سرویس سیاست مشرق- پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات پیش از آنکه رقبا و هواداران او را غافلگیر کند باعث حیرت اصلاحطلبان شده است. چپها حتی فکرش را هم نمیکردند که گزینهای خارج از جبهه اصلاحات بتواند ماراتن مناظرهها را تا آخر طی کرده و درنهایت رئیسجمهور شود.
مسعود پزشکیان نیز از همان روزهایی که اسبش را برای انتخابات زین کرده بود نه تصور آن را داشت که اصلاحطلبان از او حمایت کنند و نه خود تمایلی نشان داد که ستادهایش با اصلاحطلبان ستادی پر شود. برای اصلاحطلبان پزشکیان یک هندوانه دربسته بوده و از آنسو پزشکیان نیز حسن ظن کاملی نسبت به جبهه اصلاحات نداشت.
همین نداشتن میل کامل طرفین به یکدیگر باعث شد پزشکیان نامزد اصلی جبهه اصلاحات در انتخابات نبوده و از آنسو پزشکیان نیز حاضر نشود به اصلاحطلبان تعهد داده و آن را امضا کند!
اما همواره گفتهاند که شکست در انتخابات صاحب نداشته و پیروزی در آن هزاران فرزند دارد، از همین رو بعد از پیروزی قابلتوجه مسعود پزشکیان در انتخابات اصلاحطلبان به تکاپو افتادند تا جاهای خالی در اطراف پزشکیان را پرکرده و بهاصطلاح سهم خود را از دولت بردارند، اما یک اتفاق بزرگ آنها را با دربسته روبهرو کرده است.
رئیسجمهور برخلاف محاسبات شکلگرفته از سوی اصلاحطلبان حاضر نشد دولت و پستهای اطراف آن را دودستی تقدیم اصلاحطلبان کند. این ماجرا آنچنان به ذائقه چپها تلخ آمد که علیرضا علوی تبار در یادداشتی نوشت که وضعیت نگرانکننده است! اشاره تئوریسین اصلاحطلبان رادیکال از این شرایط خاص آن بود که تحولات با آنچه اصلاحطلبان آن را پیشبینی کرده بودند فاصله کیلومتری دارد؛ در آن روزها فشارها بر رئیسجمهور آنچنان بالا رفت که ظریف در اقدامی نمایشی استعفا داد.
نکته جالبتوجه آن بود که اصلاحطلبان در گفتگوهای درونی این وضعیت را فاجعهبار میخواندند و با تکه و کلام تلاش داشتند دولت را بهسوی جاده خود هدایت کنند. استفاده از وضعیت نگرانکننده و بعدازآن شرایط فاجعهبار معنای خاصی دارد؛ در ادبیات سیاسی، برای بحرانها شدت و عمق قائل هستند و در توصیف و تدقیق بحث، از واژههایی از قبیل «مسئله»، «معضل»، «بحران» و «فاجعه» استفاده میکنند.
با ارجاع به این زنجیره واژگان میتوان دریافت که وقتی اصلاحطلبان رابطه خود با دولت را فاجعهبار ارزیابی میکنند به معنای آن است که وضعیت از دست آنها خارجشده و نیاز به استفاده از ابزارهایی است که بتوان شرایط را کنترل کرد. تلاش برای کنترل دولت در هفتههای اخیر باعث شده است تا اصلاحطلبان یک مانیفست جدید در نوع برخورد خود با دولت پزشکیان تدوین کنند.
کنترل دولت از بیرون چه اهدافی دارد؟
در روزهای اخیر و در میانه بحثهای داغ در جبهه اصلاحات موضوع تعریف نسبت میان این جبهه با دولت چهاردهم و نیز اتخاذ راهبرد در این زمینه موردبحث و بررسی قرار دارد. اصلاحطلبان رادیکال با طرح این پرسش که چپها نسبت به دولت چهاردهم و شخص رئیسجمهور باید چگونه رفتار کرده و از چه مکانیسمی باید این دولت را در مسیر تحقق وعدههایشان قرارداد، بر ضرورت اتخاذ راهبرد اتحاد و انتقاد تأکید کردهاند.
این تفاسیر البته شواهدی نیز دارد، محمود صادقی از اعضای حلقه دوم جبهه اصلاحات که معمولاً مواضع رادیکالها را رسانهای میکند در گفتگویی بابیان اینکه لازم است که مقداری انتظارات مردم از دولت را مدیریت کرد، گفته است که باید حدود اختیارات قوه مجریه تبیین شود.
تعیین حدود اختیارات دولت از بحثهای قدیمی در میان اصلاحطلبان است، از نگاه رادیکالها تعیین این مرزها میزان اختیارات دولت را مشخص میکند.
محمود صادقی در این زمینه گفته است:
در بهترین حالت میتوان گفت 20 درصد اختیارات با دولت و قوه مجریه است و بخشی از کارها اساساً در حیطه صلاحیت قانونی دولت هم نیست. برای مثال کارهایی که جنبه قضایی دارد، قوه قضائیه مستقل است. البته با توجه به شعاری که آقای پزشکیان مبنی بر وفاق ملی داده، رئیسجمهور میتواند همکاری سایر قوا را جلب کند و تاثیرگذار باشد. ولی بههرحال باید متوجه باشیم که انتظارات متناسب با اختیارات دولت باشد.
