پروفسور مایا هالوارد گفت: فشار بر ایران بخشی از استراتژی کنونی اسرائیل است و بنابراین پاسخ ایران غیرمنتظره نبود. با توجه به اینکه نتانیاهو در روزهای گذشته تحرکات تهاجمی در لبنان و یمن انجام داده بود، مشخص بود او به دنبال افزایش فشار بر ایران است.
در هفتههای اخیر وضعیت تنشها در منطقه خاورمیانه به مرحلهای رسیده که بسیاری از کارشناسان و مقامات کشورهای مختلف در مورد گستردهتر شدن آن و ادامه آنها هشدار دادهاند.
ترور سید حسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان باعث شد بسیاری بر این باور باشند که هدف اسرائیل گسترش جنگ و افزایش تنشها در منطقه است.
حمله موشکی سهشنبه شب ایران به مراکز نظامی اسرائیل در پاسخ به ترورهای اخیر رهبران حماس و مستشار عالی سپاه پاسداران در لبنان سرلشکر پاسدار سید عباس نیل فروشان انجام شد.
پروفسور مایا هالوارد (Maia Hallward) استاد سیاست خاورمیانه دانشگاه ایالتی کِنسو (Kennesaw State University) در ایالت جورجیا است. وی در حوزه مسائل سیاسی خاورمیانه تالیفاتی انجام داده و از جمله آنها میتوان به کنشگری فراملی و درگیری اسرائیل و فلسطین (ransnational Activism and the Israeli-Palestinian Conflict) در سال 2013 اشاره کرد.
وی در گفتوگو با عصرایران دربارۀ ادامه تنشها در خاورمیانه و آینده آن صحبت کرده است:
سهشنبه شب شاهد حمله موشکی ایران به اسرائیل بودیم. برخی معتقدند این اقدام نوعی یادآوری ایران برای نشان دادن توان دفاعی خود است. تحلیل شما از این اقدام ایران چیست و چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟
فکر میکنم فشار بر ایران بخشی از استراتژی کنونی اسرائیل است و بنابراین پاسخ ایران غیرمنتظره نبود. با این همه این سوال باقی میماند که آیا این پاسخ نمادین است و مانند مورد پرتاب موشک ایران در اوایل سال جاری خواهد بود یا اینکه منجر به تشدید تنش میشود؟
با گذشت حدود یک سال از عملیات طوفان الاقصی، شاهد موج عظیم تنش های بی سابقه در خاورمیانه هستیم. به نظر شما چرا تلاش ها برای کاهش تنش ها در سال گذشته شکست خورد؟
من معتقدم هیچ تلاش اساسی برای پرداختن به دلایل زمینهای درگیری بین طرفین انجام نشده است. «کاهش تنشها» به جای رفتن به منبع مسئله مانند درمان علائم بیماری است. اگر فردی مستعد حملات قلبی است، باید عادات غذایی و ورزش و غیره او بررسی شود و نمیتوان به سادگی یک قرص جادویی مصرف کرد و امیدوار بود همه مشکلات از بین بروند.
از زمانی که گفت و گوی اساسی بین فلسطینیها و اسرائیلیها صورت گرفته، سالها میگذرد، تقریباً دو دهه از کار دولتهای فلسطینی رقیب می گذرد، و اسرائیل یک دولت جناح راست افراطی دارد که شامل افرادی است که توسط دولتهای قبلی اسرائیل برای دموکراسی خطرناک تلقی میشوند.
برخی بر این باورند که ترور رهبران حماس و حزبالله به دست اسرائیل باعث میشود تنشها بین قدرتهای منطقه بهطور خطرناکی بالا برود و حتی خطر یک جنگ همهجانبه جدیتر از همیشه شود. نظر شما چیست؟
پیتر بینارت (Peter Beinart) روزنامهنگار یهودی آمریکایی گفته است چگونه اسرائیل میتواند در یک نبرد پیروز شود اما در جنگ شکست بخورد. با توجه به تاریخچه ترورهای اسرائیل، هنیه و نصرالله هر دو میدانستند که جان شان در خطر است. از بین بردن رهبری میتواند عواقب زیادی داشته باشد، از جمله آمدن افراد بیشتر و خشم زیاد هواداران آنها.
