انسان موجودی است در معرض دو موقعیت مهم و حساس. درون دنیایی زندگی می کند که دارای ویژگی های خاصی است و به سمت مقصدی در حرکت است که توشه ای ویژه و ناب می طلبد.
انسان موجودی است در معرض دو موقعیت مهم و حساس.
درون دنیایی زندگی می کند که دارای ویژگی های خاصی است و به سمت مقصدی در حرکت است که توشه ای ویژه و ناب می طلبد.
حقیقت دنیا
در کلام اهل بیت دنیا و هر آنچه از جنس دنیاست دارای یک ویژگی منحصر به فردی است به نام فناپذیری. در این نگاه هر چه از جنس دنیا و مادیات است، با رسیدن به آستانه جهان باقی رنگ باخته و اعتبار و ارزش خود را از دست می دهد. اتفاقی از جنس «تکون الجبال کالعهن المنفوش» (1)
کوه که نماد استقامت و پایداری در دنیاست با رسیدن به روز موعود به پشم زده شده، تبدیل شده و سست و بی بنیان می گردد. با این حساب توشه ای از این جنس کاملا معلوم الحال است.
سرای باقی
«اگر نبودند علمایى که بعد از غیبت قائم ما باقى مى مانند و به او دعوت مى کنند و به سوى او راهنمایى مى نمایند و با حجّتهاى الهى از دین دفاع مى کنند و بندگان ضعیف خدا را از دامهاى ابلیس و یاران او و ناصبیان نجات مى دهند، اگر اینان نبودند احدى نمى ماند مگر آنکه از دین خود بر مى گشت
از سوی دیگر، انسان به سمت جهانی در حرکت است که «یوم تبلی السرائر» (2) بوده و در آن «فماله من قوة ولاناصر» (3) می باشد. انسان در این مقصد، تنها با اعمال و کنش های خود محشور شده و جایگاهش با آنها سنجیده می شود. در این نگاه دنیا پلی می شود برای عبور و گذرگاهی برای گذشتن، نه خانه ای برای استقرار. لذا بر هر فرد عاقلی لازم است که سبک زندگی خود را به بهترین شکل آن تدوین نموده و توشه ای متناسب آن مقصد ابدی فراهم آورد. محسنین که برگزیننده «احسن اعمال» در این دنیا بوده اند، مژده سلامت و امنیت از جانب خداوند متعال دریافت می دارند که این خود یعنی حشر با بهترینها.
برای انتخاب احسن عمل چه باید کرد:
1. شناخت و انجام بهترینها
انسانها مجهز به ابزار ویژه ای هستند به نام عقل که با استفاده از آن می توانند عاقبت سنجی کرده و خیر و شر را از هم تمیز دهند. کارکرد خاص عقل، در شناخت کلیات و استنباط مسائل کلی است اما برخی در استفاده از آن دچار انحراف شده و در تشخیص جزء جزء مسائل زندگی، ابزار عقل را کافی می دانند.
در حالی که انسان برای تدوین یک برنامه دقیق زندگی، نیازمند علوم گسترده ای است که قبل از خلقت او تا پس از زندگی دنیایی اش را شامل شود و هر عقل سلیمی می پذیرد که دست یافتن به تمامی این علوم از عهده انسان خارج است. حقیقتی که تجربه چندین قرن زندگی بشری آن را ثابت کرده است.
2.دریافت برنامه از کسی که آن را می داند.
عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (4)
این بیان دقیق قرآنی نهایت عجز و ناتوانی انسان در شناخت دقیق مسیر زندگی اش را به او گوشزد کرده و وی را به تمسک از کسی که تمام علوم در اختیار اوست فرا می خواند. بر اساس قاعده لطف(5)خداوند این برنامه را از طریق اولیاء خود در اختیار تمام انسانها قرار داده و ایشان را به سمت زندگی متعالی دعوت فرموده اند.
3.وظیفه در عصر غیبت
حضرت مهدی (ارواحنا له الفدا) گروهی از فقها را که آگاه به علوم دینی و قادر بر استنباط احکام از منابع دینی باشند را به عنوان مراجع مردم در عصر غیبت معرفی کرده و تمامی انسانها را مکلف به رجوع به ایشان نموده اند.
پس از آغاز عصر غیبت و قطع ارتباط با امام معصوم که منبع بلامنازع این علوم بودند، جای این سوال باقی است که تکلیف بشر در این عصر چیست؟ آیا به حال خود رها شده یا تدبیر دیگری برای این امر اندیشیده شده است؟
حضرت مهدی (ارواحنا له الفدا) گروهی از فقها را که آگاه به علوم دینی و قادر بر استنباط احکام از منابع دینی باشند را به عنوان مراجع مردم در عصر غیبت معرفی کرده و تمامی انسانها را مکلف به رجوع به ایشان نموده اند.
«و أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة أحادیثنا؛ فإنّهم حجّتى علیکم و أنا حجّة اللّه علیهم» (6)
روایت فوق بر اساس اصل عقلی رجوع به متخصص، کاملا پذیرفتنی بوده و جای هیچ گونه شک و تردیدی باقی نمی گذارد. همانگونه که انسان در مسائل ارگانیک، خود را ملزم به پیروی از نظرات متخصصین می کند، در امور دینی و ماورایی که حساسیت بسیار بالایی داشته و سعادت و شقاوت ابدی انسان را تعیین می کند، همین اصل او را ملزم به اطاعت از متخصص (فقها وعلما) می نماید.
امام هادی علیه السلام در بیان جایگاه این متخصصین می فرمایند: «اگر نبودند علمایى که بعد از غیبت قائم ما باقى مى مانند و به او دعوت مى کنند و به سوى او راهنمایى مى نمایند و با حجّتهاى الهى از دین دفاع مى کنند و بندگان ضعیف خدا را از دامهاى ابلیس و یاران او و ناصبیان نجات مى دهند، اگر اینان نبودند احدى نمى ماند مگر آنکه از دین خود بر مى گشت» (7)
نگاهی به پیشینه ولایت فقیه در تاریخ اسلامی به خوبی نمایانگر این کلام نورانی معصوم بوده و ثابت می کند که اگر نبود تلاشها و سختکوشی های علمای دینی در عصر بعد از غیبت کبری، امروز اثری از تشیع باقی نمانده بود.
براساس مطالب پیش گفته برای هیچ انسانی در عصر غیبت عذری برای انحراف از مسیر حق باقی نمی ماند. زیرا گرچه امام معصوم از دسترس افراد جامعه خارج است اما نمایندگانی از طریق معیارهای خاص به مردم معرفی شده اند که نشان دهنده راه هدایت و کمال بوده و پیروی از ایشان موجب رشد و کمال افراد باشد.
پی نوشت:
1-قارعه/5
2- طارق /9
3- همان/10
4- بقره/216
5- رجوع شود دلایل عقلی ونقلی امامت ومهدویت .....رحیم لطیفی
6- مناجات الهیات حضرت أمیر علیه السلام و ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام ؛ مقدمه ؛ ص26
7- هلالى، سلیم بن قیس، أسرار آل محمد علیهم السلام / ترجمه کتاب سلیم - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1416 ق.
سهیلا آقاجانلو
منبع : tebyan