برخلاف آنچه ادّعا میشد و خلفای بنیعباس میکوشیدند با حیلهگری و تظاهر، آن را به مردم بقبولانند، هیچ گاه این خلفا نخواستند حقّی از علویان و شیعیان به ویژه اهل بیت(ع) به آنها بازگردانده شود. افزون بر آن، فشاری که از طرف حکومت بر اهل بیت(ع) و شیعیانشان وارد میشد، اگر بیش از زمان بنیامیّه نبود، کمتر به نظر نمیرسید. شاید تنها تفاوتی که بنیامیه با بنیعباس داشتند، این بود که بنیامیه دشمنی خویش را با فرزندان و یاران حقیقی پیامبر اکرم(ص) آشکارا نشان میدادند، ولی بنیعبّاس میکوشیدند برای حفظ قدرت، این دشمنی را کتمان کنند و سبب تحریک طرفداران اهل بیت(ع) و مردم حق پرست نشوند. اگرچه در دوران خلافت بنی عباس، شیعیان در مقایسه با دیگر مذاهب در اقلیت بودند، ولی گسترة فرهنگ تشیع سبب شده بود، شیعیان هر چند اندک، در هر منطقهای حضور داشته باشند و حقایق دین و تاریخ را به گوش دیگر مسلمانان برسانند و این خود، تهدیدی جدّی برای حکومت بود.
با بررسی زندگی امامان معصومی که در دوران خلافت بنی عباس میزیستند، درمییابیم که همگی به گونهای مرموز، با سم به شهادت رسیدند. پس از شهادت نیز خلفا میکوشیدند آنان را به عنوان فرزندان پیامبر(ص) تکریم کنند و برای آنها عزای عمومی برپا سازند و با ظاهرسازیها، خود را از اتّهام جنایت مبرّا گردانند. با وجود این رفتار، نه تنها فشار و خفقانی که اهل بیت(ع) و علویان را در برگرفته بود، کم نمیشد، بلکه بیشتر نیز میشد.
راهکاری که خلفای عبّاسی برای دور کردن مردم حجاز به عنوان نخستین مسلمانان، از ائمه(ع) به کار گرفته بودند، فاصله انداختن میان مردم و ائمه بود و این راهکار به بهانههای گوناگونی دربارة هر امام اجرا میشد. از این رو، پس از حضرت امام جعفر صادق(ع) هیچ امامی در سرزمین حجاز به خاک سپرده نشد و همگی در تبعید و به دور از وطن خویش به شهادت رسیدند.
شاید بتوان گفت در میان امامانی که در زمان خلفای بنی عباس میزیستهاند، سه امام بزرگوار: امام محمدتقی، امام علی نقی و امام حسن عسکری(ع) سختترین دوران را سپری کردهاند. گواه این مدّعی سنّ شریف این سه امام مظلوم و بزرگوار است که روی هم به 92 سال میرسد. امام جواد(ع) 25 سال، امام هادی(ع) 41 سال و امام حسن عسکری(ع) 28 سال عمر کردهاند. به فرمودة حضرت امام حسن عسکری(ع) نیز سختترین دوران را آن حضرت داشته است، چنانکه فرموده: «در میان پدرانم، هیچیک چون من، گرفتار شکّ و تردید در میان شیعیان دربارة امامت نشده است».1
حکومت عبّاسی، به دو دلیل بر امام حسن عسکری(ع) فشار وارد میکرد. دلیل اوّل، موقعیت ویژة شیعه به ویژه در منطقة عراق بود که هراس دستگاه خلافت را برانگیخت. از این رو، خلفای عباسی میکوشیدند با زندانی کردن امامان و کنترل محسوس یا نامحسوس آنان، از قیام ناگهانی علویان به رهبری آنها جلوگیری کنند.
