ماهان شبکه ایرانیان

سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که تمام اعمال شایستة انسان را قابل تبدیل و تغییر به نعمت‌های عظیم الهی در روز قیامت می‌داند. این تبدیل و تغییر، شواهد زیادی در عالم مادّه دارد. به عنوان نمونه، خاک که یک عنصر مادی است، قابلیّت تبدیل به موجودات گیاهی، نباتی، حیوانی و انسانی را دارد. خداوند متعال در سورة آل‌عمران می‌فرماید:

هر اشکی قابلیّت و استعداد تبدیل به نعمت‌های دیگر را ندارد. به عنوان نمونه، اگر انسان در کنار آتشی بایستد و اشک بریزد هیچ ارزشی ندارد؛ زیرا متعلّق و عامل اشک، آتش بود. امّا اگر کسی برای حضرت سیّدالشهدا (ع) اشک بریزد، ارزش فراوانی دارد؛ زیرا ارزش هر چیزی با متعلّق آن آشکار می‌شود و در اینجا متعلّق و علّت اشک، حضرت امام حسین (ع) است.
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام

تبدیل اشک بر سیدالشهدا(ع) به رحمت و شفاعت

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که تمام اعمال شایستة انسان را قابل تبدیل و تغییر به نعمت‌های عظیم الهی در روز قیامت می‌داند. این تبدیل و تغییر، شواهد زیادی در عالم مادّه دارد. به عنوان نمونه، خاک که یک عنصر مادی است، قابلیّت تبدیل به موجودات گیاهی، نباتی، حیوانی و انسانی را دارد. خداوند متعال در سورة آل‌عمران می‌فرماید:

(یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً)[1]

 

جمله(ما عَمِلَتْ)در‌ آیة فوق به صورت ماضی استعمال شد که به معنای انجام اعمال در زمان گذشته است. با توجه به این معنا خداوند در این آیه می‌فرماید: «انسان‌ها در روز قیامت تمام اعمال صالحی که در دنیا انجام داده‌اند را مقابل خود می‌بینند و هیچ عملی محو یا نابود نمی‌شود.» یکی از این اعمال شایسته، اشک بر حضرت سیّدالشهدا (ع) است. در روز قیامت خداوند متعال این اشک را به نعمت‌های دیگری تبدیل می‌کند و سپس برای انسان نمایان می‌شود.

 

نکتة دیگر آنکه هر اشکی قابلیّت و استعداد تبدیل به نعمت‌های دیگر را ندارد. به عنوان نمونه، اگر انسان در کنار آتشی بایستد و اشک بریزد هیچ ارزشی ندارد؛ زیرا متعلّق و عامل اشک، آتش بود. امّا اگر کسی برای حضرت سیّدالشهدا (ع) اشک بریزد، ارزش فراوانی دارد؛ زیرا ارزش هر چیزی با متعلّق آن آشکار می‌شود و در اینجا متعلّق و علّت اشک، حضرت امام حسین (ع) است.

 

امامان معصوم:می‌فرمایند: اشکی که برای حضرت سیّدالشهدا (ع) ریخته شود، در روز قیامت به سه صورت پدیدار و متجلّی می‌شود، اوّل: موجب آمرزش گناهان خواهد شد.[2] دوّم: به رحمت پروردگار تبدیل می‌شود که به صورت بهشت نمایان خواهد شد.[3] سوّم: سبب شفاعت پیامبر (ص)، حضرت زهرا (س) و دیگر معصومان: خواهد شد.[4]

 

خداوند، ضامن بقای عزاداری حسینی

در طول تاریخ همواره مشاهده شده است که افراد جاهل و نادان، با الفاظ دوپهلو و فریبنده و القائات شیطانی  سعی دارند با گریة بر حضرت سیّدالشهداء (ع) مخالفت کنند. در این راستا از نیروهای شیطانی خود استمداد می‌گیرند و با تبلیغات گسترده سعی دارند این گریة با ارزش را از شیعیان گرفته و آن را عمل بی‌ارزشی جلوه دهند. امّا معصومین: عمل آنان را باطل و بی‌فایده می‌دانند، چرا که در گفتار ایشان تصریح شد که خداوند گریه بر محبوب خود را تا روز قیامت تضمین می‌کند[5].

 

به عنوان نمونه می‌توان به این روایت استناد کرد: بعد از آنکه رسول خاتم (ص)خبر شهادت حضرت امام حسین (ع) را به حضرت زهرا (س) ابلاغ می‌کند می‌فرمایند: «محال است اقامة عزا و گریه بر حسین (ع) خاموش شود؛ بلکه هر نسلی آن را به نسل دیگر انتقال می‌دهند و این عمل تا روز قیامت ادامه دارد. وقتی عدّه‌ای از شیعیان گریه کنند و عمرشان به پایان برسد، خداوند افراد دیگری را جایگزین آنها می‌کند.»[6]

 

در چند سال اخیر کشور آمریکا به همراه اسرائیل غاصب سرمایه‌گذاری هنگفتی انجام دادند تا بتوانند به این جلسات حسینی خاتمه دهند؛ امّا آنان نمی‌دانند که عمل آنان بی‌فایده بوده و هرگز اهداف آنان تحقق نمی‌یابد.