اما هدف اصلاحطلبان از تعیین اختیارات دولت در وضعیت کنونی چیست؟
تعیین این مرز در دورههای مختلف انگیزههای متفاوتی داشته است، در دولت اصلاحات هدف از این اقدام افزایش فشار درونی باهدف چانهزنی بیرونی و گرفتن امتیازات بیشتر بود. این انگیزه در دولت روحانی تبدیل به اهرمی بود تا آنتالپی فضای بیرونی دولت تعیین شود، اما در دولت پزشکیان این اهداف معنای جدیدتری دارد.
ازنگاه اصلاحطلبان تعیین مرز برای دولت در شرایط فعلی به معنای تأکید برپایش و نظارت بر عملکرد دولت چهاردهم است، اصلاحطلبان اعتقاددارند که روی دولت پزشکیان احاطه کامل نداشته و باید آن را با ابزارهایی کنترل کرد.
درواقع پایش و نظارت به معنای ابزاری است که با کمک آن میتوان دولت را روی خط چپها نگه داشت. البته اصلاحطلبان بهخوبی میدانند که این یادآوری باید با هوشمندی صورت بگیرد که بازی در زمین رقبا نباشد و بهگونهای پیش نرود که در همین ابتدای کار بین اصلاحطلبان و دولت شکراب شود، البته پیشبینهای سیاسی حکایت از آن دارد که بهزودی حفرههای ایجادشده میان طرفین به شکاف و درنهایت در شرایطی خاص (اتمسفر اغتشاش) به گسل تبدیل خواهد شد.
اما نکته مهم در میان سخنان عضو جبهه اصلاحات خبر او درباره شکاف میان دولت و جبهه اصلاحات نیست بلکه تعیین سازوکاری است که میان اصلاحطلبان و مسعود پزشکیان مرز تعیین میکند.
این عضو جبهه اصلاحات با اشاره به تشکیل کمیتهای در این جبهه برای رصد عملکرد دولت، گفته است که در آییننامه جبهه اصلاحات پنج کمیته پیشبینیشده که یکی از آنها کمیته پایش و داوری است. از وظایف این کمیته، پایش مستمر عملکرد منتخبانی است که با حمایت جبهه اصلاحات به شورای شهر، مجلس و یا دولت رسیدهاند.
دولت سایه یا کمیته سازماندهی اغتشاشات خیابانی؟
به نظر میرسد که جهتگیری این کمیته تلاش برای ایجاد ابزارهایی است که اهرم فشار را روی دولت نگه دارد، این ابزار فشار در غالب «دولت سایه» از سوی اصلاحطلبان بهزودی رونمایی خواهد شد. تشکیل این کمیته دو انگیزه مهم دارد، یکی گرفتن سهم بیشتر از دولت با اعمال فشار بیرونی و دیگری ایجاد یک خط فاصله میان اصلاحطلبان با پزشکیان در روز واقعه!
برخی اخبار حکایت از آن دارد که اصلاحطلبان رادیکال در جلسات اندرونی دائم اظهار نگرانی میکنند که روی کار آمدن مسعود پزشکیان فرصتهای ایجاد آشوبهای خیابانی را کم کرده و این مسئله باعث ایجاد فاصله میان اصلاحطلبان با هستههای براندازی میشود.
در این جلسات روی این موضوع تأکید شده است که نباید همه تخممرغهای جبهه اصلاحات را در سبد دولت پزشکیان گذاشت زیرا این اقدام باعث میشود که در شرایط خاص چون آشوبهای سیاسی امکان بازی در آن زمین از دست برود، یکی از افرادی که روی این استراتژی تأکید داشته و روی خاتمی برای اعمال آن فشار میآورد مصطفی تاجزاده است، این محکوم امنیتی دائم برای خاتمی از زندان اوین پیام میفرستد که رابطه خود با پزشکیان را مشخص کرده و قایق جبهه اصلاحات را در دولت او غرق نکند!
همچنین تاجزاده در آخرین ملاقات به خاتمی پیام داده است که وقتی اصلاحطلبان روی مسائل ساده چون چیدن دولت و در دست داشتن وزرای کلیدی چون وزارت کشور دستشان بسته است، حمایت از پزشکیان بیمعنا است.
پیشازاین محسن آرمین نائب رئیس جبهه اصلاحات نیز ایجاد فاصله میان دولت و اصلاحطلبان را از نان شب واجبتر دانسته گفته بود که این جبهه اگر در کنار دولت بایستند جامعه را از دست خواهد داد.
به نظر میرسد اصلاحطلبان با برگزیدن راهبرد اتحاد و انتقاد از سویی و تأکید بر کم بودن اختیارات دولت و تشکیل دولت سایه به دنبال پیگیری اهداف زیر است:
1- فاصلهگذاری با عملکرد آتی دولت و تلاش برای عدم مسئولیتپذیری در این زمینه
2- عقبنشینی تاکتیکی از مبارزه بر ساختار و بهرهگیری از فضای داخلی حاکمیت همزمان با پیگیری مطالبات
3- شیفت از محور «شعار حداقلی- مقاومت حداکثری» به «شعار حداکثری- مقاومت حداقلی»
4- تلاش برای مدیریت طیف رادیکال جبهه اصلاحات
5- تلاش برای به دستگیری مدیریت رفتاری دولت با تأکید بر لزوم حمایت از دولت
تحولات موجود نشان میدهد که جبهه اصلاحات در شرایط کنونی با استیلای طیف رادیکال جریان اصلاحات فعال بوده و به دنبال تعریف راهبرد اصلی خود در قبال دولت چهاردهم و حاکمیت است. رادیکالیها این روزها در تلاش هستند تا عناصر تشکیلدهنده دولت پزشکیان را وارد یک نزاع با حاکمیت کنند، مسئلهای که کاملاً در تعارض با منش و اعتقاد رئیسجمهوراست.