اما با وجود منابع طبیعی فراوان و کمنظیر، با توجه به گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس و اتاق ایران، این استان همیشه نرخ بیکاری بالایی دارد و در زمره استانهای با بدترین فضای کسبوکار قلمداد میشود؛ موضوعی که نهتنها یک معضل بزرگ است، بلکه به دیگر معضلات بزرگ استان کهگیلویهوبویراحمد، از جمله مساله بیکاری دامن زده است.
اما استان بیهیچ اغراقی دارای جامعه قبیلهای با آداب و رسوم و سنتها و درسهای ماندگار تاریخی از گذشته است که این روندها همه به شکلی بر عملکرد تولید و تجارت در این استان سایه افکندهاند. مهمترین خروجی این وضعیت، ساختاری از اقتصادسیاسی است که در بطن آن، کارها و امور به صورت عادت از طریق واسطهگری عملیاتی میشود. این یعنی الگوی واسطه عمیقا در بافت اجتماعی و سیاسی استان جاسازی شده و حتی بخشی از سیستم اداری و اجرایی است. در حقیقت، واسطه اغلب باعث غرور و افتخار، هم برای واسط و هم برای کسانی است که از طریق واسطه در استان به درمان مطلوب میرسند، شده است.
در حالی که شعار اصلی دولت چهاردهم، همدلی و وفاق ملی است، آیا استاندار جدید میتواند همین شعار را در ابعاد کوچکتر در استان محقق سازد و مثلا فضا و فرصت را برای همه ساکنان استان به دور از خون و خانواده و قبیله فراهم سازد؟ تجربیات گاه و بیگاه ما نشان میدهد که نخبگان، نقش تعیینکننده و مهمی در چگونگی ساماندهی فعالیتهای اقتصادی و تخصیص منابع در استان کهگیلویهوبویراحمد دارند. این استان با وجود اینکه توانایی رشد و توسعه را داراست، ولی همواره به عنوان یک استان محروم تلقی میشود و فضای کسبوکار نامساعدی در بخش صنعت دارد. رویکرد باز کردن فضا برای همه آحاد جامعه نهتنها میتواند در بعد اجتماعی تحولاتی چشمگیر را در پی داشته باشد، بلکه میتواند اقتصاد این استان را متحول سازد.