور یا گشت ارشاد را با وزیر پیشنهادی جدید تأمین کنند چرا که نه؟ ‌اتفاقا فرمانده سابق در نیروی انتظامی در این یک فقره گزینهٔ مناسب‌تری است. اما اگر چنین توافقی نشده وعدهٔ خود را چگونه می‌خواهد محقق سازد؟

2. اگر رییس جمهور تصور می‌کند اجازهٔ شرکت او در انتخابات لطفی در حق او بوده و باید جبران کند بحثی نیست ولی او هم متقابلا اعتبار بخشیده است. به بیان روشن‌تر ساختار به پزشکیان بیشتر نیاز دارد تا او به ریاست جمهوری و قاعدتا آن قدر نهج البلاغه خوانده که مانند مولا علی قدرت پیش چشم او به قدر آب دهان بُز ارزش داشته باشد یا لنگه کفشی پاره و برای آن عطش نداشته باشد.

 کافی است کاهش فاحش نرخ مشارکت در انتخابات مجلس فعلی را به یاد آوریم و این که استمرار آن روند اگرچه به ریاست جمهوری آقای جلیلی می‌انجامید اما از حیث اعتباری چه آورده‌ای برای ساختار داشت؟ 

3. اگر آقای پزشکیان تصور می‌کند اختلافات صوری و ظاهری است و با چهار تا نصیحت همه دور هم جمع می‌شوند حرفی نیست اما سیاست عرصهٔ رقابت بر سر منابع محدود است. رقیبان او به قدر کافی در دستگاه‌های غیر انتخابی جایگاه دارند و کافی است نگاه کنند ببینند مردان دولت آقای رییسی به کجا می‌روند؟‌یکی به بنیاد می رود و دیگری به ستاد. سومی به صدا و سیما و چهارمی به این یا آن نهاد نظامی.  این گونه نیست که اگر در دولت نباشند بی‌کار باشند!

4. اگر رییس جمهوری زیر بار مثلا آقای دنیا‌مالی (ورزش)  رفته تا متقابلا ظفرقندی (بهداشت) و میدری (کار) را از سدّ مجلسیان بگذارند حرفی نیست. اما اگر به دنیا‌مالی رأی دادند و به آن دو وزیر دیگر نه یا زیر بار وزیر زن (خانم صادق) نرفتند چه؟ احساس غبن نخواهد کرد؟! آقای پزشکیان در ایام انتخابات با شیرینی و صداقت و صمیمیتی که همچنان مهم‌ترین سرمایهٔ اوست می‌گفت در ترکی ضرب‌المثلی هست که می‌گوید.... حالا هم به همان سیاق می‌توان گفت در فارسی ضرب‌المثلی هست که می‌گوید: در این مواقع شخص هم چوب را خورده هم پیاز را!

5. اگر تقسیم کار شده بود تا عارف و بی‌هیاهو ماشین بوروکراسی عظیم دولت را هدایت کند و ظریف هم حلقهٔ وصل دولت با جامعه مدنی باشد و خود رییس جمهور با ارکان قدرت تعامل کند حرفی نیست. قبلا هم نوشته بودم پزشکیان منجی نیست اما می‌تواند میانجی باشد. با کناره‌گیری ظریف یک حلقه همین ابتدای کار گم شده و روی آن دو مأموریت دیگر هم اثر منفی می گذارد چون بخشی از بار را باید عارف بردارد و بقیه را هم خود پزشکیان و چون گرفتار انواع کارهای دیگرند عملا زمین می ماند.

  بهترین حالت بازگرداندن ظریف است  اما در غیاب او دو رفتار متصور است. اول این که معاونت راهبردی برچیده شود یعنی حلقه بی حلقه و رییس جمهور پایگاه اجتماعی خود را از دست می‌دهد خاصه این که مثل خاتمی و روحانی قدرت سخن‌وری ندارد و مطلقا به تنهایی کفایت نمی‌کند. رفتار دوم این که فردی دیگر برای ایفای همان نقش به معاونت راهبردی منصوب شود. با این وصف بعید است او هم به همین سرنوشت دچار نشود. 

  فراموش نکنیم رییس جمهور گفته بود به تصمیمات سخت نیاز دارد. گرفتاری غالب ناترازی است. این کلمه تازگی‌ها باب شده تا عمق فاجعه را نشان ندهد ولی به زبان روشن یعنی وقتی مصرف بنزین بر تولید داخلی می‌چربد باید بنزین وارد کنیم. یعنی لیتری 38 هزار تومان بخریم و لیتری سه هزار تومان بفروشیم! گران کند تبعات اجتماعی دارد و مردم می گویند چرا از بودجه های غیر ضرور نمی زند و نکند دولت به ملا نصرالدین تبدیل می شود. اقناع افکار عمومی مستلزم حفظ پایگاه اجتماعی است.

 از اردیبهشت 96 که ایرانیان با آن شوق فراوان به حسن روحانی رأی دادند تا دی 96 چند ماه فاصله بود؟‌ احتمالا گفته خواهد شد به خاطر همین اصول‌گرایان را به بازی گرفته تا تبدیل اردیبهشت 96 به دی 96 در 1403 تکرار نشود کما این که آقای روحانی هم گفته بود در سال 96 اصل قصه در مشهد و علیه دولت او کلید خورده بود منتها ناگهان دامنهٔ اعتراضات از دولت و جغرافیای محدود و بحث سپرده‌ها فراتر رفت. اگر به این خاطر است حرفی نیست اما به زمینه‌های دیگر هم باید توجه کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان