نامزد دموکرات‌ها چشم اندازی برای خاورمیانه دارد؟

عقل‌های منفصل هریس

شماره روزنامه: ۶۰۸۴ تاریخ چاپ: ۱۴۰۳/۰۵/۳۰ ...

دولت‌‌‌های باراک اوباما، دونالد ترامپ و جو بایدن همگی یک تمایل مشترک در سیاست خارجی داشته‌اند: خروج از باتلاق خاورمیانه و تمرکز بر رقابت بالقوه دوران‌ساز با چین. اما هیچ یک از روسای جمهور ایالات متحده نمی‌تواند از اولویت بخشی به منطقه خاورمیانه فرار کند. شورای آتلانتیک 14 اوت در تحلیلی از چشم‌انداز سیاست خارجی کامالا هریس نامزد حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می‌نویسد: در واشنگتن به شدت قطبی شده، هر دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات تا حد زیادی موافق هستند که تهاجم ایالات متحده به عراق در سال 2003 یک فاجعه کامل بود و ایالات متحده باید دخالت خود را در نزاع‌های منطقه‌ای کاهش دهد.اما مانند هتل کالیفرنیا، خاورمیانه به شما اجازه نمی‌‌‌دهد حتی پس از چک اوت از هتل خارج شوید.

 اوباما و ترامپ هر دو معامله‌های تاریخی انجام دادند که ظاهرا به منظور افزایش ثبات در منطقه و اجازه دادن به ایالات متحده برای چرخش در جاهای دیگر بود. اما اتفاقات غیرمنتظره‌ای برای آنها و هم برای بایدن رخ می‌دهد و آنها را به سمت خود می‌کشاند و باعث می‌شود تا بیشتر انرژی خود را در آنجا صرف کنند. کامالا هریس در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر، نمی‌تواند انتظار متفاوتی داشته باشد. اما رهیافتی که او احتمالا در این منطقه اتخاذ خواهد کرد، واضح نیست. به طور کلی، مسیریابی هریس دشوار است - یک اپراتور همه کاره از نظر سیاسی که به همه جناح‌های حزب دموکرات اجازه می‌دهد تا آنچه را که دوست دارند در او ببینند. منتقدان حمایت قاطع بایدن از اسرائیل، امیدوارند که او در این موضوع بیشتر تحت فشار چپ قرار داشته باشد، در حالی که میانه‌‌‌روها کارنامه او را در زمینه حمایت از اسرائیل در سنا اطمینان‌‌‌بخش می‌‌‌دانند.

هریس بدون تجربه به خاورمیانه ورود نمی‌کند، اما خلاصه‌ای از مشغله‌های سیاسی او در این خصوص چندان روشنگر نیست. اولین سفر خارجی او به عنوان سناتور در آوریل 2017 به اردن بود: او از بزرگ‌ترین اردوگاه پناهجویان سوری در جهان دیدن کرد و از رئیس‌جمهور وقت ترامپ خواست تا «استراتژی دقیقی» در مورد جنگ داخلی سوریه بیان کند. مدت کوتاهی پس از آن، او به اسرائیل رفت و با نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو دیدار کرد.

سوابق قانون‌گذاری او در خاورمیانه فقط خیلی محدود است. در سال 2017، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد شهرک‌سازی اسرائیل در کرانه باختری را محکوم کرد. دولت اوباما تصمیم گرفت این قطعنامه را وتو نکند. هریس از قوانینی حمایت کرد که به این تصمیم اعتراض می‌کرد؛ مبتنی بر این استدلال که قطعنامه سازمان ملل یک‌طرفه بوده و پیشرفت به سوی راه‌حل دو دولتی را که از طریق گفت‌وگوهای دوجانبه بهتر به دست می‌آید، پیش نمی‌برد.

