الف)مدیریت سیاسی: استاندار باید با شناخت عمیق کلیه ظرفیتهای نهادی و انسانی داخل استان و مرکز بتواند تعامل شایستهای را شکل داده و از ظرفیت کلیه شخصیتهای دینی و روحانی، نیروهای نظامی و امنیتی، نهادهای انقلابی و عمومی، دستگاههای حاکمیتی و اجرایی، احزاب و گروههای سیاسی، انجمنها و سندیکاهای حرفهای، شخصیتهای سیاسی و فرهنگی، افراد صاحب نفوذ اجتماعی، نخبگان علمی و تولیدی و... برای جریانسازی توسعهای و اجماعسازی بر روی مسائل اساسی استفاده کند و با همگرایی و همافزایی موانع پیش پای حرکت توسعهای را برداشته و با تیمسازی مناسب و حرفهای، فعالیتهای استان را سامان دهد. بهجرات میتوان مدیریت سیاسی را مهمترین وظیفه استاندار برای ایجاد امید و اجماع در بین حامیان دولت و همراهان پیشرفت استان دانست.
ب)مدیریت راهبردی و کلان: برای حرکت در مسیر توسعه، مولفههای مختلفی تاثیرگذارند که شناخت کارشناسی و علت و معلولی برای هریک از ابعاد توسعه با نگاهی نوین و علمی و اتخاذ بهترین استراتژیها برای هریک از بخشهای فرآیند توسعه از مهمترین وظایف استاندار است. استاندار باید در قالب کمیتهها، شوراها و گروههای کاری با فهم دقیق از مشکلات هر بخش، مبتنی بر نظرات کارشناسی به اتخاذ و تصویب بهترین و دقیقترین تصمیمات بپردازد. موضوعاتی نظیر بیکاری، فضای کسبوکار، ضعف سرمایهگذاری، حاشیهنشینی، پایینبودن درآمد سرانه، کمبودهای آب و برق و گاز، حل مشکلات اصناف و اقشار، توانمندسازی مردم حاشیه شهرها، ترافیک، مدیریت شهری، اقتصاد شهری، ایجاد محیط شاد و مفرح برای مردم، ارتقای فعالیت دانشگاهها و مراکز مهارتی و آموزشی، آموزش و پرورش، معماری مناسب ساختمانها، برگزاری رویدادهای فرهنگی و جشنوارههای موضوعی، الکترونیکی کردن امور و اصلاح فرآیندهای کاری، فعالکردن گمرکات و مرزهای تجاری، فعالکردن مناطق آزاد و ویژه، توسعه زیرساختهای جادهای و ریلی و هوایی و دهها موضوع دیگر که هریک بخشی از حرکت توسعهای را برای افزایش رضایت و درآمد و ارتقای دانایی و آگاهی مردم در بر میگیرد، مستلزم انتخاب و پیگیری استراتژیهای دقیق، هوشمندانه و خلاقانه استاندار است که بیتوجهی به هریک خسارتبار است.
ج) مدیریت عملیاتی: مدیریت سیاسی، فضای مناسب و بستر لازم را برای تلاش فراهم کرده و مدیریت راهبردی، جهت و کموکیف حرکت توسعهای را در قالب استراتژیهای کلان موضوعی مشخص میکند و اجماع و اتحاد استراتژیکی را بر سر مهمترین دغدغههای مردم و مدیران سامان میدهد. نتیجه میدانی و عملی مدیریت سیاسی و مدیریت راهبردی را باید در چگونگی اجرای پروژههای تعریفشده در برنامههای توسعهای و استراتژیک مشخص کرد. پیگیری و راهبری دقیق و عالمانه این پروژهها میتواند رضایت خاطر مردم و همراهیشان با حرکت مدیران را رقم زده و امید را در استان بیشتر کند و انرژی حرکتهای بعدی را فراهم آورد. استاندار توانمند با بهرهگیری از تکنولوژیهای مدیریتی نوین و با مانیتورینگ دقیق از طریق سیستمسازی هوشمندانه میتواند اجرای پروژهها را با بالاترین کیفیت و کمترین زمان و هزینه راهبری کند که به حرکت رو به جلو منجر خواهد شد.
