نئاندرتالها برای تحمل هوای سرد در اقلیم شمال اروپا، به بدنهای قوی و توانایی روشنکردن آتش نیاز داشتند. اما پوشش آنها در هوای سرد، بحثبرانگیز است. شواهد به طور غیرمستقیم نشان میدهند که انسانهای نئاندرتال ساکن مناطق سردسیر، قطعاً از سر تا پای خود را با چرم و پوست حیوانات میپوشاندند. اما تا به حال هیچگونه پوشاک یا بقایای لباس متعلق به نئاندرتالها کشف نشده است.
به گزارش زومیت، کرا اوکوبوک، زیستشناس انسانی از دانشگاه نوتردام، به لایوساینس میگوید: «متأسفانه، احتمالاً هرگز به شواهد باستانشناسی از لباس نئاندرتالها دست نخواهیم یافت. این چیزها بهخوبی حفظ نمیشوند.»
انسانهای سازگار با سرما
نئاندرتالها زمانی در سراسر اوراسیا، تا شمال سیبری زندگی میکردند. سینههای پهن، بینیها، شانهها و لگنهای بزرگ به همراه اندامهای کوتاه، به این نزدیکترین خویشاوندان اولیهی ما کمک میکرد تا در اقلیمهای سرد، گرمای بدن خود را حفظ کنند.
اوکوبوک میگوید: «من آنها را به عنوان بازیکنان خط دفاعی تکامل انسانی تصور میکنم.» یکی از راههای پشتیبانی از ساختار قوی بدن نئاندرتالها، تغذیه از گوشت زیاد بود که باعث افزایش گرمای بدن آنها نیز میشد. نئاندرتالها همچنین میتوانستند با فعالیت بدنی بالا و نشستن کنار آتش در زمان استراحت، خودشان را گرم نگه دارند.
اما اوکوبوک میافزاید: «آنها قطعاً به سد دفاعی اضافهای روی پوست خود نیاز داشتند تا دمای داخلی بدنشان را حفظ کنند. من تعجب نمیکنم اگر آنها از پوششهای متنوعی برای صورت، سر، بازوها، رانها، دستها و پاها استفاده کرده باشند.»
شواهد پوشیدن لباس
با وجود کشف شواهدی از لباسهای انسانهای خردمند اولیه، مانند لباس چرمی اوتسی مرد یخی که پنج هزار سال قدمت دارد، تاکنون هیچ شواهد مشابهی در محوطههای باستانشناسی نئاندرتالها پیدا نشده است.
تاکنون هیچ شواهدی از وجود لباس در محوطههای باستانشناسی نئاندرتالها کشف نشده است
بااینحال، شواهد غیرمستقیمی وجود دارد: وسیلهای مخصوص خراشیدن سنگ که در محوطهی باستانشناسی نوئومارک نورد در آلمان کشف شد، حاوی مقادیر اندکی از رسوباتی بود که احتمالاً 200 هزار سال پیش، هنگام فرآوری پوست حیوانات روی آن گیر کرده بود. این رسوبات حاوی اسیدی از پوست درخت بلوط بود که میتواند برای دباغی و حفظ پوست حیوانات استفاده شده باشد. بااینحال، به طور دقیق مشخص نیست که این رسوبات از تولید لباس یا از طریق ساخت روکشهای خز و پوستی برای بستر خواب، به وجود آمده است.
همچنین، سنجاقهای سنگی و استخوانی کشفشده در یک محوطهی باستانشناسی مربوط به نئاندرتالها در مرکز فرانسه، نشان میدهد که این انسانهای اولیه، ابزارهایی را به طور ویژه برای اتصال پوستها به یکدیگر و ساخت لباس یا پناهگاه، میساختند.
