از این طریق، تصمیمگیریهای عجولانه و مبتنی بر هیجان به حداقل میرسد. البته باید توجه کرد که این اقدام نقدشوندگی بازار را محدود میکند و ممکن است باعث شود سرمایهگذاران نتوانند در زمانهای بحرانی بهسرعت از بازار خارج یا وارد آن شوند که این خود میتواند به طولانیتر شدن بحران منجر شود. تغییر حجم مبنا نیز میتواند در تثبیت بازار موثر باشد. در شرایط بحرانی، با افزایش حجم مبنا میتوان از تاثیر معاملات کمحجم بر قیمت سهام جلوگیری و از این طریق به ثبات بیشتر در قیمتها کمک کرد. این اقدام به همراه سایر ابزارها میتواند فشار فروشهای هیجانی را کاهش دهد و روند منطقیتری به نوسانات بازار بدهد.
در مقابل، تعطیلی بازار بهعنوان یک اقدام اضطراری در شرایط بسیار بحرانی مورد استفاده قرار میگیرد. این اقدام به بازار فرصت میدهد تا شوکهای وارده را هضم و از سقوط آزاد قیمتها جلوگیری کند. با این حال، این راهکار معمولا با پیامدهای منفی مانند کاهش اعتماد سرمایهگذاران و افزایش نگرانیها درباره شفافیت بازار همراه است و به همین دلیل باید تنها در شرایطی استفاده شود که دیگر ابزارها کارآیی خود را از دست دادهاند. در نهایت، بهترین راهکار در شرایط بحرانی معمولا ترکیبی از محدود کردن دامنه نوسان و تغییر تدریجی حجم مبناست. این رویکرد میتواند به ایجاد تعادل و کنترل هیجانات بازار کمک کند؛ بدون آنکه اعتماد سرمایهگذاران به طور کلی از بین برود. تعطیلی بازار باید بهعنوان آخرین گزینه و در شرایط بسیار وخیم در نظر گرفته شود، در حالی که بهموازات این اقدامات باید سیاستهای شفافیت و اطلاعرسانی دقیق به سرمایهگذاران تقویت شود تا از گسترش نگرانیها جلوگیری و اعتماد به بازار حفظ شود.