 

صدای عزاداری بر سیدالشهدا (ع) از با ارزش‌ترین صداها

صدای گریه و عزاداری بر امام حسین (ع) مفاهیم عرشی بلندی دارد که هیچ صدایی نمی‌تواند آن را خاموش کند. این صدای زیبا، ارواح خفتگان را بیدار کرده و جان تازه‌ای در کالبد انسان ایجاد می‌کند. صدای ناله و گریه برای حضرت سیّدالشهدا (ع) همان چیزی است که رسول خاتم (ص)در 1400 سال قبل آن را پیش‌بینی کرده بود. در منابع روایی آمده است: «وقتی پیامبر (ص) خبر شهادت امام حسین (ع) را به دختر گرامی‌شان دادند، حضرت زهرا (س) به شدت گریست، سپس پیامبر (ص) حضرت زهرا (س) را آرام نمود و فرمود: «در آینده انسان‌هایی پا به عرصة وجود می‌گذارند که برای فرزندت حسین (ع) همچون مادر داغ دیده گریه می‌کنند.»[7]

 

صدای نالة فرشتگان در عزای حسینی

پیروان و شیعیان امام حسین (ع) تنها موجوداتی نیستند که برای عزای ایشان اشک می‌ریزند و ناله سر می‌دهند؛ بلکه فرشتگان الهی نیز در مجالس عزای حسینی شرکت کرده و از نورانیت این مجالس بهره‌مند می‌شوند.[8] «وقتی عدّه‌ای از فرشتگان با این نور درخشان به سوی آسمان اوج می‌گیرند، فرشتگان دیگر از آنان می‌پرسند: این نور را از کجا به دست آوردید؟ آنان در پاسخ می‌گویند: در مجالس حسینی». آن گروه به سمت پروردگار رفته و عرض می‌کنند: به ما اجازه دهید تا لحظاتی در مجالس عزای حضرت سیّدالشهدا (ع) شرکت کنیم. خداوند می‌فرماید: می‌توانید به زمین بروید و از تابش انوار این مجالس بهره‌مند شوید، امّا اگر مجلس عزا به پایان رسیده بود در و دیوار آن مجلس را لمس کنید تا نوری به شما بتابد.»[9]

 

ارزش قطرات اشک در عزای امام حسین (ع)

بعد از آنکه حضرت ابراهیم (ع) هاجر (س) و فرزندش اسماعیل (ع) را در سرزمین بی‌آب و علف مکّه تنها گذاشت، فرزند خردسالش پای به زمین زد و آب زمزم از آن جاری شد؛[10] امّا خداوند در عوض روزهایی که در صحرای کربلا مانع آب‌رسانی به حضرت سیّدالشهدا (ع) شدند، میلیون‌ها چشم گریان را همچون چشمه‌ای جاری، به امام حسین (ع) بخشید و سرمنشأ اشک‌های شیعیان، چشمه‌های الهی است و این قطرات اشک، همان قطرات چشمه‌های بهشتی‌اند.

هر قطره از قطرات اشک بر امام حسین (ع) در روز قیامت ارزش زیادی دارد. به گونه‌ای که حضرت امام صادق (ع) می‌فرماید: «اگر قطره‌ای از این اشک وارد آتش جهنم شود، همة آن را خاموش می‌کند.»[11]

 

سرخی آسمان، انعکاس خون سیّدالشهدا (ع)

گاهی بعضی از علمای غیر شیعه گفتار زیبا و دلنشینی دارند که در جای خود قابل تأمّل است. یکی از این افراد سبط‌بن‌جوزی[12] است. وی که پیرو مکتب اهل تسنّن بوده چنین می‌نویسد: «قبل از شهادت امام حسین (ع) کسى آسمان را به رنگ سرخ ندیده بود، اما بعد از واقعة جانگداز عاشورا، آسمان مدتی به سرخی گرایید. او در ادامه با ذکر مثال بیان می‌کند: اثر خشم و غضب آدمى که عبارت از سرخ شدن چهره است در صورت وى ظاهر مى شود، و چون خداوند منزّه از جسم و بدن است اثر خشم و غضب[13] خود را بر قاتلان امام حسین (ع) (که جنایت هولناکى را مرتکب شدند) با ایجاد سرخی در آسمان اظهار فرمود.»[14]

 

این سخن سبط‌بن‌جوزی نشان می‌دهد خداوند در قلوب پاره‌ای از علمای غیرشیعه نیز پرتوی از نور حضرت سیّدالشهدا (ع)را قرار می‌دهد تا در دیگر مناطق عالم، نام آن حضرت طنین‌انداز شود. از این‌رو می‌توان به حکمت و راز و رمز روضه‌خوانی خداوند متعال برای حضرت آدم (ع) پی‌برد.