بر همین اساس استانداران توانمند، با تفکر سیستمی، آگاه به مسائل روز، دارای تجربه مدیریتی موفق و شفاف میتوانند بسترهای وفاق و اجماع را به وجود آورده و با تمرکز بر مسائل اساسی و پرهیز از مجادلات بیثمر و گروهی، شور و نشاط و همگرایی و مشارکت نخبگان را پشتیبان برنامههای توسعهای استان کنند.
استان کرمانشاه یکی از استانهای مستعد کشور است که طی چهاردهه گذشته به دلایل مختلف از گردونه توسعه عقب مانده و روزبهروز بر دامنه و عمق مشکلات آن افزوده شده است. این استان با قرار گرفتن در میانه غربی کشور، با کمتر از دوساعت فاصله با چهار استان اطراف و کمترین فاصله تا بغداد بیشترین جمعیت را در بین استانهای کردنشین جهان داشته و با برخورداری از اختلاف ارتفاع مختلف دارای اقلیمهای مختلف آبوهوایی است و با دشتهای مختلف و تالابها و سرابهای متعدد و همچنین بارندگی دوبرابری در مقایسه با متوسط کشور یکی از قطبهای اصلی کشاورزی کشور است. قرار گرفتن در مسیر بغداد و عتباتعالیات و دارا بودن بیشترین سهم از تجارت با عراق و مسطح بودن محورهای مواصلاتی آن و برخورداری از زیرساختهای جادهای، ریلی و فرودگاهی و قرار گرفتن در مسیر ترانزیتی جنوب شرق به شمال غرب، به همراه گمرکات بینالمللی و تاریخی و بازارچههای پررونق آن، عوامل کمنظیری از استعدادهای توسعهای استان است. بهجرات میتوان گفت قصرشیرین با دارا بودن منطقه آزاد تجاری و صنعتی و دو گمرک رسمی با بخشهای عربی و کردی و زیرساختهای تجاری و پایانهای یکی از نقاط استراتژیک ایران عزیز است.
علاوه بر این موارد، گوناگونی و تنوع زبان، لهجه، قومیت و مذهب موجب شده است تا بهدرستی آن را هندوستان ایران بنامند. نقاط و مراکز توریستی کمنظیری مانند بیستون، طاقبستان، منطقه اورامانات، آناهیتا، آبشارها، تالابها و اماکن مذهبی و... استان را دارای قابلیتهای گردشگری مناسبی کرده که زمینه کار و تلاش را مهیا میکند.
متاسفانه با وجود این استعدادها که دارابودن هریک میتوانست بسترساز و محرک توسعه استان باشد و به دلایل گوناگونی که خارج از حوصله این یادداشت است، استان کرمانشاه با برخی محرومیتها و رشد ناکافی روبهرو شده که تناسبی بین داشتهها و واقعیتهای موجود آن وجود ندارد. بالاترین نرخ بیکاری، نامساعد بودن فضای کسبوکار، حاشیهنشینی 400هزار نفری در مرکز استان، افزایش اعتیاد و طلاق بیشتر از متوسط کشور، نرخ تکدیگری و زبالهگردی بالا و... همگی نشاندهنده کمتوجهی مرکز به این استان بوده که ناشی از ضعف مدیریتی است. بهعنوان مثال، عمر مدیریتی استانداران کرمانشاه جز در موارد معدودی به کمتر از یکسال و نیم میرسد. نرخ پایین توسعه صنعتی، کشاورزی سنتی بهرغم وجود زمین مستعد و آب فراوان، مهاجرت بالای جمعیت فعال و آماده به کار به حاشیه شهرهای صنعتی، شکلنگرفتن صنایع پاییندستی با وجود استقرار صنایع بزرگ و آببر پتروشیمی و... به نرخ بالای بیکاری کشور منجر شده و توجه جدی و هوشمندانه دولت در انتخاب استاندار و حمایتهای بعدی از وی برای کم کردن مشکلات مردم و ناامیدی آنها را میطلبد.
با توجه به مطالب یادشده چند نکته را برای انتخاب استاندار آینده کرمانشاه جهت برونرفت از وضع موجود و شکوفا کردن استعدادهای آن برمیشمرم که امیدوارم مطمح نظر دولت محترم و نخبگان استان قرار گیرد:
1.تا حد امکان انتخاب استاندار از بین افرادی باشد که تجربه زیست در محیط استان را به دلیل تنوع بافت استان و لزوم شناخت عمیق از آن برای مدیریت بهتر داشته باشد و مورد اجماع غالب نخبگان دلسوز و دغدغهمند باشد.
2.پس از انتخاب، مورد حمایت جدی همه وزرا و اعضای محترم هیات دولت قرار گیرد. استان کرمانشاه یکی از چند استانی است که چنانچه با دقت و هوشمندانه مدیریت نشود، مسائل و مشکلات آن در آیندهای نزدیک گریبان سایر مناطق را نیز خواهد گرفت. چند مساله مهم در کرمانشاه با توان و تفکر مدیران استان و اعتبارات استان قابل حل نیستند و ضرورت دارد دغدغه دولت و حاکمیت شوند. حل معضل بیکاری و حاشیهنشینی، توجه به رودخانه کمنظیر و پراستعداد قرهسو در وسط کلانشهر کرمانشاه، منطقه آزاد قصرشیرین، بهرهمندی مناسب از سامانه گرمسیری و شکوفا کردن کریدور بیستون- طاقبستان از چالشهای جدی بوده که استاندار کرمانشاه باید بتواند به طور مستمر حمایتهای همهجانبه مرکز را از آنها پیگیری کند.
3.فرد انتخابی آگاه به عمق مسائل و مشکلات بوده و از سابقه مدیریتی شفاف و قابل دفاع برخوردار باشد و با انگیزهای ایثارگرانه به حل مشکلات مردم و راهبری جریان توسعه استان بپردازد.
4.بیکاری مهمترین آسیب و ریشه بخش عمدهای از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی است. ایجاد شغل باعث آرامش روانی افراد، تحکیم خانوادهها، رونق اقتصادی و رشد استان و افزایش درآمد، بستر ایجاد عدالت بر مبنای شکوفایی استعدادهای افراد و در نهایت ثبات سیاسی میشود. استاندار کرمانشاه باید بتواند با بهبود فضای کسبوکار، اصلاح فرآیندهای کاری بر مبنای سیستمسازی، فعالسازی واحدهای اقتصادی و مراکز تولیدی و خدماتی و جذب سرمایهگذاریهای کوچک و بزرگ بدون اتکای صرف به منابع اعتباری دولت به ایجاد اشتغال پایدار بپردازد و فضای استان را با حمایت مرکز به سمت کارآفرینی سوق دهد. اقتصاد دیجیتال، اقتصاد فرهنگ، اقتصاد شهری، اقتصاد خدمات برتر، اقتصاد گردشگری، اقتصاد مرز و... زمینههای کار و اشتغالآفرینی هستند.
5.استاندار جدید باید همزمان به مقوله فرهنگ و ایجاد فرهنگ نشاط و مهارت و ارتقای آموزشهای کاربردی توجه جدی کند. فرهنگ کار، فرهنگ گفتوگو، فرهنگ شادی و... به عنوان عناصر موثر در رشد فرهنگی و توسعه پایدار موثر و ضروری هستند.
6.استاندار آتی باید به طور واقعی و به دور از تبلیغات غیرموثر به مقوله حاشیهنشینی و توانمندسازی مردم حاشیه مرکز استان و چهارمرکز شهرستان دیگر بپردازد. این موضوع آتش زیر خاکستری است که روزبهروز توسعه استان را با چالش مواجه میکند. موضوعات زبالهگردی و تکدیگری موجب آزار مردم میشود و مانعی جدی در برابر هر حرکت توسعهای است.