در کرانه باختری شاهد بودهایم وقتی رهبران به طور سیستماتیک زندانی یا تبعید میشوند یا به گونهای دیگر به حاشیه رانده میشوند، چه اتفاقی میافتد: برای مثال مشخص نیست چه کسی بعد از محمود عباس خواهد آمد در حالیکه مدتهاست که دوره ریاستجمهوری خود را پشت سر گذاشته است. با این حال، تقریباً 20 سال است که انتخاباتی (در فلسطین) برگزار نشده زیرا برای هیچ کس مشخص نیست که دسته بعدی نامزدهای ریاست جمهوری چه کسانی هستند.
آیا حزب الله لبنان با وجود ترور رهبر خود میتواند همچنان به عنوان یک قدرت سیاسی در لبنان ادامه دهد؟
حزبالله بیش از یک نفر است و لبنان با ترور رهبران بیگانه نیست. سوال مهم تر این است که چگونه وضعیت سیاسی شکننده لبنان به جلو میرود و آیا تهاجم اسرائیل منجر به اشغال دیگری در جنوب (لبنان) مانند گذشته میشود؟ در گذشته این اشغال منجر به ایجاد و تقویت حزب الله شد.
فکر میکنید سناریوهای بعدی بنیامین نتانیاهو چه خواهد بود؟
من دقیقاً مطمئن نیستم حرکت بعدی نتانیاهو چه خواهد بود، اما با توجه به اینکه او در روزهای گذشته تحرکات تهاجمی در لبنان و یمن انجام داده، به نظر میرسد او به دنبال افزایش فشار بر ایران است. بنابراین، انتظار دارم شاهد تلاشهایی برای حمله به نیروهای نیابتی ایران و همچنین احتمالاً عملیاتهای مخفی در خود ایران باشیم همانطور که در گذشته دیدهایم. همچنین انتظار دارم دولت نتانیاهو به اقدامات خود در کرانه باختری ادامه دهد، در حالی که جهان به جای دیگری نگاه میکند.
به نظر شما کشورهای منطقه برای کاهش تنش چه کاری می توانند انجام دهند؟
نیاز به تلاشی هماهنگ برای رسیدگی به مسائل اساسی وجود دارد. اول از همه به آتش بس نیاز است. اما پس از آن باید به نوعی روند دیپلماتیک و سیاسی بازگشت. توافقات ابراهیم تا حد زیادی مسئله فلسطین را نادیده گرفت و بیشتر بر منافع اقتصادی متمرکز شد. با این حال، مسیر دستیابی به توافق، زمینهای برای روابطی فراهم کرد که شاید بتوان گفتوگوهای اساسیتری را آغاز کرد که فراتر از سود اقتصادی بوده و موضوعات گستردهتری را که منطقه با آن مواجه بود و همچنین مواردی که در فرآیند اسلو به تعویق افتاد، آغاز شود.
در ماه نوامبر شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستیم. کامالا هریس و دونالد ترامپ به مسائل خاورمیانه چگونه مینگرند و این تنشها را چگونه ارزیابی میکنند؟
این سوال بسیار بزرگی است که نمی توان به آن پاسخ داد و "تنشهای" احتمالی زیادی وجود دارد که می توان در اینجا در نظر گرفت. از نظر تاریخی، ایالات متحده از اسرائیل حمایت کرده و من تفاوت زیادی بین این دو نامزد در مورد حمایت مداوم از اسرائیل نمیبینم.
با این حال، کامالا هریس به احتمال زیاد وارد کانالهای دیپلماتیک می شود و به دنبال ایجاد سیاست با متحدان و استفاده از نهادهای بین المللی است. دونالد ترامپ به احتمال زیاد روی اقدامات فردی و همچنین کوتاه مدت بر دستاوردهای بلندمدت و اقتصاد به جای سیاست تمرکز می کند. او به عنوان رئیس جمهور از برجام خارج شد و از طریق اقداماتی مانند انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، سیاستهای دههها قبل آمریکا در رابطه با اسرائیل/فلسطین را زیر پا گذاشت.
مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران در سازمان ملل درباره آغاز مذاکرات جدید ایران و آمریکا با هدف احیای برجام و حتی توافق جدید تهران و واشنگتن صحبت کرد. به نظر شما تا چه اندازه احتمال ایجاد یک توافق جدید بین دو کشور قبل از انتخابات آمریکا وجود دارد؟
هیچ کس قرار نیست درست قبل از انتخابات قرارداد جدیدی امضا کند و باید بگویم من در حال حاضر اراده سیاسی برای این موضوع نمیبینم.