 

بعد از خلقت عالم آفرینش، خداوند دوست داشت نام حضرت سیّدالشهدا (ع) همواره بر سر زبان‌ها باشد. پس خداوند امام حسین (ع) را مایه نجات انسان‌ها، حتی حضرت آدم (ع) قرار داد؛ زیرا وقتی حضرت آدم (ع) مصائب حضرت سیّدالشهدا (ع) را از سوی پروردگار شنید، بسیار گریست و خداوند به خاطر این گریه، توبة او را پذیرفت و او را به بهشت برین رهنمون کرد.[15]

 

حال که یقین داریم خداوند خون حضرت سیّدالشهدا (ع) و گریة بر ایشان را صیانت می‌کند، خود را در مسیر این جریان الهی قرار می‌دهیم و بر مصائب حضرت اشک می‌ریزیم. البتّه شیعیان از وقتی که در رحم مادر به وجود آمدند تا لحظة مرگ، این مهر را در دل دارند و آن را با متاع ناچیز دنیا عوض نمی‌کنند.

 سیّد رضا مویّد:

من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم

مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم

روز اوّل کآمدم، دستور تا آخر گرفتم

این گنج پربهاست، من ارزان نمی‌دهم                                

 

خبر غیبی حضرت زینب (س) دربارة ساختن بارگاه برای سیدالشهدا (ع)

یکی از موارد اخبار غیبی حضرت زینب کبری (س) پیرامون ساخت بارگاه و حرم برای  حضرت سیدالشهدا (ع)و یارانش بود. ایشان تربیت شدة مکتب حضرت امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) بود و علوم فراوانی را از خاندان وحی فرا گرفته بود.[16]

 

بعد از جریان عاشورا و مصائب عظیم آن، از افرادی که نقش عمده‌ای در اعتلای فرهنگ عاشورا ایفا کرد، حضرت زینب کبری (س) بود. حضرت زینب (س) بی‌تابی حضرت سجاد (ع)را مشاهده کرد، به ایشان فرمود: «چرا اینگونه بی‌تاب می‌شوید، شیعیان و ارادتمندان ما در آینده به این سرزمین می‌آیند و بر بدن‌های شهدای کربلا گنبد و بارگاه می‌سازند و در مصائب پدر بزرگوارت اشک می‌ریزند و اقامة عزا می‌کنند.»[17]

 

یکی دیگر از اخبار غیبی حضرت زینب (س)در کاخ شام و در برابر یزید بود. حضرت به یزید فرمود: «ثمّ کد کیدک واجهد جهدک؛ تو با حکومت ظاهری که در دست داری، بر اساس هوا و هوس، [برادر و خاندانم را به شهادت رساندی] تا آنجایی که ممکن بود به ما ظلم و ستم کردی»، امّا بدان حکومت تو زمان زیادی طول نمی‌کشد و شیعیان تا روز قیامت تو را لعنت می‌کنند و از خداوند می‌خواهند تو را به بدترین عذاب دچار کند. امّا در مقابل، شیعیان تا روز قیامت ما را به نیکویی یاد می‌کنند و ما را واسطة فیض الهی قرار می‌دهند:

«ولا تمحو ذکرنا»[18]

 

علل و اسباب اشک انسان

عالم آفرینش به گونه‌ای خلق شد که هر پدیده‌ای دارای علّت و اسباب گوناگونی است. اشک و گریة انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست و برای خود عللی دارد. خداوند متعال در سورة مائده، یکی از اسباب گریه را بیان نمود:

(وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ)[19]

بعضی از انسان‌های حق‌جو، زمانی که گفتاری بر اساس حق و حقیقت بشنوند، چشم‌ها و دیدگان‌شان پر از اشک می‌شود و این اشک برای خداوند باارزش خواهد بود. برای آشکار شدن مطلب، می‌بایست بخش‌هایی از آیة فوق شرح و توضیح داده ‌شود:

(وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ)

اگر حرف «إذا» بر سر فعل ماضی بیاید، آن فعل را تبدیل به مضارع می‌کند. در اینجا «إذا» بر سر فعل ماضیِ (سَمِعُوا) آمد و معنای آن را به «بشنوند» تغییر داد. با توجه به این توضیح، معنای این بخش چنین می‌شود: «و زمانی که آنچه به سوی پیامبر (ص) نازل شده را بشنوند.»

(تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ)

واژة(الدَّمْعِ)در زبان عرب به معنای اشک[20] و واژة(تَفِیضُ)به معنای فوران و جوشیدن است.[21] خداوند به رسولش می‌فرماید: «با چشمان خود مشاهده می‌کنی که دیدگان‌شان پر از اشک می‌شود.» دلیل این اشک در قسمت بعدی آیه می‌آید:

(مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ)

«به سبب آنچه از حق شناخته‌اند اشک می‌ریزند.» بنابراین شناخت و معرفت، موجب گریه می‌شود.

(یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا)

آنان با چشمان پر از اشک و با همة وجود می‌گویند: «ما به این کلام حق که از سوی پیامبر (ص) بر ما عرضه شده، ایمان آوردیم.» سپس به درگاه الهی چنین دعا می‌کنند:

(فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ)

آنان از خداوند می‌خواهند که در زمرة شاهدان و گواهان روز قیامت قرار گیرند. منظور از شاهدان در قرآن، انبیا و حضرات معصومین: هستند.[22]

 

سیّدالشهدا (ع) علّت اشک مؤمنان

در آیة قبل بیان شد که اهل معرفت، هر آنچه از حقیقت که بر پیامبر (ص) نازل شده را می‌پذیرند و اشک از چشمان‌شان جاری می‌شود. از سوی دیگر خداوند علاوه بر قرآن کریم، گوهرهای گران‌بهایی را برای پیامبر (ص) نازل کرده است که همان عترت و اهل‌بیت ایشان: است. یکی از این گوهرهای ناب حضرت سیّدالشهدا (ع) است. با توجه به این مطلب می‌توان آیة سورة مائده را این‌گونه معنا نمود:

(وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ)

«اهل معرفت هر آنچه از حقیقت که بر پیامبر نازل شده، (که یکی از آن حقیقت‌ها حضرت سیدالشهدا و شهادت ایشان است.) مشاهده کنند یا بشنوند، دیدگان‌شان از اشک جاری می‌شود.»

(یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا)

آنان می‌گویند: «خدایا! ما به امام حسین (ع) ایمان آورده و به ایشان دل بستیم.»

(فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ)

سپس از خداوند می‌خواهند آنان را با گواهان روز قیامت که یکی از آنان، حضرت سیّدالشهدا (ع) است محشور کنند.

از این نکته فهمیده می‌شود که چرا امیرمؤمنان علی (ع) فرزندشان امام حسین (ع) را عامل اشک هر مؤمنی دانسته و فرموده است:

«السلام علیک یا عبرة کلِّ مؤمنٍ»[23]

زیرا هرگاه مؤمنان و اهل معرفت، نام حضرت سیّدالشهدا (ع) را بشنوند، اشک از دیدگان‌شان جاری می‌شود.

 

ارزش کمترین مقدار اشک بر سیدالشهدا (ع)

همان‌گونه که در روایت فوق بیان شد، حضرت امام حسین (ع) علت و عامل اشک هر مؤمنی است. با جست‌جو در منابع روایی فهمیده می‌شود این تعبیر برای هیچ یک از معصومین: بجز حضرت سیّدالشهدا (ع) استعمال نشده است که این می‌تواند یکی دیگر از امتیازات و افتخارات حضرت بر دیگر ائمّة اطهار: باشد. نکتة دیگر این است که خداوند میزان ایمان را وابسته به علاقة به حضرت سیّدالشهدا (ع) معرّفی می‌کند. به عبارت دیگر هر که بر عزای حضرت اشک بریزد، از زمرة مؤمنان و سعادتمندان قرار می‌گیرد.

 

یکی از پرسش‌های مهم آن است که انسان به چه مقدار اشک بریزد تا در زمرة مؤمنان حقیقی قرار گیرد و بهشت بر او واجب شود. معصومین: بر این باورند که هر فردی، حتّی به اندازة بال مگسی اشک بریزد، به پاداش عظیمی از سوی پروردگار دست می‌یابد. أبی هارون مکفوف[24] از حضرت امام صادق (ع) چنین نقل می‌کند:

«وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى الله عزّ و جلّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ[25]؛

هر کسی که در نزد او نام جدّ بزرگوارمان، حضرت سیّدالشهدا (ع) برده شود و از دیدگان او، حتّی به مقدار بال مگسی اشک جاری شود، ثواب و پاداش آن فقط نزد خداوند متعال بوده و خدای منّان کمتر از بهشت برای گریه کننده راضی نمی‌شود.»

 

در این روایت حضرت امام صادق (ع) مقدار اشک را به کمترین شیء ممکن مثال زده و پاداش آن را بسیار عظیم دانسته است؛ به گونه‌ای که کمترین پاداش آن بهشت است؛ امّا بالاترینِ پاداش در روایت بیان نشده است.

این روایت می‌تواند به مؤمنان و گریه‌کنندگان حضرت سیّدالشهدا (ع)، بشارتِ سعادتمندی و رستگاری در دنیا و آخرت را داده و آنان را خوشحال و راضی نماید.

 

بی‌پروایی، عناد و جهل، عامل سقوط شمر

نقل است وقتى حضرت امام حسین (ع) بر خاک افتاد، شمر[26] به سنان[27] دستور داد تا سر از بدن حضرت جدا کند. سنان در پاسخ او گفت:

«و الله لا أفعل، فیکون جدّه محمّد (ص) خصمى»؛

به خدا قسم، من این کار را نمى کنم، چون جدّش دشمن من خواهد بود!»