ژنتیک شپشهای سر و بدن نیز نشان میدهد که نئاندرتالها و انسان خردمند (هومو ساپینس) حدود 170 هزار تا 72 هزار سال پیش از یکدیگر جدا شدند. تقریبا 100 هزار سال پیش، نوعی از شپش بدن دوباره از جمعیت انسانی باستانی دیگری (احتمالاً نئاندرتالها) به انسان خردمند منتقل شد. از آنجایی که شپش بدن روی لباسها زندگی میکند، این موضوع نشان میدهد که اجداد ما کمی پیش از آن زمان، لباسپوشیدن را آغاز کرده بودند.
سایش دندانهای جلویی تمام نئاندرتالها، به مراتب بیشتر از دندانهای عقبیشان دیده میشود، این موضوع نیز نشان میدهد که آنها از دهان خود نه تنها برای غذاخوردن، بلکه برای نگهداشتن و دستکاری اشیا استفاده میکردند. ساییدگی دندان در نئاندرتالها، مشابه مردم معاصر اینوئیت (اسکیموهای بومی شمال کانادا و گرینلند) است که از دندانهای خود برای نرمکردن پوست حیوانات به منظور ساخت لباس استفاده میکنند.
قدیمیترین شواهد مستقیم از فناوری الیاف نئاندرتالها، قطعهای طناب سهلایه است که به ابزاری سنگی در محوطهی باستانشناسی جنوب شرقی فرانسه چسبیده بود و بین 41 هزار تا 52 هزار سال قدمت دارد. اگرچه طنابها و ریسمانها میتوانند برای ساخت تور، سبد و تله به کار روند، میتوانند به کفشها و پارچهها هم تبدیل شوند.
در اسکلتهای نئاندرتالها هیچ اثری از سرمازدگی نیست
به گفتهی سرا لیسی، انسانشناس زیستی از دانشگاه دلاور، یکی دیگر از موضوعات پژوهشی که هنوز به خوبی بررسی نشده، شواهدی از سرمازدگی در نئاندرتالهاست. سرمازدگی میتواند حتی برای انسانهای معاصری که در مناطق قطبی زندگی میکنند، مشکلساز باشد.
لیسی میگوید: «اگر نئاندرتالها لباس نمیپوشیدند، آیا نباید انتظار داشت که انگشتهای دستها، انگشتهای پاها و بینی خود را از دست داده باشند؟» اوکوبوک اشاره میکند که نئاندرتالها احتمالاً اندامهای تناسلی خود را با نوعی بیضهبند نئاندرتالی از سرما حفظ میکردند. او میگوید: «اگر آلت تناسلی میافتاد، دیگر کارشان تمام بود.»
بنابراین، فقدان هیچگونه آثار گسترده از سرمازدگی در اسکلتهای نئاندرتالها، بر شواهد نظریهی حفاظت از بدن در برابر سرما میافزاید. آنها حتماً از دستها و پاهای خود در برابر سرما محافظت میکردند.
مد نئاندرتالها
اگرچه بیشتر پژوهشگران توافق دارند که نئاندرتالها لباس میپوشیدند، نوع لباسهایی که میپوشیدند همچنان موردبحث است. در گذشته، دانشمندان گمان میکردند که نئاندرتالها از لباسهای سادهای مانند پارچهی لُنگ یا شنلهای گشاد استفاده میکردند. اما لیسی با توجه به هوش نئاندرتالها، معتقد است که در حق آنها کملطفی میشود.
لیسی با نگاهی به لباسهای اینوئیتهای امروزی که شامل یک پارکا (نوعی کت گرم)، شلوار و چکمه است، حدس میزند که مردان و زنان نئاندرتال نیز احتمالاً لباسهای مشابهی داشتهاند، البته با این تفاوت که لباسهای زنان ممکن است به دلیل سازگاری با دوران بارداری، کمی گشادتر بوده باشد. نوزادان نئاندرتال نیز احتمالاً وقتی در نزدیکی مراقب خود نبودند، در پوست حیوانات پیچیده میشدند.
لیسی میگوید: «همهی انسانتبارانی که در عرض جغرافیایی بالای 40 درجه (تقریباً مادرید امروزی) زندگی میکردند، احتمالاً اولین مدگرایان ما بودند. منطقی است که این افراد نوآور لباس نیز باشند.»