یک سال بعد، او از خروج ترامپ از توافق هسته‌‌‌ای ایران ابراز تأسف کرد، که به گفته او «بهترین ابزار موجود برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای و جلوگیری از درگیری نظامی فاجعه‌‌‌بار در خاورمیانه است.» او بعدا احیای این توافق و تمدید آن با دربرگیری موشک‌‌‌های بالستیک ایران را توصیه کرد. او به قطع کمک‌های ایالات متحده به عربستان سعودی در جنگ یمن رای داد، حتی در حالی که ریاض را شریک مهم واشنگتن می‌دانست.

بنابراین، کسانی که به دنبال درک سیاست خارجی آینده هریس هستند، تمایل دارند به جهان‌بینی بسیار دقیق‌تر فیلیپ گوردون، نزدیک‌ترین مشاور معاون رئیس‌جمهور در امور خاورمیانه و مشاور امنیت ملی او از سال 2022 نگاه کنند. گوردون 62ساله در دوران ریاست جمهوری بیل‌کلینتون خدمت می‌کرد. او همچنین ده‌ها مقاله و کتاب نوشته است. مارتین ایندیک، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل، سال گذشته خاطرنشان کرد که هریس «با توجه به تجربه و دانش عمیق خود از همه طرف‌ها، به شدت به توصیه‌های فیلیپ وابستگی دارد.»

بلافاصله پس از اینکه هریس به عنوان نامزد احتمالی دموکرات‌ها ظاهر شد، برخی از حامیان چپ مشتاقانه کتاب گوردون -باخت در بازی طولانی: وعده دروغین تغییر رژیم در خاورمیانه- را به عنوان نشانه احتمالی مخالفت او با خلع سلاح رژیم‌های غیردوست در نظر گرفتند. در این مقطع، شاهین‌های ایران شروع به حمله به گوردون به عنوان یکی از حامیان گذشته توافق ایران کردند، چرا که او به عنوان هماهنگ‌کننده خاورمیانه‌ای اوباما از سال 2013 تا 2015 به ایجاد آن کمک کرد.

گوردون فردی سیاست‌‌‌مدار است که از بسیاری جهات مورد احترام است. وی در سنین پایین عاشق فرانسه شد و دکترای خود را گرفت. در جان هاپکینز، او پایان نامه خود را در مورد «گلیسم» نوشت. او زمانی کتابی از نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهور سابق فرانسه، احتمالا آتلانتیک‌ترین رهبر آن کشور در تاریخ مدرن را به انگلیسی ترجمه کرد. علایق اولیه گوردون به برخی در اروپا باعث شده تا اروپایی‌ها که در ابتدا می‌‌‌ترسیدند منشأ آسیایی هریس او را بیشتر به سمت آسیا متمایل کند، اطمینان خاطر بیشتری پیدا کنند.

گوردون تنها در دولت‌های دموکرات خدمت کرده است و سال‌های زمامداری جورج دبلیو بوش و ترامپ را خارج از دولت گذرانده است و اغلب به شدت از سیاست خارجی جمهوری‌خواهان انتقاد می‌کند. زمانی که اسرائیل در سال 2006 با حزب الله لبنان جنگید، گوردون در یکی از مقالات فایننشال تایمز حمایت واشنگتن از جنگ را «فاجعه» خواند.یک سال بعد، او «پیروزی در جنگ راستین» را منتشر کرد که نقدی طولانی بر سیاست بوش در خاورمیانه بود که از عقب‌‌‌نشینی از عراق و افغانستان، درگیر کردن ایران با ترکیبی از تحریم‌‌‌ها و گفت‌وگوها و ایجاد صلح اعراب و اسرائیل حمایت می‌‌‌کرد. این کتاب اهداف اصلی سیاست خارجی را که هم اوباما و هم ترامپ در منطقه دنبال می‌‌‌کردند، پیش‌بینی می‌‌‌کرد – اما صلح پیشنهادی گوردون برای اعراب و اسرائیل شامل یک عنصر فلسطینی بود که در توافقنامه‌های ابراهیم ترامپ خبری از آن نبود.

البته، هریس در مقام رئیس‌جمهور نه یک مشاور سیاست خارجی، بلکه مجموعه‌‌‌ای کامل از آنها را خواهد داشت که شامل بخش‌های نظامی، دیپلماتیک و اطلاعاتی می‌شود. یک نام دیگر نیز در هفته گذشته ظاهر شد: ایلان گلدنبرگ، یک دست راستی اسرائیلی آمریکایی در خاورمیانه که به هریس در مورد منطقه طی معاونت ریاست جمهوری‌اش مشاوره می‌داد. هریس او را به عنوان رابط خود در جامعه یهودی منصوب کرده و او را موظف کرده است که به مبارزات انتخاباتی در مورد اسرائیل، جنگ غزه و خاورمیانه مشاوره دهد.

مشخصات گلدنبرگ شبیه گوردون است، زیرا او یک ایدئولوگ نیست، بلکه یک متخصص سیاستگذاری است که در پست‌های ارشد مرتبط با خاورمیانه در پنتاگون و وزارت امور خارجه به دولت اوباما خدمت کرده است. او مدت‌هاست که از راه‌حل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت می‌کند. او از سیاست دولت اوباما در قبال ایران حمایت کرد، اما پس از امضای توافق هسته‌ای، گلدنبرگ همچنین خواستار هموارسازی روابط با عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس شد که از تمرکز بر مساله ایران دلخور شده بودند. البته این نگرانی در آن زمان در بین بسیاری از دموکرات‌ها مشترک نبود.فقدان چشم‌انداز بزرگ هریس برای خاورمیانه ممکن است یک موهبت باشد. به هر حال، آخرین رئیس‌‌‌جمهور سیاست خارجی «رویاپرداز» آمریکا جورج دبلیو بوش بود که ایده‌‌‌های بزرگ او درباره خاورمیانه باعث جنگ عراق شد. هنگامی که پدر بوش برای اولین بار در سال 1988 به فکر نامزدی برای ریاست جمهوری افتاد، به نیاز به داشتن یک رویا اشاره کرد. اما جورج اچ دبلیو بوش، برخلاف پسرش، به عنوان متفکری تصمیم‌گیرنده که به دقت به توصیه‌های متناقض کابینه خود گوش می‌داد، در تاریخ ثبت شده است.

کمتر از یک سال از دوره ریاست جمهوری بوش پدر نگذشته بود که او با برخی از دراماتیک‌ترین وقایع تاریخ معاصر مواجه شد، با فروپاشی دیوار برلین و سپس اتحاد جماهیر شوروی. او به دلیل نتایجی که به تضمین آن کمک کرد - از جمله اروپای متحد و دموکراتیک و یک کویت مستقل، همچنان رئیس‌‌‌جمهور سیاست خارجی مورد تحسین دموکرات‌‌‌ها و جمهوری‌خواهان است.

تاکنون‌اطلاعات کمی در مورد اینکه هریس چه کس دیگری را برای شکل دادن به سیاست خارجی خود جذب خواهد کرد، وجود دارد. حتی اینکه آیا هریس احتمالا تیمی متنوع تشکیل می‌دهد یا تیمی که به راحتی در یک اردوگاه سیاسی واحد زندگی می‌کند، نیز مشخص نیست. با این حال، تعامل طولانی و جدی گوردون و گلدنبرگ با امور خاورمیانه نشان می‌دهد که هریس در برابر وسوسه شستن دست‌های آمریکا از منطقه‌ای به ظاهر دردسرساز مقاومت خواهد کرد. شاید آنها شروع یک تیم سیاست خارجی باشند که معامله و ارتباط با خاورمیانه را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند و آن را با سیاست‌‌‌های متمرکز بر مناطق دیگر ادغام کنند، نه اینکه آن را رقیب خود بدانند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان