ماهان شبکه ایرانیان

گفتگو با همرزم شهید نیلفروشان/ احمد کاظمی نیلفروشان را کشف کرد

آشنایی من با سردار شهید نیلفروشان به قبل از انقلاب برمی‌گردد که ایشان با بردار کوچکتر من، شهید حمید مشتاقیان در دبیرستان شهید مفتح اصفهان در یک کلاس درس می‌خواندند، رابطه خیلی صمیمی با هم داشتند و زیاد به خانه ما می‌‌آمدند. پدر ایشان از بازاریان متدین و انقلابی اصفهان بود.

گفتگوی تابناک با سردار محمدعلی مشتاقیان؛ فرمانده اطلاعات لشکر 8 نجف اشرف، دوست و همرزم سردار سرلشکر شهید عباس نیلفروشان را از نظر می گذرانید:
 
*لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید.
 
 بنده محمدعلی مشتاقیان هستم.
 
*آشنایی شما با شهید نیلفروشان به چه زمانی برمی‌گردد؟
 
آشنایی من با سردار شهید نیلفروشان به قبل از انقلاب برمی‌گردد که ایشان با بردار کوچکتر من، شهید حمید مشتاقیان در دبیرستان شهید مفتح اصفهان در یک کلاس درس می‌خواندند، رابطه خیلی صمیمی با هم داشتند و زیاد به خانه ما می‌‌آمدند. پدر ایشان از بازاریان متدین و انقلابی اصفهان بود.
 
*با توجه به این‌که ایشان ، مقطعی در لشکر 8 نجف مسئول عملیات بودند، نقش ایشان در این معاونت به چه صورت بود؟
ایشان در 15 سالگی ابتدا به جبهه کردستان اعزام شدند. بعد از مدتی به جنوب رفتند و در لشکر 14 امام حسین(ع) بودند. در گردان حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) فعالیت می‌کردند. از اوایل سال 64 به لشکر 8 نجف اشرف آمدند و در گردان‌های مختلف عملیاتی، مسئولیت فرماندهی گروهان، جانشینی گردان و فرماندهی گردان امام حسین(ع) و نهایتاً مسئولیت، معاونت عملیاتی لشکر 8 نجف اشرف را به‌عهده گرفتند. در آن مقطع، بنده هم در لشکر8 نجف، مسئول اطلاعات- عملیات لشکر بودم و با شهید عزیز از نزدیک کار می‌کردیم. در عملیات‌های مختلف، شجاعت، درایت و تدابیر فرماندهی ایشان بر همۀ رزمندگان ملموس و مشهود بود. فرد بسیار شجاع، مخلص و باتقوایی بودند و روحیه حساس و لطیفی هم داشتند. ایشان شاعر هم بودند و دفترچه شعری داشتند. زمانی که برادرم شهید حمید مشتاقیان در عملیات کربلای 4 شهید شدند شهید نیلفروشان در غم فراق برادرم؛ قصیدۀ زیبایی سرودند.
 
یارب چـو رفـته یارم ، دیگـر توان ندارم 
  اندر فـراق  مشـتاق ، گویـی که  جان  ندارم
 
هر جـا روم کنارم جـای حمید خالـیست 
 
 هر چند حقیقت آن است، من جـای او ندارم
 
بعد از حمید یارب، آن سرو راست قامت 
  تـا دیـدن جـمـالـش، تابـی دیـگـر نـدارم
 
پروانه وار گرد،  شمع  وجود  حق  شـد  
 
 به به چه جای خوبی، صد حـیـف من ندارم
 
یا رب عجب  بچیدی، گلهای باغمـان  را 
   بردی  حمیـد  خـوبم،  دیگـر  گلـی  ندارم
 
گفتگوی تابناک با همرزم شهید نیلفروشان/ احمد کاظمی نیلفروشان را کشف کرد
 
ایشان در عملیات والفجر 10  که در منطقه حلبچه عراق انجام شد، فرمانده گردان امام حسین(ع) از لشکر 8 نجف بودند که گردان ایشان با کمترین شهید، ارتفاع بالامبو را تصرف و بعد وارد شهر حلبچه شد.
 
*خاطره‎ای از شهید نیلفروشان در زمانی‎که فرمانده محور عملیاتی بودند، دارید؟
بله، شهید نیلفروشان سعی می‌کرد عملیات‌ها را به‌گونه‌ای فرماندهی کند که کمترین خسارت و آسیب به رزمندگان وارد شود و دشمن را غافلگیر کند. ایشان در عملیات والفجر 10  که در منطقه حلبچه عراق انجام شد، فرمانده گردان امام حسین(ع) از لشکر 8 نجف بودند که گردان ایشان با کمترین شهید، ارتفاع بالامبو را تصرف و بعد وارد شهر حلبچه شد. ایشان در این عملیات به‌خوبی توانست محور را فرماندهی کند. گردان را وارد شهر حلبچه کرد و آن‌جا با استقبال گرم مردم کرد ساکن حلبچه، مواجه شدند. مردم خیلی استقبال کردند از این گردان و رزمندگانی که وارد شهر شده بودند ولی متاسفانه ارتش بعث عراق، شهر حلبچه را اول بمباران جنگی و بعد بمباران شیمیایی کردند که در همین حین، گردان تحت فرماندهی شهید نیلفروشان شروع به تخلیه مجروحین حلبچه کردند. در این عملیات این شهید عزیز فعالیت شایانی داشت.
 
گفتگوی تابناک با همرزم شهید نیلفروشان/ احمد کاظمی نیلفروشان را کشف کرد
 
 
شهید نیلفروشان یکی از بازوهای محکم ایران در جبهه مقاومت بودند.
 
*ارتباط شما با شهید نیلفروشان چگونه بود؟
ایشان با برادرم که خیلی صمیمی بودند، با من هم همینطور. از نزدیک هم خیلی با هم ارتباط داشتیم. شهید نیلفروشان؛ سال‌ها بعد از جنگ، مسئول عملیات نیروی زمینی سپاه شدند. بعداً هم به لبنان رفتند و معاون شهید زاهدی بودند. مدتی هم فرمانده دانشگاه فرماندهی و ستاد سپاه را به‌عهده داشتند. بعد از این هم معاون عملیاتی کل سپاه شدند. بعد از شهادت سردار محمدرضا زاهدی؛ شهید مجاهد سیدحسن نصرالله؛ ایشان را به‌عنوان جانشین شهید زاهدی پیشنهاد دادند. شهید نیلفروشان یکی از بازوهای محکم ایران در جبهه مقاومت بودند. که سرانجام هم در جوار شهید سیدحسن نصرالله به افتخار مقام شهادت نائل آمد.
 
زمانی که در دانشکده دافوس بودند هر زمان که به تهران می‌آمدم و ایشان مطلع می‌شدند، حتماً برنامه دیداری می‌گذاشتند که همدیگر را ببینیم. در این دیدارها از دغدغه‌اش برای کمک به رزمندگان جبهۀ مقاومت می‌گفتند و همیشه می‌فرمودند دعا کنید که خدا به ما کمک کند و ما شرمنده شهدا نشویم و همیشه غبطه می‌خوردکه از قافله شهدا و دوستان شهیدش، جا مانده است.
 
 
*از ارتباط شهید نیلفروشان با شهید حاج احمد کاظمی، برای‌مان تعریف کنید.
حاج احمد؛ خیلی به سردار شهید نیلفروشان علاقه داشتند. زمانی که شهید حاج احمد کاظمی مسئولیت  فرماندهی نیروی زمینی سپاه را به‌عهده گرفتند، یکی از افرادی که به کارآمدی‌اش اعتماد داشتند و همراه با خود به تهران بردند، همین شهید نیلفروشان بودند. خیلی ارتباط صمیمانه‌ای بین این دو شهید بزرگوار و هم‌چنین سردا شهید محمدضا زاهدی عزیز بود.
خیلی تشکر از فرصتی که برای این گفتگو گذاشتید. 
 
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان