به گزارش مشرق، کتاب «الشام» در فهرست کتابهای خاطرات، در دسته سفرنامهها جای میگیرد. دستهای که عناوینش – متأسفانه - نه پرشمار هستند و نه مشهور. سفرها که قطعاً بسیار بوده، اما دربارهشان کم نوشتهاند. عجیبتر اینکه این گونه روایتها، روایتهای بسیار جذابی هستند و به خواننده فرصت تماشای سرزمینی دور از سرزمین خودشان را میدهند. این جذابیت محتوایی، با آن عناوین کم تناقض دارد. گویا چیزی این وسط گم شده باشد. اما کتاب «الشام» روایتی است از رفتن و دیدن، از زدن به دل تجربه و رودرو شدن با حقیقت.
میخوانیم:
- یه عطر خوشبو بهم میدی؟
- عطر مفتی نداریم تیمم کن و عطر بگیر!
با تعحب در جوابم گفت: «تیمم؟! تیمم چیه؟!»
به گمان اینکه فراموشش شده گفتم: «تییم. دست میذاریم روی خاک و…»
نشست و هر دو دستش را توی خاک فرو کرد و بیرون آورد. آنجا بود که فهمیدم واقعاً بلد نیست. تیمم بدل از وضو و غسل در آن اوضاع جنگی و بیآبی خیلی به کار رزمندهها میآمد. شروع کردم به یاد دادن و در عین حال توضیح دادم تیمم چه موقع به کار میآید. بعد از توضیح من و چند بار که امتحان پس داد و فهمیدم یاد گرفته است به او عطر دادم. در همین حین بچههای دیگر خیبر 9 دور ما حلقه زده بودند. رو کردم به بقیه:
- هر کی عطر میخواد باید اول تیمم کنه. بعد بهش عطر میدم.
این کتاب تکهای کوچک است از پازل بزرگ و هزار تکه جنگ، همان جنگ کهنی که گویا از زمان خلقت، از عهد حیات آدم ابوالبشر، میان حق و باطل، میان هدایت و گمراهی، میان درستی و نادرستی جریان داشته است. از همان زمان که این جنگ شروع شد، انتخاب نیز در سرنوشت انسان قرار گرفت. انتخاب یکی از دو طرف، و ایستادن در یکی از دو جبهه. میگویند همیشه، در هر برهه زمانی جوانمردانی بودند که هدایت و درستی را انتخاب کردند و برای حق و حقیقت از همهچیزشان گذشتند. برای چیزی والاتر و ارزشمندتر، آگاهانه در کارزار مشارکت کردند و راستی و روشنی را یاری دادند.
کتاب «الشام» کاری از انتشارات روایت فتح است و 246 صفحه دارد. آن را مریم شیدا تألیف کرده است. کتاب روایتی از یک دوره چهلوپنج روزه از زندگی طلبه فرهنگی در سفر به سوریه. نام طلبه، حسین عباسی و از دهه شصتیهاست (متولد سال 1362 خورشیدی). از اینرو، گفتههایش، همزمان از دو ویژگی پختگی و طراوت برخوردار است و همین دو ویژگی، اعتماد خواننده را بیشتر میکند. روایت ساده و صریح است و در آن نکات بسیار جالبی درباره متن و حاشیه نبردهای جنگ سوریه وجود دارد. شیدا در بخشهایی از متن اندکی از تخیل کمک میگیرد و به داستاننویسی نزدیک میشود، اما آنچه روایت میکند خاطرات هستند و پا روی زمین سخت واقعیت دارند. مرز میان داستان و خاطره حفظ میشود و اطلاعات مهم و قابلاعتنایی از مردم سوریه و نیروهای درگیر در جنگ در اختیار مخاطب قرار میگیرد.
مرتضی میرحسینی