ماهان شبکه ایرانیان

وصیتهای حضرت

امیر المؤمنین (ع) که باب مدینه العلم وسرچشمه فضایل ومناقب ونمونه کامل پیغمبر گرامی اسلام است در آن لحظات آخر عمر هم در تلاش برای تبیین ونشر حقایق اسلام بود. آن حضرت در آخرین لحظات زندگی، وصیتی کرد که برای همیشه تاریخ برای بشریت درس خوب زیستن است. البته وصیتهای حضرت، دو جنبه خصوصی وعمومی داشت که در ذیل به آنها اشاره می کنیم:

امیر المؤمنین (ع) که باب مدینه العلم وسرچشمه فضایل ومناقب ونمونه کامل پیغمبر گرامی اسلام است در آن لحظات آخر عمر هم در تلاش برای تبیین ونشر حقایق اسلام بود. آن حضرت در آخرین لحظات زندگی، وصیتی کرد که برای همیشه تاریخ برای بشریت درس خوب زیستن است. البته وصیتهای حضرت، دو جنبه خصوصی وعمومی داشت که در ذیل به آنها اشاره می کنیم:

وصایای خصوصی

الف: نخست این که در تجهیز وکفن ودفن بدنش امام حسن (ع) را وصی وجانشین خود قرار داد وبه همه فرزندان دیگر از حضرت حسین (ع) ومحمد وعون وجعفر وعبداللَّه وعباس و... دستور داد که از او اطاعت کنند، وپس از او برادرش را واجب الاطاعة قرار دهند که همه به فرمان او باشند. البته این وصیت جنبه عمومی هم دارد که همه مسلمانان موظف بودند که از امام حسن وپس از او از امام حسین اطاعت کنند وآن دو را در زمان هر کدامشان امام وحجت خدا بدانند.
ب: ودیگر این که سفارش کرد ایمان خود را حفظ کنند واز احکام اسلام مراقبت نمایند وتقوا وفضیلت را شعار خود قرار دهند.
ج: در مورد چگونگی غسل وکفن ونماز وتدفین به آنها سفارش کرد که چگونه عمل کنند وشبانه این کار انجام شود که در صفحات بعد درباره آن بحث خواهیم کرد.
د: فرزندان خود، مخصوصاً امام حسن وامام حسین - علیهما السلام - را به صبر وتحمل مصائبی که در پیش خواهند داشت سفارش کرد.(1)

