بهطور کلی تراکتور در این فصل فوتبال خوبی بازی میکند و چه بسا اگر درخشش آلکسی گوندوز نبود، این تیم برابر پرسپولیس هم به برتری دست مییافت. همانطور که خود دراگان هم در نشست خبری بعد از بازی گفت، هنوز برای حرف زدن از شانس قهرمانی تراکتور و اینطور چیزها خیلی زود است، اما روشن است که تیم او نمایشهای خوب و منظمی دارد و اگر حواشی اجازه بدهد، احتمالا تراکتور تا پایان فصل در جمع مدعیان باقی خواهد ماند. به این ترتیب مربی کروات بار دیگر شایستگیهای فنیاش را نشان میدهد؛ چنان که پیشتر روی نیمکت تیم ملی و نیز باشگاههایی همچون ملوان، فولاد و نفت آبادان چنین کرده بود.
با تمام اینها اما اسکوچیچ در ایران طعم نامهربانیهای زیادی را چشید. بخش مهمی از این داستان مربوط به دوران حضور او در تیم ملی بود؛ جایی که نهتنها برخی بازیکنان دانهدرشت تیم علیهاش فعالیت میکردند، بلکه حتی مجری نامداری مثل عادل فردوسیپور هم در معدود کنشهای فنی و فوتبالی این سالهایش ترتیبی داد که پایههای قدرت این مربی لرزان شود. عادل که گفتوگوهایش با کارلوس کیروش بیشتر شبیه قربان صدقه رفتن بود، در تنها مصاحبهاش با دراگان اسکوچیچ که اتفاقا نتایج خوبی هم در تیم ملی به دست آورد، لحن «محاکمه» را در پیش گرفت. بعدتر هم مصاحبه او با مهدی طارمی که تریبونی برای مهاجم تیم ملی شد تا اسکوچیچ را زیر رگبار طعنه و کنایهها بگیرد، بیش از پیش دراگان را به سمت خروج از تیم ملی نزدیک کرد. شاید بهتر باشد عادل بپذیرد در مواجهه با این مربی، دستکم از نظر فنی دچار یک انتخاب و سوگیری اشتباه شد. در مقابل اما او قادر است همین آقای ژوزه مورایس را بعد از سه سال دریافت دستمزد سنگین و حضور کماثر در ایران، همراه با بانو به مصاحبه فرا بخواند و حسابی هم برایش سنگ تمام بگذارد! نه، این انصاف نیست.