«فغضب شمر لعنه الله و جلس على صدر الحسین (ع)و قبض على لحیته و همّ بقتله فضحک الحسین (ع)فقال له: أتقتلنى و لا تعلم من أنا؟؛

شمر از این سخن خشمگین شد و روى سینة مبارک حضرت نشست و محاسن ایشان را در دست گرفت و قصد کشتن امام را کرد؛ در این حال امام لبخندى زد و به او فرمود: چگونه مرا مى کشى؟ آیا نمى دانى من کیستم؟»

پاسخ شمر در این جا خیلى عجیب و تکان دهنده است. او گفت:

«فقال: أعرفک حق المعرفة: أمّک فاطمة الزهراء (س)، و أبوک على المرتضى (ع)، وجدّک محمّد المصطفی (ص)، و خصمک العلى الأعلى، أقتلک و لا أبالى[28]؛

تو را به خوبی مى شناسم: مادرت فاطمه زهرا (س) و پدرت على مرتضی (ع) و جدّت محمّد مصطفی (ص) است. با این همه، پروردگار دشمن توست. از این رو، تو را مى کشم و باکى از چیزى ندارم!»

عناد و جهل انسان را به هر جایی می‌کشاند! وقتى انسان جاهل باشد و جاهلانه به دنبال معلّم و رهبر بگردد، به جاى پیامبراکرم (ص) به دام شیاطین، مارکس، هِگل و انگِلس مى افتد و به راحتى دین پیامبر‘ را به معاویه مى سپارد و به حضرت امیرالمؤمنین (ع) پشت مى کند و در خیال باطل خویش خدا را دوستدار یزید و دشمن امام حسین (ع) مى بیند.

از این روست که پیامبر اکرم (ص)جهل را بزرگ ترین فقر[29] و امام رضا (ع)آن را سخت ترین دشمن انسان مى شمارند.[30] چون اگر کسى با آن زندگى کند، ساختمان سعادت دنیا و آخرت خود را بر باد داده است.

 

  پی نوشت ها:

 [1]. آل‌عمران(3):30؛ روزى که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر شده مى یابد.

[2]. امالی «صدوق»:192؛ حضرت امام رضا (ع) می‌فرماید: «یابن شبیب، إن بکیت على الحسین (ع)حتى تصیر دموعک على خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته، صغیراً کان أو کبیراً، قلیلا ًکان أو کثیراً.»

[3]. العوالم:534؛ «قالَ رَسُولُ الله (ص): یا فاطِمَةُ (س)! کُلُّ عَین باکِیةٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ، إِلاّ عَینٌ بَکَتْ عَلی مُصَابِ الْحُسَیْنِ (ع) فَإِنَّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیم الْجَنَّةِ.»

[4]. بحارالأنوار: 44/292 باب 34.

[5] . اللهوف علی قتلی الطفوف: 10 و الکافی: 2/483 حدیث 7.

[6]. بحارالأنوار:44/292، باب 34. قسمتی از روایت : «لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ (ص) ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ فَقَالَ النَّبِیُّ یَا فَاطِمَةُ! إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ.»

[7]. همان.

[8]. در منابع روایی روایاتی وجود دارد که نشانگر گریة فرشتگان الهی برای مصائب حضرت سیدالشهدا (ع)است. اکنون به نمونه‌هایی از این روایات اشاره می‌کنیم:

1- در زیارت ناحیه مقدّسه آمده است: «واختلفت جنود الملائکة المقربین تعزی أباک امیرالمؤمنین (ع)» ملائکه در دسته‌های مختلف در آن روز برای عرض تسلیت خدمت امیرالمؤمنین (ع) می‌رسیدند. (بحارالأنوار:98/241)

2ـ فرشته‌ای که خبر شهادت امام حسین (ع) را برای حضرت رسول (ص) آورد جبرئیل بود. او در حالی که با خود تربت آن حضرت را آورده بود و بوی خوشی از آن به مشام می‌رسید، بال‌های خود را باز کرده بود و ناله و گریه می‌کرد. (بحارالأنوار:44/ 237)

3ـ همة ملائکه زمین و آسمان و رضوان و مالک و حاملان عرش بر آن حضرت گریستند. (بحارالأنوار:45/ 202)

4ـ امام صادق (ع)می‌فرماید: ملائکه‌ای که نزد قبر آن حضرت هستند گریانند و از گریة آنها همة ملائکة آسمان می‌گریند. (بحارالأنوار:45/207)

5ـ صفوان جمال می‌گوید: امام صادق (ع) را در یکی از مسیرهای منتهی به مدینه دیدم و ما قصد رفتن به مکه داشتیم. عرض کردم: ای پسر رسول خدا، شما را محزون و ناراحت و دل‌شکسته می‌بینم؟ امام (ع) فرمود: اگر تو می‌شنیدی آنچه من می‌شنوم این سؤال را نمی‌کردی. عرض کردم: چه چیزی را می‌شنوید؟ فرمود: نفرین ملائکه بر قاتلان امیرمؤمنان (ع) و قاتلان حسین بن علی8 وگریة جن و ملائکه و شدت جزع و نالة آنها را. چه کسی با این حال میل به غذا و آشامیدنی و خواب دارد؟ (بحارالأنوار:45/ 226)

6ـ امام صادق × می‌فرماید: چهار هزار ملکی که برای یاری سید الشهدا (ع) آمدند و حضرت اجازه نفرمود، تا روز قیامت نزد قبر آن حضرت گریان و غبار آلود هستند؛ و رئیس آنها ملکی به نام «منصور» است. (بحارالأنوار:45/ 220- 223)

7ـ امام صادق (ع) می‌فرماید: حادثة عاشورا که اتفاق افتاد ملائکه ضجّه زدند و به درگاه الهی ناله کردند که بار الها این چنین می‌کنند با حسین (ع)، برگزیده و فرزند نبی تو؟! ندا رسید: ملائکة من، آرام باشید. به عزت و جلالم قسم که از آنان انتقام می‌گیرم.

سپس خداوند متعال امامان از فرزندان حسین (ع) را به ایشان نشان داد و ملائکه شاد شدند. در این هنگام دیدند یکی از آن بزرگواران به نماز ایستاده است. خداوند متعال فرمود: از آنان انتقام خواهم گرفت به این آقایی که ایستاده است. (بحارالأنوار:45/ 221)

8ـ در روایتی امام صادق (ع) می‌فرماید: ملائکة روز و شب با ملائکة حائر حسینی مصافحه می‌کنند، ولی ملائکة حائر از شدت اشکی که می‌ریزند نمی‌توانند جواب آنها را بدهند، و منتظر می‌شوند تا طلوع فجر و بعد جواب آنها را می‌دهند و از مسائل آسمان‌ها سؤال می‌کنند. در بین این دو وقت، نه حرفی می‌زنند و نه سستی در گریه و دعا دارند. (بحارالأنوار:45/ 224)

9 ـ امام صادق (ع) می‌فرماید: وقتی فاطمه (س) به زوّار آن حضرت نگاه می‌کند، چنان ناله و گریه‌ای می‌نماید که ملکی در آسمان‌ها نمی‌ماند مگر آنکه بر گریة آن حضرت گریه‌ ‌کند، تا آنکه رسول‌خدا (ص) آن حضرت (س) را آرام می‌نماید. (بحارالأنوار:45/ 222)

10ـ امام صادق (ع) فرمود: ملائکه چهل روز بر حسین بن علی (ع) گریستند. (نفس المهموم:490)

[9]. قال ابوعبدالله (ع): «لیس من ملک فى السموات والأرض إلا یسألون الله تبارک و تعالى أن یوذن لهم فى زیارة الحسین (ع) ففوج ینزل و فوج یعرج.» کامل الزیارات:111؛ امام صادق (ع) فرمود: هیچ فرشته اى در آسمان‌ها و زمین نیست، مگر اینکه مى خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین (ع) مشرف شود، چنین است که همواره فوجى از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجى دیگر عروج کنند و از آنجا اوج گیرند. در مورد رفت‌و‌آمد فرشتگان الهی و زیارت حضرت سیّدالشهدا (ع) می‌توانید به کتاب کامل الزیارات، ابن قولویه: 195 و 252 مراجعه نمایید.

[10]. الکافی:4/201؛ «ابوعبدالله (ع) قال: فلما ولى إبراهیم قالت هاجر: یا إبراهیم إلى من تدعنا؟ قال: أدعکما إلى رب هذه البنیة قال: فلما نفد الماء وعطش الغلام خرجت حتى صعدت على الصفا فنادت هل بالبوادی من أنیس ثم انحدرت حتى أتى المروة فنادت مثل ذلک ثم أقبلت راجعة إلى ابنها فإذا عقبه یفحص فی ماء فجمعته فساخ ولو ترکته لساح.»

[11]. کامل الزیارات: 101، حدیث6؛ «عَنْ مِسْمَعٍ کِرْدِینٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ الله (ع):  مَا بَکَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِینَا إِلَّا رَحِمَهُ الله قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَةُ مِنْ عَیْنِهِ فَإِذَا سَالَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِی جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا.»

[12]. سبط‌بن‌جوزی(654) مورخ و واعظ معروف و حنبلی مذهب است. او از مورخین معروف و سرشناس اهل تسنّن است و پس از شیخ مفید اخبار کربلا و عاشورا را نقل کرده است. کتاب تذکرة الخواص من الأُمة بذکر خصائص‌الأئمة معتبرترین کتاب اوست.