دلیل دیگر، اخبار متواتری بود که دربارة وجود مقدس امام عصر(ع) وارد شده بود. در این اخبار صحیح که همه به آن دسترسی داشتند، بیان شده بود که مصلح از نسل امام حسن عسکری(ع) است و پایه و اساس ستم و بیدادگری را برخواهد چید و با زورگویان به مقابله خواهد پرداخت. از این رو، حکومت عباسی میکوشید با فشار، اختناق و کنترل امام و خانوادهاش، از تولد این فرزند جلوگیری کند. با این حال، شیوة برخورد امام(ع) با چنین اوضاعی نشان میدهد هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند امام و رهبر معنوی جامعه را که از سوی خداوند منسوب شده است، از وظیفة الهیاش باز دارد. آن حضرت با برنامهای دقیق، به فعالیت خود مشغول بود. این فعالیتها را میتوان در هفت بخش بررسی کرد:
1. کوششهای علمی امام حسن عسکری(ع) با وجود فشار و کنترل همه جانبة حکومت: امام توانست شاگردان ممتازی را تربیت کند. شیخ طوسی(ره) تعداد شاگردان آن حضرت را بیش از صد نفر ثبت کرده است که در میان آنها چهرههایی مانند احمد بن اسحاق قمی، ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری، عبدالله بن جعفر حمیری، ابوعمر عثمان بن سعید، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفار» به چشم میخورند.2
2. ایجاد شبکة ارتباطی با شیعیان از طریق نصب نمایندگان و نامهنگاری با آنان و مردم و فرستادن پیک.
3. فعالیتهای سیاسی پنهانی: برای مثال، عثمان بن سعید که از مهمترین یاران امام بود، زیر پوشش روغنفروشی فعالیت میکرد یا اینکه امام برخی نامهها را در چوب و وسایلی مانند آن جاسازی میکرد و برای نمایندگانش میفرستاد.
4. حمایت مالی از شیعیان: این اقدام مانع از آن میشد که شیعیان زیر فشار مالی، جذب حکومت ستمگر عباسی شوند.
5. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه: برای مثال، آن حضرت در نامهای که به علی بن حسین بن بابویه قمی(ره) نوشته است، از چنین تعابیری استفاده کرده: «ای بزرگمرد و مورد اعتماد و فقیه من! صبر کن و شیعیان مرا به صبر فرمان بده! زمین از آن خداست و هر کسی از بندگانش را که بخواهد، وارث آن قرار میدهد. فرجام نیکو تنها از آن پرهیزکاران است. سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همة شیعیان باد!»3
6. استفادة گسترده از آگاهی غیبی؛ به گونهای که به گفتة برخی بزرگان، 391 مورد کرامت از آن حضرت در کتابهای گوناگون به ثبت رسیده است.
7. آمادهسازی شیعیان برای دوران غیبت: یکی از این کارها مسئلة نامهنگاری و استفاده از وکیل حتّی در زمان امام هادی(ع) است که خود موجب کمتر شدن رابطه و تماس ظاهری امام با مردم میشد. این کار در زمان امام عسکری(ع) بیشتر شد تا آمادگی مردم برای پذیرفتن و درک غیبت بیشتر شود. از این رو، امام حسن عسکری(ع)، امام زمان(ع) را به کمتر کسی نشان میداد، ولی همواره از تولد ایشان و حضورشان صحبت میکرد.
آنچه بیان شد گوشههایی از فعالیتهای امام حسن عسکری(ع) برای مقابله با اوضاعی بود که با آن رو به رو بود. از این رو، دشمنان، این نور الهی را تاب نیاوردند و آن حضرت در سنین جوانی؛ یعنی 28 سالگی با سم مسموم شد و به شهادت رسید و در سامرا نیز به خاک سپرده شد.
پینوشتها:
1. ترجمة تحف العقول، ص 579؛ به نقل از: محمّد محمّدی اشتهاردی، سیرة چهارده معصوم، ص 914.
2. سیرة پیشوایان، ص 627؛ برگرفته از رجال شیخ طوسی، ص 427 به بعد.
3. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 425.
نویسنده:سیّد حسین ذاکرزاده
منبع : پایگاه موعود