وصایای عمومی

وصایای عمومی حضرت، متعدد ومختلف نقل شده است در این جا یکی از آنها را که در اکثر کتابهای حدیثی علمای شیعه وسنی آمده است،(2) می آوریم:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم؛ این آن چیزی است که علی بن ابی طالب وصیت می کند. علی به وحدانیت ویگانگی خدا شهادت می دهد، واقرار می کند که محمّد بنده وپیغمبر خداست، خدا او را فرستاد تا مردم را هدایت کند ودین خود را بر ادیان دیگر غالب گرداند ولو کافران کراهت داشته باشند. همانا نماز، عبادت، حیات وممات من از خدا وبرای خداست، شریکی برای او نیست من به این دستور امر شده ام وتسلیم خداوند هستم.
ای پسرم حسن! تو وهمه فرزندان واهل بیتم وهر کس را که این نامه به او برسد به امور زیر توصیه وسفارش می کنم:
1 - هرگزتقوای الهی رااز یادنبرید،کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید.
2 - همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید وبر اساس ایمان به خدا متحد باشید واز هم جدا نشوید، همانا از پیغمبر خدا شنیدم که می فرمود: اصلاحِ میان مردم از نماز وروزه دائم افضل است وچیزی که دین را محو ونابود می کند فساد واختلاف است ولا حَولَ ولا قُوَّة إلّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.
3 - «ارحام وخویشاوندان» را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان می کند.
4 - خدا را، خدا را! درباره «یتیمان»، مبادا گرسنه وبی سرپرست بمانند.(3)
5 - خدا را، خدا را! درباره «همسایگان» خوشرفتاری کنید، پیغمبر آن قدر در مورد همسایه سفارش کرد که ما گمان کردیم می خواهد آنها را در ارث شریک کند.
6 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «قرآن»، نکند دیگران در عمل به قرآن بر شما پیشی گیرند!
7 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «نماز» چرا که نماز ستون دین شماست.
8 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «کعبه» خانه پروردگارتان، مبادا حج تعطیل شود که اگر کعبه خالی بماند وحج متروک شود مهلت داده نخواهید شد ومغلوب دشمنان خواهید شد.
9 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره ماه «رمضان» که روزه آن ماه سپری است برای آتش جهنم.
10 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «جهاد در راه خدا» از مال وجان خود در این راه کوتاهی نکنید.
11 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «زکات مال» که زکات، آتشِ خشمِ الهی را خاموش می کند.
12 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «امّت پیامبرتان» مبادا مورد ستم قرار گیرند.(4)
13 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «صحابه ویاران پیغمبرتان» زیرا رسول خدا درباره آنان سفارش کرده است.
14 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «فقرا وتهیدستان» آنها را در زندگی خود شریک کنید.
15 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «بردگان وکنیزان» که آخرین سفارش پیامبر(ص) درباره اینها بود.
علی (ع) مجدداً سفارش نماز را کرد وفرمود: کاری که رضای خدا در آن است در انجام آن بکوشید.
16 - با مردم به خوشی ونیکی رفتار کنید همان طوری که قرآن دستور داده است وبه ملامت مردم ترتیب اثر ندهید.
17 - امر به معروف ونهی از منکر را ترک نکنید، نتیجه ترک آن این است که بدان وناپاکان بر شما مسلط خواهند شد وبه شما ستم خواهند کرد، آن گاه هر چه نیکان شما دعا کنند دعای آنها مستجاب نخواهد شد.
18 - بر شما باد که بر روابط دوستانه میان خود بیافزایید، به یکدیگر نیکی کنید از کناره گیری از یکدیگر وقطع ارتباط وتفرقه وتشتت بپرهیزید.
19 - کارهای خیر را به مدد یکدیگر واجتماعاً انجام دهید واز همکاری در مورد گناهان وچیزهایی که موجب کدورت ودشمنی می شود بپرهیزید: «تعاونوا علی البرّ والتقوی.....»
20 - از خدا بترسید که کیفر خدا شدید است: «واتقوا اللَّهَ إنّ اللَّهَ شَدیدُ العِقاب.»
خداوند نگهدار شما خاندان باشد وحقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع می کنم وشما را به خدای بزرگ می سپارم وسلام ورحمتش را بر شما می خوانم.(5)
در آخر این وصیت در کافی آمده است که پس از پایان وصیت حضرت پیوسته می گفت: «لا إله إلاّ اللَّه» تا وقتی که روح مقدسش به ملکوت اعلی پیوست.(6)
در نهج البلاغه است که در پایان وصیت، امام (ع) فرزندان خود را مخاطب ساخت وبه آنها فرمود:
«یا بنی عَبدُ المطّلب لا یَلفِینَّکُم تَخُوضونَ دِماءَ المُسلمینَ خُوضاً تَقولون: قُتِلَ أمیرُ المؤمنین! ألا لا یَقْتُلُنَّ بی إلاّ قاتلی، اُنظروا إذا اَنا مُتُّ مِن ضَربَتِهِ هذهِ فَاضربوهُ ضَربَةً، لا یُمثَّل بالرَّجُلِ فإنّی سَمِعتُ رَسولَ اللَّه(ص) یَقول: إیّاکُم والمُثلة ولو بِالکلْبِ العَقور؛
ای فرزندان عبدالمطلب! نیابم شما را که در خون مسلمانان فرو روید ودست به کشتار بزنید به بهانه این که بگویید امیرالمؤمنین کشته شده وبدانید که در برابر من جز کشنده من کسی نباید کشته شود، نگاه کنید چون من از ضربت او از دنیا رفتم به او یک ضربت بزنید واو را مُثله نکنید که من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: "از مُثله کردن بپرهیزید اگر چه به سگ گزنده وهار باشد".»(7)

وصیت امام (ع) درباره کیفیت غسل وکفن ودفن

محمد بن حنفیه روایت کرده است: شب بیست ویکم ماه رمضان رسید وشب تاریک شد علی(ع) همه فرزندان واهل بیت خود را جمع کرد وبا آنها وداع نمود، سپس به فرزندش امام حسن فرمود: «خداوند این مصیبت را بر شما نیکو گرداند، همانا من از میان شما می روم، وهمین امشب به ملاقات خدا خواهم رفت وبه حبیبم رسول خدا (ص) همان طوری که وعده ام داده، ملحق خواهم شد، ای پسرم! وقتی من از دنیا رفتم مرا غسل ده وکفن کن، وبه بقیه حنوط جدّت رسول خدا (ص) که از کافور بهشت است وجبرئیل آن را آورده بود مرا حنوط کن، بعد مرا بر روی سریر گذارید، جلوی تابوت را کسی حمل نکند بلکه دنبال او را بگیرید، وبهر جانبی که تابوت رفت شما هم بروید، وهر جا که ایستاد بدانید قبر من آن جاست، جنازه ام را آن جا زمین بگذارید وتو ای پسرم بر جنازه ام نماز بگذار، هفت تکبیر بگو، وبدان که هفت تکبیر به غیر از من بر هیچ کس مشروع نیست جز بر فرزند برادرت حسین که او قائم آل محمد ومهدی این امت است واو کجی های خلق را راست خواهد کرد، وقتی تو از نماز بر من فارغ شدی، جنازه را از آن محل بردار وخاک آن جا را حفر کن، قبر کنده ولحدی ساخته وتخت چوبی نوشته شده خواهی یافت که مر
ا در آن جا دفن می کنی، وقتی خواستی از قبر خارج شوی اندکی صبر کن آن گاه نگاه کن می بینی که من در قبر نیستم، زیرا به جدت رسول خدا ملحق خواهم شد، چون هر پیغمبری را در مشرق به خاک سپارند ووصی او را در مغرب دفن کنند حق تعالی بین روح وجسد آن دو را جمع نماید، وپس از زمانی از هم جدا خواهند شد وبه قبرهای خویش برمی گردند، سپس قبر مرا با خاک پر کن وآن محل را از مردم پنهان دار.(8)
آن گاه علی با فرزندان خود اندکی صحبت کرد وآنان را از آینده ای که حسن وحسین دارند آگاه نمود وآنها را به صبر وتقوی دعوت کرد، سپس لختی بیهوش شد چون به هوش آمد فرمود: «اینک رسول خدا، وحمزه عم بزرگوارم، وجعفر برادرم نزد من آمدند وگفتند: زود بشتاب که ما مشتاق ومنتظر تو هستیم»، پس نگاهی به اهل بیت خود کرد وفرمود: «همه شما را به خدا می سپارم، خداوند همه را به راه راست هدایت واز شرّ دشمنان محافظت نماید، خدا خلیفه من است بر شما وشما را کافی است برای خلافت ونصرت» سپس به فرشتگان خدا سلام داد وگفت:
«لِمثلِ هذا فَلْیَعْمَلِ العامِلُون إنّ اللَّهَ مَعَ الّذینَ اتَقوَّا والَّذینَهُم مُحسِنُون؛
از برای مثل این مقام باید عمل کنند عمل کنندگان، زیرا که خداوند با پرهیزکاران ونیکوکاران است.»
سپس عرق بر پیشانی مبارکش جاری شد، چشمهای مبارک را بر هم گذاشت، دست وپا به جانب قبله کشید وگفت: «أشهدُ أن لا إله الاّ اللَّه وَحدهُ لا شَریکَ لَه وأشهدُ أنَّ محمّداً عَبدهُ ورَسولُه» این را گفت ومرغ روحش به ملکوت اعلی در کنار پیغمبران واولیاء خدا پرواز کرد، صلوات اللَّه وسلامه وسلام ملائکته وانبیائه ورسله علیه، ولعنة اللَّه علی قاتله.
وبدین ترتیب مشعل هدایت وکانون عدالت خاموش شد، این واقعه در شب جمعه بیست ویکم ماه رمضان سال چهلم هجری بود.(9)

پینوشتها:

1- همان، ج 36، ص 5 .
2- کافی، ج 7، ص 51؛ نهج البلاغه، نامه 47؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 120؛ اسد الغابه، ج 4؛ مسعودی مروج الذهب، ج 2، ص 425؛ تحف العقول، ص 197؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 142؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 85 و بحار الانوار، ج 42، ص 248 .
3- در نهج البلاغه دارد: «مراقب باشید که مبادا یتیمان در اثر رسیدگی نکردن شما از بین بروند» (ولا یضیعوا بحضرتکم) .
4- در بعضی از نسخ: «اللَّه اللَّه فی ذریّة نبیّکم» دارد.
5- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 24 .
6- همان .
7- نهج البلاغه، نامه 47 .
8- بحارالانوار، ج 42، ص 290، و مفید، الارشاد، ص 26، فصل 6، باب 2 حدیث را با کمی تفاوت نقل کرده است.
9- بحار الانوار، ج 42، ص 292 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان