روى وجود هر کس را به سوى کعبه براى عبادت برگردانند، در حقیقت روى او را به جانب امام هدایت که کعبه و حضرت عیسى و مناسکش جلوه وجودى و عبادت و نیت اوست برگرداندهاند و این برگشت کیفى قرار گرفتن در صراط مستقیم است.
قبول کردن تغییر قبله، و تسلیم شدن به این حکم حکیمانه، و انجام عبادت خالصانه به سوى آن، هدایت به صراط مستقیم است.
امت وسط گواه بر مردم
بسیارى از مفسران بزرگ قدیم و جدید امت وسط را به معناى امت معتدل، برگزیده و میانهرو و پاک از افراط و تفریط گرفتهاند، و توضیح دادهاند که این امت با مقررات و قوانینى که دارد، و با توجه به قرآن و احادیث و روایاتى که از پیامبر و اولیاء طاهرین اسلام در اختیار اوست، نه مانند یهود است که در مسیر مادىگرى به شدت راه افراط پیمودهاند تا جائى که هدفى جز مال و ثروت و مقام و جاه ندارند، و نه مانند نصرانىهاى متدین به آئین نصرانیتاند، که تارک دنیا شده و دیرنشین گشته و به شدت دنبال معنویات است تا جائى که جز رسیدن به رشد روحى البته به گمان خودشان هدفى ندارند و در این مسیر نسبت به امور مادى دچار تفریط شدهاند.
برخى از مفسران هم امت وسط را به این معنا گرفتهاند که وجود مبارک محمد (علیهما السلام) بر همه مقدم است، و امت البته به معناى واقعىاش بخاطر ملحق شدن به او حد وسط و در درجه دوم است و دیگر مردم و به تعبیر قرآن ناس در درجه سوم، و این امت هستند که باید در همه زمانها واسطه میان پیامبر و دیگر مردم باشند، به این معنى که حقایق را از پیامبر دریافت کنند و علاوه بر این که خود عمل نمایند به دیگران هم ابلاغ نمایند و در این زمینه در مقام حفظ و تحمل حقایق اعمال مردم، یعنى سعادت و شقاوت و ردّ و قبول اعمال آنان و انقیاد و سرکشى باطنى آنان در برابر دستورات خدا در این دنیا، و گواهى دادن به آن در آخرت باشند لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ.
به یقین این مقام یعنى مقام شهادت بر حقایق اعمال، و ردّ و قبول امور مردم و تحمل انقیاد یا سرکشى باطنى آنان در برابر دستورات خدا در این دنیا و گواهى دادن به آن در آخرت شایسته و در خور تمام افراد امت نیست و ویژه امامان معصوم و اوصیاء طاهرین پیامبر و اهل بیت محمد است.
حتى طبقه متوسطین در سعادت یعنى مؤمنان عادل این مقام را ندارند تا چه رسد به افراد بىسر و پا و فرعون صفتان سرکش این امت. «1»
گواه بودن پیامبر
پیامبر بر اساس این آیه و دیگر آیات مانند آخرین آیه سوره مبارکه حج شاهد و گواه و به عبارت روشنتر حجت بر اولیاء طاهرین وائمه معصومین و آنان هم حجت بر دیگر مردم هستند، شهید به معناى حجت قولى است که امین الاسلام طبرسى در تفسیر مجمعالبیان نقل کرده است «2» و این فقیر این معنا را به سبک و سیاق آیه شریفه نزدیکتر مىدانم، و روایات مهمى هم بر این معنا دلالت دارد که پیامبر حجت خدا بر امامان و امامان حجت خدا بر مردماند.
تغییر قبله نوعى آزمایش حق
یقیناً خردورزان، و فروتنان در برابر حق، و اهل انصاف، و دارندگان فطرت بیدار در برابر تغییر حکمى از احکام الهى که بر اساس حکمت و مصلحت انجام مىگیرد تسلیم هستند و چون پیش از تغییر حکم پس از تغییر حکم هم متعبد به خواسته حق و ادامه دهنده راه بندگى مىباشند، ولى سفیهان و سبک مغزان در برابر تکلیف حق و تغیر حکم موضع مخالف نشان مىدهند تا جائى که یا از اصل دین برمىگردند، یا با بىمیلى و غیر خالصانه به عمل مىپردازند.
در آیه شریفه حکم تغییر قبله را تکلیفى الهى بر عهده مؤمنان مىداند و این تغییر را آزمایشى براى معلوم شدن پیروان واقعى پیامبر از متخلفان قلمداد مىکند، و آن را جز بر هدایت یافتگان از جانب حق سنگین مىداند.
حفظ ایمان و عبادت مؤمنان به وسیله خداوند
خواه ناخواه برخى از مردم که ظرفیت فکرى آنان محدود است و معرفت دینى آنان ضعیف، و آن چنان که باید حقایق را با عمق قلب لمس نکردهاند به هنگام تغییر قبله به چون و چرا برمىخیزند و نسبت به نمازهائى که بطرف بیتالمقدس خواندهاند. دچار دغدغه خاطر و شک و تردید مىگردند که آیا آن عبادات قبول است یا مردود، آیا قضا لازم دارد یا نه؟! و نهایتاً تکلیف آنان که پیش از تغییر قبله مردهاند از نظر پاداش و ثواب چه خواهد شد؟
خداوند مهربان در پایان آیه اعلام مىکند که خداى رؤوف و مهربان بر این نیست که عبادات و نمازهاى شما را که به سوى بیتالمقدس خوانده شده به هیچ انگارد و ضایع و تباه کند، بلکه ثواب و پاداش نمازهاى به سوى بیتالمقدس که در حقیقت انجام تکلیف و اداى مسئولیت بوده، با نمازهائى که به سوى کعبه خوانده مىشود و آن هم انجام همان تکلیف است فرقى نمىکند، و این دغدغه و شک و تردید بىجاست و ناشى از عدم شناخت رأفت و رحمت الهى است، از این نکته هم نباید غافل بود که ایمان در آیه شریفه به فرمودهامام صادق (ع) به قرینه مطالب آیه نماز است «3»
و از نظر ادبى از باب اطلاق سبب به جاى مسبّب است.
رأفت و رحمت حق
در تفسیر رحمان و رحیم مطالب بسیار مهمى مطرح شد، و حقایقى به رشته تحریر آمد، در این بخش به یکى دو روایت و چند قطعه ناب اشاره مىشود، باشد که خواندنش کدورت قلب را برطرف نماید، و نورانیت باطن آورد، و امید به حضرت محبوب را بیفزاید.
از حضرت عیسى سؤال شد:
«یا روح الله هل بعد هذه الامة امة؟ قال نعم قیل و ایة امة؟ قال: امة احمد قیل یا روح الله و ما امة احمد قال علماء حکماء، ابرار، اتقیاء کانهم من العلم انبیاء یرضون من الله بالیسیر من الرزق و یرضى الله منهم بالیسیر من العمل، یدخلهم الجنة بشهادة ان لا اله الا الله:» «4»
اى روح خدا آیا پس از این امت شما امتى هست؟ فرمود آرى، گفتند: و آن امت کدام است گفت: امت احمد، گفتند: امت احمد چگونه امتى است؟ گفت: دانایان، حکیمان، نیکوکاران، متقیان، گوئى از کثرت دانش پیامبراناند، و خدا به اندک از رزق راضىاند.
و خدا از آنان به اندک از عمل راضى است، آنان را به خاطر موحد بودنشان وارد بهشت مىکند.
این شرفها و کرامتها که رب العزه امت احمد را داد نه از آن است که ایشان را سابقه طاعتى است یا حق خدمتى که از اینان آن خدمت نیاید که شایسته خدا باشد، و نه خدا را از خدمت و طاعت اینان سودى رسد، به فضل خود آنان را مىنوازد، و هر چه عنایت مىکند به کرمش عنایت مىفرماید، و هر چه مىسازد به رحمت و مهربانى خود مىسازد که او خداوندى است به بندهنوازى معروف و به مهربانى موصوف، این است که در پایان آیه مورد بحث فرمود
إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ.
خدا را بر بندگان بخشایش است و مهربانى دائمى، بخشایش خلق گاه گاه است و بخشایش حق جاودان، و نشان بخشایش ویژه حق و مهربانى او آن است که بنده را توانائى معصیت ندهد و به راه گناهش نگذارد تا مستوجب عقوبت نگردد، و این در باب رحمت بلیغتر است از غفران معصیت.
از بعضى از صالحین حکایت شده که در منام بعضى را دیدم، به او گفتم، خدا با تو چه معاملهاى کرد؟ گفت حسنات و سیئاتم را سنجیدند، سئیات بر حسنات سنگینتر آمد، کیسهاى از بالا در کپه حسناتم افتاد و آن را بر سئیات رجحان داد، کیسه را باز کردم مشتى خاک در آن بود که هنگام پوشانیدن قبر مسلمانى روى لحدش ریختم! «5»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- المیزان ج 1، ص 448 با اندکى تصرف در عبارات.
(2)- مجمعالبیان ج اول، ص 418.
(3)- کافى ج 2، ص 37- نورالثقلین ج 1، ص 136.
(4)- کشف الاسرار ج 1، ص 396.
(5)- کشف الاسرار ج 1، ص 396- 397.
برگرفته شده از:
کتاب : تفسیر حکیم جلد چهارم
نوشته : استاد حسین انصاریان