[13] . بحارالأنوار: ج 44 ص 318 ، امام حسین (ع) فرمودند: خداوند بر چهار گروه بسیار خشم و غضب گرفت اول یهودیان که عزیر را پسر خدا می‌دانستند و دوم مسیحیان که خدا را با روح ‌القدس و عیسی (ع) همراه کردند و سوم مجوسیان که آفتاب و ماه را می‌پرستیدند و چهارم گروهی که تصمیم به قتل من گرفتند.

[14]. الصواعق المحرقه: 194؛ تذکره الخواص: 154؛ و به نقل ابن‌الجوزی «لما قتل الحسین (ع) أظلمت الدنیا ثلاثة أیام ثم ظهرت الحمرة فی السماء؛ أخرج عثمان بن أبی شیبه أن السماء مکثت بعد قتله سبعة أیام تری علی الحیطان کأنها ملاحف معصفرة من شدة حمرتها؛ عثمان بن ابی شبیه روایت کرده است که آسمان بعد از شهادت حسین بن علی (ع) هفت روز به صورت سرخ رنگ(ملحفه‌های سرخ رنگ) دیده می‌شد. همچنین در نسخة تذکرة الخواص اضافه شده است که: لما قتل الحسین بن علی بکت [علیه] السماء و بکاؤها حمرتها.»

[15]. بحارالأنوار:44/242-243.

[16]. حضرت امام سجّاد (ع) به حضرت زینب (س) فرمود: «أنتَ بِحَمدلله عالِمة غیر معلّمة، فهمة غیر مفهمة».(احتجاج:2/31؛ بحارالأنوار:45/164)

[17]. کامل الزیارت:260-266؛ «قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) ... إِنَّهُ لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا وَ قُتِلَ أَبِی (ع) وَ قُتِلَ مَنْ کَانَ مَعَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَى الْأَقْتَابِ یُرَادُ بِنَا الْکُوفَةُ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ صَرْعَى وَ لَمْ یُوَارَوْا فَیَعْظُمُ ذَلِکَ فِی صَدْرِی وَ یَشْتَدُّ لِمَا أَرَى مِنْهُمْ قَلَقِی فَکَادَتْ نَفْسِی تَخْرُجُ وَ تَبَیَّنَتْ ذَلِکَ مِنِّی عَمَّتِی زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ الْکُبْرَى فَقَالَتْ: مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ یَا بَقِیَّةَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتِی فَقُلْتُ وَ کَیْفَ لَا أَجْزَعُ وَ أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَى سَیِّدِی وَ إِخْوَتِی وَ عُمُومَتِی وَ وُلْدَ عَمِّی وَ أَهْلِی مُضَرَّجِینَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِینَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِینَ لَا یُکَفَّنُونَ وَ لَا یُوَارَوْنَ وَ لَا یُعَرِّجُ عَلَیْهِمْ أَحَدٌ وَ لَا یَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ کَأَنَّهُمْ أَهْلُ بَیْتٍ مِنَ الدَّیْلَمِ وَ الْخَزَرِ فَقَالَتْ لَا یَجْزَعَنَّکَ مَا تَرَى فَوَ الله إِنَّ ذَلِکَ لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ الله إِلَى جَدِّکَ وَ أَبِیکَ وَ عَمِّکَ وَ لَقَدْ أَخَذَ الله مِیثَاقَ أُنَاسٍ مِنْ هَذِه الْأُمَّةِ لَا تَعْرِفُهُمْ فَرَاعِنَةُ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ هُمْ مَعْرُوفُونَ فِی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ أَنَّهُمْ یَجْمَعُونَ هَذِهِ الْأَعْضَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ فَیُوَارُونَهَا وَ هَذِهِ الْجُسُومَ الْمُضَرَّجَةَ وَ یَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیکَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ (ع) لَا یَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى کُرُورِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ وَ لَیَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْکُفْرِ وَ أَشْیَاعُ الضَّلَالَةِ فِی مَحْوِهِ وَ تَطْمِیسِهِ فَلَا یَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً ....»

[18]. الاحتجاج:2/37؛ بخشی از احتجاج حضرت زینب (س) در کاخ یزید: «ثم کد کیدک، واجهد جهدک، فوالله الذی شرفنا بالوحی والکتاب، والنبوة والإنتخاب، لا تدرک أمدنا، ولا تبلغ غایتنا، ولا تمحو ذکرنا، و لایرحض عنک عارنا، وهل رأیک إلا فند، وأیامک إلا عدد، وجمعک إلا بدد، یوم یناد المنادی ألا لعن الله الظالم العادی.»

[19]. مائده(5):83؛  و چون آنچه را که بر پیامبر اسلام نازل شد بشنوند، دیدگان‌شان را مى بینى که به سبب آنچه از حق شناخته اند لبریز از اشک مى شود و مى گویند. پروردگارا! ایمان آوردیم، پس ما را در زمرۀ گواهان [به حقّانیّت پیامبر و قرآن] بنویس.

[20]. المنجد: ذیل مادة «دمع».

[21]. المنجد: ذیل مادة «فیض».

[22]. حضرت امام باقر (ع)فرمودند: «و لا یکون شهداء علی الناس إلا الأئمة: و الرسل، فأما الأمة فإنه غیر جایز أن یستشهدها الله، و فیهم من لا تجوز شهادته فی الدنیا علی حزمة بقل»؛ تفسیر نورالثقلین:1/135، حدیث414؛ و تنها امامان و پیامبران بر مردم شهادت می دهند و ممکن نیست خود امّت از سوی خداوند به شهادت گرفته شوند، در حالی که در میان امّت کسانی هستند که شهادت آنها در دنیا حتّی بر (امور بی ارزشی مانند) دسته ای سبزی پذیرفته و معتبر نیست.

[23]. کامل الزیارات: 108. متن روایت چنین است: «عَنْ أَبِیعَبْدِالله (ع) قَالَ نَظَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى الْحُسَیْنِ (ع)، فَقَالَ: یَا عَبْرَةَ کُلِّ مُؤْمِنٍ! فَقَالَ: أَنَا یَا أَبَتَاهْ؟ فَقَالَ: نَعَمْ یَا بُنَیَّ. سلام بر تو! ای کسی که مایة اشک هر مؤمنی هستی؛ امام حسین (ع) فرمود: آیا منظور شما، من هستم؟ حضرت فرمود: آری ای فرزندم.»

[24]. نام کامل او موسی بن عمیر و اهل کوفه بوده است. او را  جزو اصحاب امام باقر و امام صادق8 برشمردند. (مستدرکات علم رجال الحدیث:8/470)

[25]. کامل الزیارات:104، روایت 3.

[26]. نام کامل وی شمر بن ذی الجوشن ضبابی کلابی شرحبیل و کنیه‌اش ابوالسابغه بود. او قبل از اسلام آوردن، از رؤسای قبیله هوازن بود. در جنگ صفین در صف یاران امام علی (ع) حضور داشت، سپس در کوفه اقامت کرد و به روایت حدیث مشغول شد.
در واقعة کربلا از سران اصلی سپاه عمر بن سعد و قاتل اصلی امام حسین (ع) بود. عبیدالله بن زیاد سر مقدس اباعبدالله الحسین (ع) را توسط او برای یزید به شام فرستاد. پس از آن شمر به کوفه بازگشت. هنگامی که مختار بن ابی عبیده ثقفی در کوفه قیام کرد و به تعقیب قاتلین امام حسین (ع) پرداخت، شمر از کوفه فرار کرد. مختار غلام خود را با گروهی به دنبال او فرستاد. اما در فرصتی، شمر غلام مختار را کشت و به فرار خود ادامه داد. سرانجام در سال 66 هجری قمری، جمعی از سپاهیان مختار به سرکردگی ابوعمرو او را یافتند و کشتند.(لغت‌نامه دهخدا)

[27]. پدر او ابوعمرو و پدر بزرگش انس نام داشت و او را به اسم پدربزرگش می‌شناختند. سنان در کوفه متولد شده است، امّا تاریخ ولادتش معلوم نیست. بنا بر نقل ابن ابی الحدید از ابن هلال ثقفی، در زمان خلافت علی (ع)، سنان کودک بوده است و آن حضرت خبر می‌دهد که فرزند رسول خدا (ص) به دست او کشته خواهد شد(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید:2/ 286.) برخی تواریخ، سنان را جنگ‌جو و شاعری سبک‌سر و مجنون دانسته‌اند(انساب الاشراف:3/ 204). در هنگام آشفتگی اوضاع کوفه پس از مرگ یزید، سنان که به عنوان یکی از قاتلان اصلی حسین (ع) شناخته می‌شد؛ زندگانی پنهانی در پیش گرفت و در برخی از نقل‌ها، پس از قیام مختار ثقفی، از کوفه خارج شد و به بصره و اطراف آن گریخت(البدایة و النهایة:8/ 272) در برخی منابع آمده که سنان به دست یاران مختار ثقفی کشته شد؛ و در برخی منابع، مرگ او را در زمان امارت حجاج ثقفی بر کوفه دانسته‌اند(انساب الاشراف:6/ 410).

[28] . بحار الأنوار: 45/ 56.

[29]. بحار الأنوار: 2/22؛ «قال (ص): یا علی (ع)! نوم العالم أفضل من ألف رکعة یصلیها العابد، یا علی (ع)! لا فقر أشد من الجهل.»

[30]. الکافی:1/11، حدیث 4؛ «الرضا (ع)یقول: صدیق کل امرء عقله، وعدوه جهله.»

 

برگرفته از

کتاب: آیین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا علیه السلام 

نوشته: استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان